کد خبر: ۲۰۵۴۸
تاریخ انتشار : ۰۲ آبان ۱۳۸۴ - ۱۴:۰۴

پرونده ای با چهره های ملی

آفتاب‌‌نیوز :  امروز نمایندگان آمریکا در مذاکرات دیپلماتیک، دیپلمات های سابقند که در حوزه تخصص خود به یاری دولت می شتابند و فارغ از خط مشی سیاسی آنها – دموکرات یا جمهوریخواه – عهده دار مسئولیت های حساسی همچون مذاکرات هسته ای کره شمالی، مذاکرات صلح خاورمیانه، بحران های قاره ای و منطقه ای و یا تلاش برای رفع فقر، مبارزه با ایدز و ... می شوند. حضور افراد مجرب و آشنا به چگونگی رفع بحران ها روند مذاکرات را سهل تر و وزنه مذاکرات را سنگین تر می کند و طرف مذاکره هم با عنایت به سوابق کاری مذاکره کننده و قدرتی که وی در درون کشور دارد – از لحاظ ایجاد اجماع بر سر مسأله فوق – به گفتگو ها از دریچه اهمیت موضوعی و نتیجه بخش بودن آن می نگرد. به عنوان مثال هنوز جیمی کارتر – رئیس جمهور اسبق آمریکا – در گفتگوهای دیپلماتیک وزنه قابل توجهی است و هیچ گاه جورج بوش جمهوریخواه خود را از تجارب جیمی کارتر دموکرات بی نیاز نمی بیند. 

در حال حاضر در کاخ سفید بحث بر سر این است که برخی ماموریت های بشردوستانه ایالات متحده را به بیل کلینتون – رئیس جمهور سابق – بسپارند فارغ از اینکه سال گذشته در چنین ایامی بود که کلینتون در کنار هم حزبی های دموکراتش چه خطابه ها که علیه سیاست های جورج بوش و رویکردهای حزب جمهوریخواه نکرد و چه انتقادها که به روند مذاکرات پیشین نداشت. 

حال اگر از آنسوی دنیا به این سو و به کشورمان ایران بازگردیم موضوعی کمی – تا قسمتی زیاد – متفاوت است. علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه دوران جنگ و صلح ایران پس از فراغت از مسئولیت های اجرایی به یکباره از حوزه اثربخشی در حل معضلات پیش آمده در صحنه سیاست خارجی کنار زده شد. چه بسیار معضلات و گره هایی که می شد به دستان ولایتی سپرد و وی با توشه سال ها زمامداری دستگاه دیپلماسی و روابط سیاسی و دوستانه ای که با دیپلمات های کشورهای دیگر دارد به راحتی آنها را می گشود.

 سیدکمال خرازی وزیر امور خارجه دوران اصلاحات هم در این ردیف می گنجد. خرازی طی هشت سال اخیر با چنان بحران هایی سر و کار داشته و با چهره های خارجی پشت یک میز نشسته است که امروز آنها بعضا در دستگاه دولتی کشورهای خود بر راس کارند در عین حال با برخی جریانات منطقه ای و بین المللی هم به خوبی آشناست،‌ حال سپردن ماموریت های دیپلماتیک به وی یا لااقل وارد کردن وی در گروه تصمیم گیری مسائل کلان سیاست خارجی راهگشای بسیاری از مشکلاتی خواهد بود که چه بسا چهره های جدید الورود سال ها باید با آنها دست و پنجه نرم کنند تا به تجربه و دید امروز خرازی برسند. ولی امروز ولایتی و خرازی تا چه حد بر روند سیاستگذاری های کلان مؤثرند سؤالی است که پاسخش هم مهم است و هم تعیین کننده. 

حتی در این فهرست می توان نام دکتر ابراهیم یزدی را افزود که هم سکاندار کشتی دیپلماسی در سال های پرتلاطم اول انقلاب بود و هم در بین محافل سیاسی خارجی فردی شناخته شده است. نگاه های وی به عرصه دیپلماسی آنچنان اهمیت دارد که مطبوعات خارجی جهت بررسی روند سیاست خارجی و تبیین شرایط داخلی به سراغ وی می آیند. 

