زیباکلام: خاتمی هیچ واکنشی به رد صلاحیت هاشمی نشان نداد/ هاشمی و خاتمی زودتر اعلام موضع کنند
صادق زیباکلام اظهار کرد: عده‌ای تلاش می‌کنند به زور آقای خاتمی و آقای هاشمی را به عنوان رأس این جنبش نگه دارند اما واقع مطلب این است که وقتی به مواضع این دو بزرگوار بویژه از سال 84 به این سو نگاه می‌کنیم، جای اما و اگرها و نقاط خالی زیاد است.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: وی با بیان اینکه "انتظار این است که در رأس یک جنبش گسترده مانند جنبش اصلاح‌طلبی در ایران، رهبری توان و تحرک بیشتری از خود نشان دهد"، ابراز عقیده کرد: با ثبت‌نام آقای هاشمی رفسنجانی برای انتخابات ریاست‌جمهوری موج امید و شور گسترده‌ای در میان طرفداران اصلاحات به وجود آمد و همین موجب ردصلاحیت ایشان شد. اصولگرایان هم این مساله را دیدند و متوجه شدند و تنها راه این بود که آقای هاشمی ردصلاحیت شود وگرنه با آمدن هاشمی، می‌رفت که یک سونامی بزرگ‌تر از سونامی دوم خرداد به وجود آید.
به گزارش ایسنا،زیباکلام افزود: در شرایط فعلی اینگونه به نظر می‌رسد که انگار نه انگار که چنین اتفاقی افتاده است و در مقابل شوری که با آمدن ایشان به وجود آمد و با ردصلاحیتش از بین رفت، هیچ واکنشی از سوی رهبران جریان اصلاحات شاهد نبودیم.
اهم اظهارات این استاد دانشگاه را بخوانید:
*از دو هفته‌ای که از ردصلاحیت آقای هاشمی می‌گذرد. ما کوچک‌ترین واکنشی از آقای خاتمی ندیدیم در حالیکه میلیون‌ها طرفدار جریان اصلاحات خواهان این هستند که اعلام موضع کنند و بگویند که تصمیم این است که از آقای عارف پشتیبانی شود یا آقای روحانی یا اینکه از هر دوی اینها بخواهند به عنوان اعتراض از ادامه حضور انصراف دهند.
*میلیون‌ها طرفدار بالقوه جریان اصلاحات خواهان اعلام موضع آقای هاشمی و آقای خاتمی هستند اما هر قدر که به اینها نگاه می‌کنند واکنشی نمی‌بینند، کمترین واکنشی که از آنان انتظار می‌رود این است که درباره آقای عارف یا آقای روحانی موضع بگیرند و حتی اگر با هیچ‌یک از این دو موافق نیستند به طور صریح اعلام کنند که از کسی حمایت نمی‌کنند. هم آقای هاشمی سکوت کرده است و هم آقای خاتمی. من برای این همه شور و امیدی که در بدنه اجتماعی جریان اصلاحات به وجود آمده افسوس می‌خورم و دلم می‌سوزد، چراکه هیچ رهبری برای آنان وجود ندارد.
*اگر آقای هاشمی یا آقای خاتمی به خود نیایند، دیر و یا زود جنبش دموکراسی‌خواهی آنان را کنار خواهد گذاشت و رهبری این جنبش در ایران متوقف خواهد شد. از نظر جامعه‌شناسی، شرایط دموکراسی‌خواهی در ایران به وجود آمده است و نمونه بارز آن موجی است که با آمدن هاشمی رفسنجانی ایجاد شد و این نشانگر نارضایتی گسترده مردم به ویژه اقشار تحصیلکرده جامعه از اصولگرایان است. اگر هاشمی و خاتمی به هر دلیلی محافظه‌کاری نشان دهند، به نظر من جنبش دموکراسی‌خواهی آنان را کنار خواهد گذاشت.
*مهم‌تر از اینکه در این انتخابات از چه کسی باید حمایت شود، این است که به هر نحو موضع‌گیری شود. از نظر من آقای حسن روحانی باید نامزد اصلی اصلاح‌طلبان شود و آقای عارف به نفع ایشان کنار برود و آقای روحانی ایشان را به عنوان معاون اول خود منصوب کند.
*آقای عارف از نظر مدیریت و پیچ و خم اجرایی، نامزد مناسب‌تری است اما صلاحیت و پختگی و روابط عمومی آقای روحانی با سایر مراکز قدرت بیشتر است. هریک از این دو نفر که نامزد اصلاح‌طلبان باشند اصولگرایان به راحتی اجازه نخواهند داد که آنان کار کنند. برای گذشتن از این سربالایی دشوار، آقای روحانی را برای پیمودن این راه بهتر می‌دانم.
*البته این تصمیم که از میان آقای روحانی یا آقای عارف کدامیک نامزد اصلاح‌طلبان باشند، این دو نیستند که باید تصمیم بگیرند بلکه رهبری جریان اصلاحات باید این تصمیم را بگیرد و بگوید هر کسی که می‌خواست به من خاتمی یا هاشمی رای دهد، به فلان شخص رای دهد. باید بدنه جریان اصلاحات یاد بگیرد که مبارزه سیاسی، بدون رهبری، فرماندهی و سازماندهی نیست.
به گزارش ایسنا،زیباکلام افزود: در شرایط فعلی اینگونه به نظر می‌رسد که انگار نه انگار که چنین اتفاقی افتاده است و در مقابل شوری که با آمدن ایشان به وجود آمد و با ردصلاحیتش از بین رفت، هیچ واکنشی از سوی رهبران جریان اصلاحات شاهد نبودیم.
اهم اظهارات این استاد دانشگاه را بخوانید:
*از دو هفته‌ای که از ردصلاحیت آقای هاشمی می‌گذرد. ما کوچک‌ترین واکنشی از آقای خاتمی ندیدیم در حالیکه میلیون‌ها طرفدار جریان اصلاحات خواهان این هستند که اعلام موضع کنند و بگویند که تصمیم این است که از آقای عارف پشتیبانی شود یا آقای روحانی یا اینکه از هر دوی اینها بخواهند به عنوان اعتراض از ادامه حضور انصراف دهند.
*میلیون‌ها طرفدار بالقوه جریان اصلاحات خواهان اعلام موضع آقای هاشمی و آقای خاتمی هستند اما هر قدر که به اینها نگاه می‌کنند واکنشی نمی‌بینند، کمترین واکنشی که از آنان انتظار می‌رود این است که درباره آقای عارف یا آقای روحانی موضع بگیرند و حتی اگر با هیچ‌یک از این دو موافق نیستند به طور صریح اعلام کنند که از کسی حمایت نمی‌کنند. هم آقای هاشمی سکوت کرده است و هم آقای خاتمی. من برای این همه شور و امیدی که در بدنه اجتماعی جریان اصلاحات به وجود آمده افسوس می‌خورم و دلم می‌سوزد، چراکه هیچ رهبری برای آنان وجود ندارد.
*اگر آقای هاشمی یا آقای خاتمی به خود نیایند، دیر و یا زود جنبش دموکراسی‌خواهی آنان را کنار خواهد گذاشت و رهبری این جنبش در ایران متوقف خواهد شد. از نظر جامعه‌شناسی، شرایط دموکراسی‌خواهی در ایران به وجود آمده است و نمونه بارز آن موجی است که با آمدن هاشمی رفسنجانی ایجاد شد و این نشانگر نارضایتی گسترده مردم به ویژه اقشار تحصیلکرده جامعه از اصولگرایان است. اگر هاشمی و خاتمی به هر دلیلی محافظه‌کاری نشان دهند، به نظر من جنبش دموکراسی‌خواهی آنان را کنار خواهد گذاشت.
*مهم‌تر از اینکه در این انتخابات از چه کسی باید حمایت شود، این است که به هر نحو موضع‌گیری شود. از نظر من آقای حسن روحانی باید نامزد اصلی اصلاح‌طلبان شود و آقای عارف به نفع ایشان کنار برود و آقای روحانی ایشان را به عنوان معاون اول خود منصوب کند.
*آقای عارف از نظر مدیریت و پیچ و خم اجرایی، نامزد مناسب‌تری است اما صلاحیت و پختگی و روابط عمومی آقای روحانی با سایر مراکز قدرت بیشتر است. هریک از این دو نفر که نامزد اصلاح‌طلبان باشند اصولگرایان به راحتی اجازه نخواهند داد که آنان کار کنند. برای گذشتن از این سربالایی دشوار، آقای روحانی را برای پیمودن این راه بهتر می‌دانم.
*البته این تصمیم که از میان آقای روحانی یا آقای عارف کدامیک نامزد اصلاح‌طلبان باشند، این دو نیستند که باید تصمیم بگیرند بلکه رهبری جریان اصلاحات باید این تصمیم را بگیرد و بگوید هر کسی که می‌خواست به من خاتمی یا هاشمی رای دهد، به فلان شخص رای دهد. باید بدنه جریان اصلاحات یاد بگیرد که مبارزه سیاسی، بدون رهبری، فرماندهی و سازماندهی نیست.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید