آفتابنیوز : در واقع سفر وزير خارجه آمريكا به روسيه برنامه اى از پيش تعيين نشده و ناگهانى بود. رايس پس از ديدار از سه كشور در آسياى ميانه و افغانستان، توقفى در پاريس داشت و به جاى اينكه بنابر برنامه از پيش تعيين شده اش به لندن پرواز كرده و سپس جانب آمريكا را بگيرد، راه خود را كج كرده و هواپيمايش در مسكو فرود آمد. بسيارى از روزنامه ها و خبرگزارى هاى دنيا اعلام كردند كه ديدار از مسكو به ابتكار رايس صورت گرفت. اما گفت وگوى يك ساعت و نيمى وى با «سرگئى لاوروف» وزير خارجه روسيه و سپس شركت در يك كنفرانس خبرى مشترك كه حتى كمترين بويى از نتيجه بخش بودن از آن استشمام نشد، حكايت از اين دارد كه احتمالاً پيشنهاددهنده ديدار وزير خارجه آمريكا از مسكو كسى غير از خود وى بوده است.
اظهارات نشان مى داد كه بحث اصلى گفت وگو، ايران بوده است و در حالى كه رايس بر موضع آمريكا در زمينه فعاليت هاى هسته اى ايران پافشارى مى كرد، لاوروف نيز خاطرنشان كرد كه داشتن چنين فعاليت هايى حق مسلم ايرانى ها است. اين موضع گيرى روس ها كاملاً با راى ممتنع آنان به قطعنامه ۲۴ سپتامبر آژانس انرژى اتمى سازمان ملل در مورد پرونده ايران هماهنگى داشت. مسكو حتى پا را از اين فراتر گذاشته و اعلام كرده است كه قصد دارد «ايگور ايوانف» دبير شوراى امنيت روسيه را با پيشنهادى جديدتر از ادامه همكارى ها در زمينه نيروگاه اتمى بوشهر به تهران گسيل كند. اين پيشنهاد چيزى نيست جز ايجاد محلى به منظور غنى سازى اورانيوم در خاك روسيه با همكارى مسكو و تهران.
هر چند كه نمى توان اظهارات وزير خارجه روسيه را در ديدارش با رايس تافته اى جدا بافته از اين سلسله موضع گيرى ها و پيشنهادات ارزيابى كرد، اما در عين حال نبايد از اين واقعيت نيز غافل شد كه هيچ ضرورت خدشه ناپذيرى هم وجود ندارد تا تغيير ناگهانى در برنامه سفر وزير خارجه آمريكا و توقف نسبتاً طولانى وى را در مسكو توجيه كند. حتى تا اواسط روز يكشنبه هم معلوم نبود كه «ولاديمير پوتين» رئيس جمهور روسيه با رايس ديدار خواهد كرد. به هر صورت وجود برخى ملاحظات نيز ضرورت چنين ديدارى را فراهم مى آورد.
«ژاك شيراك» رئيس جمهور فرانسه از وزير خارجه آمريكا با گشاده رويى استقبال كرد. ساير رهبران كشورهاى آسياى ميانه ميزبان رايس نيز با وى ديدارهايى طولانى داشتند. «تونى بلر» نخست وزير انگليس هم بى صبرانه در انتظار ورود وزير خارجه آمريكا به كشورش بود. پوتين نيز تلاش كرد تا هر گونه شبهه احتمالى در مورد رفتارى غيرمودبانه را خنثى كرده و در محل اقامتش در «نوو اوگاروو» با رايس به تبادل نظر و گفت وگو بنشيند. دو طرف در اين ديدار نسبت به اين موضوع كه تعامل روسيه و آمريكا بى وقفه ادامه دارد، ابراز خرسندى كردند.
استنباط يك دستاورد سياسى از اين ديدار در حالى كه ملاقات هاى بلندپايه به يك روال جارى در جهان تبديل شده است، تا حدى اغراق به نظر مى رسد. از طرفى اين فرض كه موضوع ايران اخيراً تمام ذهن پوتين را به خود مشغول داشته است نيز چندان محتمل به نظر نمى رسد. رفراندوم قانون اساسى عراق نيز براى رئيس جمهور روسيه تنها يك بحث حاشيه اى است. بنابراين ضرورت ديدار رهبر روسيه و وزير خارجه آمريكا را بايد در واقعيت ديگرى جست وجو و تحليل كرد.پوتين تمام وقت خود را در روز جمعه و صبح شنبه با فرماندهان نيروهاى امنيتى، سرويس هاى ويژه و وزير دفاع روسيه سپرى كرد و به ارزيابى جوانب بحران در «كاباردينوبالكاريا»ى قفقاز پرداخت. «نالچك» پايتخت كوچك اين جمهورى شمالى روسيه از روز پنجشنبه شاهد آماج حملات جنگجويان مسلحى بود كه تلاش داشتند كنترل برخى از ساختمان هاى دولتى اين شهر را در اختيار خود بگيرند.
آخرين گزارش ها تا اواسط روز جمعه حكايت از سركوب اين حملات توسط نيروهاى روسى داشتند. سابقه همدردى واشينگتن با جنگجويان چچنى رئيس جمهور روسيه را از اشاره به اين واقعيت در ديدارش با رايس بازداشت. اما پوتين مى دانست كه فضاى اين ديدار نمى تواند از چنين واقعه اى بى تاثير باشد، بنابراين تلاش كرد تا بهترين استفاده را از آن ببرد.رئيس جمهور روسيه تلاش داشت تا در ملاقات با رايس قوانين جديدى را در همكارى ميان روسيه و آمريكا در آسياى ميانه تبيين كند. قوانينى كه بر مبناى آن مسكو از اصرارش بر عقب نشينى آمريكا از پايگاه خود در «مناس» قرقيزستان دست بردارد و در عوض واشينگتن در حمايت خود از نيروهاى انقلابى منطقه تجديدنظر كند.
بديهى است كه سفر رايس به آسياى ميانه از جمله نگرانى هاى روسيه بود و همين بهانه كافى بود تا روس ها از وى دعوت كنند تا به مسكو بيايد. اين دعوت زمانى اهميت و ضرورت پيدا كرد كه وزير خارجه آمريكا هدف از سفرش به آسياى ميانه را حمايت از روند دموكراتيك در منطقه اى اعلام كرد كه از نظر ذخاير هيدروكربن ها بسيار غنى است.اين درحالى بود كه «توماس گراهام» مشاور ويژه جورج بوش روز جمعه اعلام كرده بود كه اين حمايت معادل ترغيب كشور هاى منطقه به انقلاب نبوده و بنابراين تصور دخالت آمريكا در انقلاب هاى رنگى غلط است. اما مسكو نمى توانست به اين اظهارات بسنده كند و خواستار تضمين هايى عملى تر در مواردى نظير ازبكستان است كه پس از حادثه «انديجان» در هراس اقدامى تلافى جويانه از سوى غرب به سر مى برد.
مسكو تلاش مى كند حملاتى نظير تهاجم به نالچك را با وجود برخى از زمينه هاى غير تروريستى آن، تروريستى جلوه دهد. مشاوران پوتين بارها به وى هشدار داده اند كه وجود رژيم هاى فاسد و اختناق در كشور هاى آسياى ميانه زمينه بروز اين حملات و حضور عناصرى افراطى نظير جنگجويان چچنى را نيز فراهم آورده است. اما پذيرفتن اين واقعيت بدين معنا است كه انقلاب هاى دوران پس از شوروى را نيز بايد از حمايت هاى خارجى مبرا دانست. اين برخلاف معادله اى است كه تاكنون كرملين بنا نهاده و تلاش كرده است تا براى آن در چانه زنى هاى بين المللى دست برتر را داشته باشد.
در چنين فضايى درس هايى وجود دارد كه براى سياست خارجى ايران عبرت آموز است. حدود يك ماه ديگر تا برگزارى اجلاس شوراى حكام آژانس بين المللى انرژى اتمى و بررسى پرونده ايران باقى است. ديپلمات هاى كشورمان هم اكنون درحالى كه بخت خود را بار ديگر در مذاكرات جديد- در قالب گفت وگوهاى غير رسمى- با سه كشور اروپايى امتحان مى كنند، به آخرين رايزنى ها با كشور هاى تعيين كننده عضو شوراى حكام در اجلاس آتى اين شورا نيز مشغول هستند.
تجربه هند در راى گيرى ماه سپتامبر نشان داد كه بازيگران مهم تنها منافع درازمدت خود را در تصميم گيرى هايشان لحاظ مى كنند بنابراين شناخت واقع بينانه تر دغدغه هاى كليدى اين بازيگران ازجمله روسيه نيز با وجود راى ممتنع اين كشور به قطعنامه ماه سپتامبر و پيشنهاد هاى اغوا كننده اخيرش، بايد در دستور كار مشورت هاى دستگاه ديپلماسى كشورمان قرار گيرد.ايران يك بار به دليل اتكاى بيش از حد به هند از سوراخى كه فكرش را هم نمى كرد، گزيده شد. اكنون دليلى وجود ندارد كه بار ديگر روسيه در همان سوراخ كمين نكرده باشد. تجربه بروز رفتار هايى متناقض و غير شفاف از روس ها در گذشته اهميت چنين مداقه اى را گوشزد مى كند. دست كم عقل سليم نيز حكم مى كند كه مار گزيده به هر حال بايد از ريسمان سياه و سفيد بترسد.