پس از لغزنده شدن جاده پرونده هسته ای و احتمال ارجاع آن به شورای امنیت بازار گمانه ها و پیشنهادها داغ شد و برخی به یاد چهره هایی افتادند که می توان با اتکا به وزن و جایگاه و تجاربشان آنها را در حل و فصل پرونده فوق سهیم و شریک کرد. در این میان حتی نام دکتر شیرین عبادی هم به چشم می خورد که البته این ایده همچون گل نیلوفری نحیف میان خارهایی از انتقاد و نگاه های سلیقه ای و سیاسی مجال رشد نیافت. 

عماد افروغ نماینده تهران در مجلس هفتم از آن چهره هایی است که پس از مخالفتش با وزرای پیشنهادی رئیس جمهور به مجلس و اتخاذ مواضعی واقع گرایانه طی این مدت هم مقبول افتاده و هم برجسته شده است. رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس اخیرا در گفتگویی پیشنهاد داده تا سیدمحمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی وارد مذاکرات هسته ای شوند. وی در این باره می گوید: «خاتمی به عنوان یک چهره برجسته بین المللی می تواند وارد مذاکرات هسته ای شود و اگر واقعا احساس شود که ایشان در چانه زنی های هسته ای می توانند مؤثر باشند، باید از ایشان برای ورود به این بحث دعوت کرد. ما حتی می توانیم از قدرت چانه زنی آقای هاشمی رفسنجانی هم استفاده کنیم.» 

پیشنهاد افروغ قبلا هم در میان محافل سیاسی شنیده می شد و حتی کار بدانجا کشید که برخی مطبوعات از سپردن این پرونده به مجمع تشخیص مصلحت خبر دادند. گرچه می شد حدس زد که باز نگاه سیاسی و جناحی بر پیشنهاداتی از این دست غلبه خواهد کرد. اما استدلال افروغ شنیدنی است: «متأسفانه امروز در ایران ما همه چیز را سیاسی یا اقتصادی می بینیم. فضا،‌ فضای فرهنگی نیست. باید از این فضای سیاسی و اقتصادزده به سمت فرهنگ حرکت کنیم. در مسأله هسته ای باید از رویه صرف سیاسی و اقتصادی خارج شویم که این کار باید توسط چهره های فرهنگی، برجسته و شناخته شده ما در دنیا انجام گیرد.» 

ورود چهره هایی چون خاتمی و هاشمی رفسنجانی به مذاکرات هسته ای از آن دست تحولاتی است که سرنوشت پرونده فعالیت های اتمی ایران را متحول خواهد کرد. آنها هم در عرصه بین الملل چهره هایی شناخته شده و بلندپایه هستند و هم در داخل توان چانه زنی با گروه ها و ایجاد اجماع ملی را دارند. هر دو آنها از حمایت سیاسی و مردمی برخوردارند و این امر می تواند پرونده فوق را به معنای واقعی کلمه «ملی» کند. 

هاشمی رفسنجانی در حال حاضر هم بیان کننده مواضع دیپلماتیک ایران است و بیانات وی در نماز جمعه در خصوص مسائل مختلف بالاخص هسته ای سخت مورد توجه رسانه های بین المللی است. چرا که وی را جز شخصیت های اثرگذار جمهوری اسلامی با مشی دیپلماتیک و منش معتدل می شناسند. اگر طرف اروپایی با چهره هایی چون خاتمی و رفسنجانی به مذاکره بنشیند هم به جایگاه اجتماعی آنان در داخل باورمند است و هم به قدرت چانه زنی و تجربه دیپلماتیک آنها اعتقاد دارد.

 باز به اصل پیش گفته باز می گردیم که در دنیای دیپلماسی چهره ها سرنوشت سازند. مواضع دو سال گذشته اروپا و آمریکا در خصوص مسائل هسته ای ارتباطی تنگاتنگ با قرار گرفتن حسن روحانی در رأس این پرونده داشت. وی به عنوان چهره ای دیپلمات در خارج و مقبول و معقول در داخل طرف مقابل را به اتخاذ مواضعی حساب شده وا می داشت . 

نگاه اروپا به علی لاریجانی هم گرچه امیدبخش است اما وی در این برهه با همیاری چهره های ملی و بین المللی دیگر می تواند پرونده هسته ای را به سلامت از معرکه برون برد. شاید پرونده هسته ای آزمونی است که ما یکبار قدرت کنار گذاشتن اختلافات سیاسی را در مسأله ای مهم و حیاتی به نمایش گذاشته و پرونه ملی را در پیوند با چهره هایی ملی معنا ببخشیم. فراموش نکنیم بخش اعظم پیروزی ملی شدن صنعت نفت مرهون چهره ملی و بین المللی مصدق بود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین