آفتابنیوز : آفتاب: شهروز ابراهیمی استادیار روابط بین الملل دانشگاه اصفهان - تجربه سيات ورزي و حكومتداري در دو دوره هشت ساله گذشته و نتيجه انتخابات كنوني رياست جمهوري يك نكته مهم را به اثبات مي رساند. هشت سال افراط و هشت سال تفريط راه به سرانجام نبرد. هشت سال افراط دوره اصلاح طلبي كه بطور ناخواسته از سوي برخي چه دردرون دولت و چه دربرون دولت بر حاكميت و برجامعه تحميل شد جاي خود را به تفريط بي قيد و بند هشت سال ديگر (دوره اصولگرايي راستگریی تند ) داد.
ظاهرأ سازوكارهاي حكومتي به ساز وكارهاي طبيعت گرايانه مي ماند كه يك جريان افراطي، حركت تفریطي گرايانه را در پي خواهد داشت. طبيعت هم در حالت طبيعي مكانيسمي اين چنيني دارد. به عنوان مثال در حالت طبيعي اگر تعداد موشها آنقدر زياد گردد به دنبال خود تعداد مارها زياد مي گردد ودر پس آن تعداد جوجه تيغي ها و وپس از چنين افراط و تفريط جاي خود را به تعادل مي دهد كه درآن تعداد موشها و مارها وجوجه تيغي ها و غيره به حد نصاب طبيعي مي رسد. ظاهرأ در جوامع انساني اين چنيني، چنين سازوکاری وجود دارد. در جامعه اروپا افراط حكومت مذهبي ( كه در اصل خارج از دين واقعي مسيحيت بود) جاي خود را به تفريط در حكومتداري(سپردن تمام عيار حكومتداري به نهاد شاهان و امپراطوران) داد. تفريط درآن نيز در نهايت به يك تعادل نسبي(كم كردن قدرت پادشاهان و برگرداندن دين به متن جامعه هر چند از طريق سكولاريسم وعليرغم داشتن برخي نارساييها كه در واقع در جوامع سياسي نارسايي ها طبيعي است،) منجر شد.
هشت سال حكومتداري اصلاح طلبان بطور ناخواسته به افراط منجر شد كه در چنين ساختاري(نظام جمهوري اسلامي) عملي نبود وبطور طبيعي خود را به تفريط حكومتداري اصولگرايي سپرد كه كار را بدانجا رساند كه حتي بسياري اصولگرايان هم با آن موافق نبودند وبخش ديگر مردم به فراموشي سپرده شد. اگر اسلاميت در دوره افراطي اصلاح طلبان بطور ناخواسته در مظان ترديد و نقد تند قرار گرفت، برعكس دردوره تفريط اصولگرايي خاص دوره احمدي نژاد، جمهوريت در مظان حمله قرار گرفت ودرکنارش دین زدگی هم رشد نمود. غافل از اين كه ساختار سياسي كنوني فقط با دوپاي اسلاميت و جمهوريت و بطور تعادلي مي تواند به حركت خود ادامه دهد. انتخاب مردم در دوره يازدهم رياست جمهوري اين تعادل وتعادل طلبی را نشان مي دهد. مردم به دنبال تعادل اسلاميت و جمهوريت هستند.
آقاي روحاني در واقع به جناح تعادل بين اصولگرايي و اصلاح طلبي (متمايل به متعادلين هردو جناح) تعلق دارد و شايسته است با درس گرفتن از افراط و تفريطهاي دو جريان گذشته اين تعادل را رعايت نمايد. ولي نكته مهم اين است كه گرويدن به افراط و تفريط كه به نهايت آسان است حركت در مسير تعادل به نهايت صعب است وبه حركت در پل صراط مي ماند که از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر است. هواي نفس اغلب بطور طبيعي تمايل به گرويدن به اين سو وآن سودارد مگر اين كه جلوي هواي نفس گرفته شود. انسان ها هم در عالم شخصي اينطور هستند. يا تمايل دارند كه عمري گردند يا زيدي، تعادل نگه داشتن هنر است. تعادل نگه داشتن تهذيب نفس مي خواهد و حركت آرام و پيوسته. تجربه جكومتداري و سياست ورزي هم اين را نشان مي دهد. حكومتداري اگر جلوي هوي و هوس خود را نگيرد يا زيدي زيدي مي گردد يا عمري عمري. حضرت علي (ع) نمونه والاي تعادل هم در امر شخصي و هم در امر حكومتدار ي بود. بخاطر صعب بودن راه تعادل است كه در امر شخصي و حكومتداري كمتر تعادل مي بينيم. " صعب روزي، بوالعجب كاري، پريشان عالمي است". تعادل، ظرافت و تأمل مي طلبد. به قول حافظ: " كار ملك است آنكه تدبير و تأمل بايدش".
باشد كه از اين انتخاب تعادلي مردم، در جهت صحيح وتعادلي استفاده گردد و هنر حكومتداري زين بعد با درس گيري از نقاط قوت و ضعفهاي 16 سال گذشته اين تعادل را به متن سياست و از اين طريق به متن جامعه برگرداند. تنها با تعادل است كه اعتماد عمومي كه سرمايه بزرگ اجتماعي است ، شكل مي گيرد و تنها با سرمايه اجتماعي است كه در كنار سرمايه اقتصادي، مسير توسعه و پيشرفت هموار مي گردد و تنها با قدرت اقتصادي و سياسي است كه بذر اميد دوباره در دلها افكنده مي شود و نهال اميد دوباره شكوفا خواهد شد وشوري در دلها خواهد افكند وبازار نشاط و عيش دوباره رونق خواهد گرفت وبساط اهرمني نااميدي از دلها برخواهد خاست.