کد خبر: ۲۰۸۱۴۱
تاریخ انتشار : ۰۸ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۶:۵۲

سرگرمی محبوب نمایشنامه‌نویس معروف چه بود؟

شطرنج نه تنها سرگرمی همیشگی ساموئل بکت بود، بلکه تاثیری عمیق بر نوشته‌های او گذاشت.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: جشنواره ساموئل بکت در انیسکیلن در ایرلند شمالی برپا شده است.

جدا از اجرای آثار این نمایشنامه‌نویس بزرگ، بخشی از جشنواره نیز به زمین شطرنجی بزرگ اختصاص داده شده که آلن میلیگان آن را طراحی کرده است.

او در این صفحه شطرنج بزرگی که طراحی کرده، برای طراحی مهره‌ها از شخصیت‌های نمایشنامه‌های بکت یا اشیاء به کار رفته در آن‌ها مثل چکمه و هویج از «در انتظار گودو»، موز از «آخرین نوار کراپ» و تپانچه از «روزهای خوش» استفاده کرده است. جنس مهره‌ها از برنز است و میلیگان که شطرنج‌باز خوبی نیست، یک کتاب «چطور در تعطیلات شطرنج یاد بگیریم» همراه خود دارد.

به گزارش خبرآنلاین، شان دوران مدیر این جشنواره برنامه‌های متعددی برای آن در نظر گرفته است: حرکات موزون با الهام از آثار بکت، اجرای نمایشنامه‌های کوتاه با بازیگران ایرلندی و پرتغالی و در نهایت دو اجرا از «بازی آخر» با عوامل استرالیایی و بریتانیایی.

بکت در طول عمرش همیشه به شطرنج علاقه‌مند بود و خودش هم در این بازی بسیار ماهر بود. ادوارد بکت، برادرزاده او که میراث‌دار اوست می‌گوید بکت همیشه بازی‌های مهم شطرنج را دنبال می‌کرد.

ساموئل بکت، شطرنج را از برادر بزرگترش فرانک و عموش هوارد یاد گرفت. عموی بکت در جریان نمایشگاهی در دوبلین با خوزه رائول کاپابلانکا کوبایی شطرنج بازی کرده و او را شکست داده بود، کاپابلانکا بعدها قهرمان دنیا شد.

حتی در کتاب‌خانه خانه بکت در پاریس کتاب‌های شطرنج متعددی دیده می‌شود. نویسنده «در انتظار گودو» در جریان جنگ جهانی دوم بطور مداوم با دوستانش شطرنج بازی می‌کرد، او در آن دوره در پاریس به سر می‌برد و به ارتش مقاومت کمک می‌کرد. کتاب‌های شطرنج او در پاریس پر از حاشیه‌نویسی هستند و یادداشت‌هایی برای فراناندو آرابال، نمایشنامه‌نویس بزرگ اسپانیایی که او هم عاشق شطرنج بود.

بکت حتی در اوایل دهه 1940 با مارسل دوشان هم بازی کرد و از او شکست خورد. دوشان، نقاش بزرگ در آن زمان تحلیل‌گر و ستون‌نویس شطرنج در روزنامه «Ce Soir» بود.

جان مونتاگ شاعر که در دهه 1950 و 1960 دوست صمیمی بکت ایرلندی در پاریس بود، گفته است بکت که در کنار افراد غریبه خیلی معذب بود، گاهی در کافه با خودش شطرنج بازی می‌کرد.

بامزه اینجاست که برای بکت، صحنه تئاتر شبیه صفحه شطرنج بوده. در بخشی از همین نمایشگاه می‌شود طراحی حرکت بازیگران توسط بکت را دید. او در این طراحی‌ها دقیقا مشخص کرده بازیگران با چه زاویه‌ای باید حرکت کنند، انگار بازیگران مهره شطرنج باشند و هر حرکت اشتباه عواقب جبران‌ناپذیری داشته باشد.

نمایشنامه «بازی آخر» همانطور که نامش نشان می‌دهد کاملا تحت تاثیر شطرنج نوشته شده است. شخصیت اصلی این نمایشنامه هام نام دارد که پادشاه است. خیلی جالب است که در شطرنج تمام بازی حول شاه می‌چرخد، اما شاه بی‌قدرت‌ترین و کم‌تحرک‌ترین مهره بازی است. درست مثل هام که هر کجا می‌رود کلاف همراه اوست. کلاف، سرباز (یا پیاده) است و درشطرنج اگر مهره سرباز هر هشت خانه را طی کند و به ردیف آخر زمین برسد، به مقام وزیر می‌رسد و پیروز اصلی بازی است. حالا قدرت واقعی دست کیست؟ هام یا کلاف؟

مثل همیشه و دیگر نمایشنامه‌های بکت، اینجا هم ابهام نقش مهمی دارد. شطرنج مطمئنا زمینه نوشته شدن «بازی آخر» بوده است. این مسئله را خود بکت هم تائید کرده، اما واقعا نمی‌شود گفت نگ و نل که در سطل آشغالی گرفتار شده‌اند، آیا سربازهایی بوده‌اند که در تلاش برای نجات شاه کشته شده‌اند یا نه.

این شباهت‌ها چندان مهم نیست. مهم این است که به گفته تحلیل‌گران آثار بکت، این نمایشنامه‌نویس به شطرنج علاقه داشته چون در این بازی تخیل آزادی کامل دارد، اما باید براساس اصول و قوانینی مشخص رفتار کند، یا به قولی این بازی «پارادوکس آزادی و محدودیت» است. این نکته هم‌سو و منطبق با دیدگاه بکت است: ما هم‌زمان آزاد و گرفتار هستیم، می‌توانیم به زیبایی دست پیدا کنیم اما محکوم شده‌ایم.

تاثیر شطرنج را در نمایشنامه‌های اولیه بکت بیشتر می‌توان دید، مثلا درباره «مورفی» که اولین رمان منتشرشده بکت است. گفته‌اند بکت علاقه داشته طراحی روی جلد کتاب، دو شامپانزه را در حال شطرنج بازی کردن نشان دهد. و این تنها باری بود که بکت در برابر ناشری مجبور به عقب‌نشینی شد!

در پایان این رمان، مورفی که بسیار شبیه خود بکت است وارد بازی مرگ‌باری با آقای اندون می‌شود، شخصیتی که جنون دارد و مورفی که می‌بیند دربرابر او شانس ندارد، دست به عقب‌نشینی نهایی می‌زند و خودکشی می‌کند. بکت در توصیف این بازی مرگبار از نثر متداول قرن نوزدهم برای بازی شطرنج استفاده کرده است.

شاید هم نام شخصیت اصلی این رمان، مورفی برگرفته از نام پل مورفی، شطرنج‌باز معروف قرن نوزدهم باشد که در دهه 1850 خودش را به عنوان یکی از بزرگان شطرنج معرفی کرد و بعد ناگهان در بیست و چند سالگی خودخواسته از صحنه این بازی خداحافظی کرد.

مورفی نیز در وان حمام غرق شد، بسیاری فکر می‌کنند او خودکشی کرده است. بکت همیشه گفته بود شیفته نبوغ مورفی و گرایش او به نفی نبوغش بوده است. شاید بکت عاشق شطرنج بوده اما همیشه حواسش بوده که شطرنج فقط یک بازی است.

گاردین / 29 اوت / ترجمه: حسین عیدی‌زاده

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین