کد خبر: ۲۱۰۹۱
تاریخ انتشار : ۰۵ آبان ۱۳۸۴ - ۱۳:۴۲

تاريخچه طولاني مداخلات اقتصادي انگليس در ايران

آفتاب‌‌نیوز :  هم اكنون در حالي كه توني بلر نخست وزير انگلستان و شركاي جناحيش در حال آماده كردن افكار مردم انگلستان براي همكاري با آمريكا در يك برنامه نظمامي يا هجومي عليع ايران هستند، ارزش اين را دارد كه آخرين باري را كه يك دولت كارگر خود را براي عمليات نظامي عليه ايران آماده مي كرد، به ياد بياوريم.

اين دولت كارگر قديمي در سال هاي 51-1945 در دوره دولت Attlee بود. آن چه كه دولت را براي مداخلات نظامي تحريك مي كرد، تصميم ايرانيان در ملي كردن صنعت نفت كشور بود.

كشور ايران پيش از جنگ جهاني اول، به عنوان جزئي از امپراتوري غير رسمي انگلستان محسوب مي شد. هر چند ايران به صورتي كه هندوستان به دست انگليسي ها تصرف و اداره مي شد، نبود، با اين وجود دولت ايران پذيرفته بود كه بايد به نحوي كه انگليسي ها مي خواهند دولت خود را اداره كنند.

كشف نفت در اوايل قرن 20 نيز كشور ايران را با اهميت بيشتري براي امپراتوري انگلستان جلوه داد. در پايان جنگ جهاني دوم، شركت نفتي انگليسي- ايراني AIOC كه امروزه با نام بريتيش پتروليوم شناخته مي شود ، بزرگترين دارايي خارجي انگلستان محسوب مي شد. در نتيجه از صنعت نفت ايران به نفع رژيم سرمايه گذاري انگلستان بهره برداري مي شد و ايران در بهره بردن از اين مزايا نه تنها به عنوان كشور دوم بلكه اصلاً محسوب نمي شد.

به عنوان مثال در سال 1950 شركت AIOC دويست ميليون پوند سود به دست آورد اما در بخش ماليات ها، تقسيم سود و حق بهره برداري، تنها 16 ميليون دلار به ايران پرداخت كرد. اين شركت در بخش ماليات ها به كشور خود بيشتر از آن چه كه به دولت ايران پرداخت كرد .

(50 ميليون پوند) ماليات اختصاص داد. به علاوه اين فريب استعمار طلبانه از سوي شركتي كه 51 درصد آن متعلق به دولت انگلستان بود، صورت گرفت.

حس بي عدالتي ايرانيان با اين حقيقت كه بهاي نفت كشورشان در ايران بيشتر از آنچه در انگلستان است، آميخته شد و در كنار اين، مقامات دولتي، تاجرين و ديگر انگليسي ها با همان خودبيني نژاد پرستانه كه در سراسر امپراتوري بريتانيا مشاهده شد، رفتار مي كردند.

در پايان آوريل 1951 شاه كه از سوي انگلستان حمايت مي شد، در تشكيل دولتي ملي با انتصاب محمد مصدق به عنوان نخست وزير با فشارهاي مردمي روبرو شد. در اول ماه مي سال 1951 وي ملي شدن صنعت نفت را رسماً اعلام كرد.

دولت كارگر با خشم و غضب به اين امر واكنش نشان داد، به طوري كه Emanuel Shinwell به عنوان وزير دفاع اين كشور هشدار داد، اگر ايران اجازه گريز از اين را داشت، مصر و ديگر كشورهاي خاورميانه در انجام چنين كاري تشويق مي شوند. حتي اقدام بعدي ممكن است تلاش براي ملي كردن كانال سوئز باشد.

وزير خارجه اين كشور، پدر بزرگ پيتر ماندلسون، هربرت موريسون، شديداً در نظر داشت تا نيروهايي را براي تصرف ميدان هاي نفتي و از كار بركنار كردن مصدق به ايران اعزام كند. مانند شينول وي نيز هشدار داد، در صورت عدم موفقيت در نشان دادن خشونت، اين مسئله ممكن است منافع انگلستان را در خاور ميانه تهديد كند.

اما در ان زمان نيروهايي نبود تا به تصرف ذخاير نفتي بپردازند. دولت Attlee متعهد شده بود تا نيروهاي خود را براي ياري آمريكا در كره اعزام كند. در عوض تصميم بر آن شد كه آنها پالايشگاه نفتي ابادان را در عملياتي با نام مناسب Operation Buccaneer( عمليات دزد دريايي) به چنگ خود دراورند.

اقدامي كه موجب شد اين عمليات صورت نگيرد مخالفت آمريكا بود. امريكا در نظر داشت، قدرت انگلستان را در خاورميانه كاهش دهد و اعلام داشت، كشورش از هيچ اقدام نظامي عليه ايران حمايت نخواهد كرد.

Attlee اعلام كرد، مذاكرات كابينه به اين نتيجه رسيد كه با توجه به نگرش آمريكا نيروها نمي توانند در تصرف پالايشگاه به كار برده شوند. ما نمي توانيم نقض مسائل اين چنيني را با آمريكا داشته باشيم.

مجازات هايي كه از سوي دولت كارگر اقتصاد ايران را متزلزل كرد. مصدق از سمت خود عزل شد. شاه به عنوان پادشاه مطلق ايران معرفي شد و با حبس، شكنجه، اعدام و ترس در ايران حكومت كرد. هيچ مخالفتي با اين روش حكومتي از سوي كشورهاي انگلستان و آمريكا مشاهده نشد.
صنعت نفت ايران نيز در دستان يك كنسرسيوم بين المللي جاي گرفت كه با كنار زده شدن انگليسي ها از سوي آمريكايي ها، سهم انگلستان به 40 درصد كاهش پيدا كرد.

آمريكا به عنوان يك قدرت مطلق در خاورميانه جاي گرفت و انگلستان متوجه شد كه به يك شريك كوچكتر امپرياليستي براي آمريكا تبديل شده است.


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین