کد خبر: ۲۱۱۵۲۲
تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۷

بايدها و نبايدهاي سفر رئيس جمهور به نيويورك

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: رضا سليماني - طي روزهاي اخير، سفر آقاي دكتر روحاني به نيويورك و سخنراني در مجمع عمومي سازمان ملل متحد و برنامه‌هاي حواشي آن، در صدر اخبار سياسي جهان، منطقه و داخل، مورد تجزيه و تحليل‌هاي متفاوت قرار مي‌گيرد، در داخل كشور، ارگان‌هاي جناح‌هاي مختلف سياسي هر يك به فراخور خود، با عينك‌هاي خاص سياسي به اين سفر نگاه مي‌كنند و در كنار انبوهي از تحليل‌هاي منطقي و كارشناسانه، بعضاً مطالبي بر سبيل افراط و تفريط در قالب‌هاي مصاحبه، مقاله و نقد و نظر، منتشر مي‌كنند.

آنچه كه در پردازش به اين سفر مهم، قابل تأمل و مورد توجه، متأسفانه در قلم و سخن بعضي‌ها، سهواً يا عمداً مغفول واقع مي‌شود، اهميت واقعي آن براي منافع و مصالح ملي كشور است، گويي حاشيه‌سازي‌هاي دولت قبلي و پيرايه بستن‌هاي گوناگون به متن سفر كه حتي با مسائلي چون «هاله نور» سعي در تقديس آن داشتند، براي بعضي از رسانه‌ها عادت شده كه امسال هم با اينكه ديگر از تحريكات سياسي براي شانتاژهاي تبليغاتي و برنامه‌هاي اغراق آميز، خبري نيست و رويكرد رسانه‌اي كشور در آستانه اين سفر، معقول و منطقي است، باز در پي تاريك‌سازي فضاي روشن و شفافند.

بدون شك، در مقطع كنوني پس از انتخابات 24 خرداد ماه، جوّ مساعد و مناسبي براي ترميم سياست خارجي و تنش‌زدايي با كشورهاي دنيا ايجاد شده است و عزّت و اعتبار مجددي به سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بازگشته است و سفر رئيس جمهور به نيويورك سفري مهم محسوب مي‌شود، ولي بايد به اين واقعه مهم سياسي در حدّ خودش پرداخت و نبايد اهداف و برنامه‌هاي آن را آن قدر بزرگ و دست‌نيافتني توصيف كرد كه بعد از انجام سفر، دستمايه توقعات خودساخته مخالفان افراطي قرار گيرد كه چرا نشد و يا اهداف سفر ناكام ماند؟

اگرچه اصل ايجاد ارتباط بين دو كشور بزرگ ايران و آمريكا در شرايط زماني موجود مصداق آن ضرب‌المثلي است كه مي‌گويد «نه به بار است، نه به دار» اما گويا بعضي‌ها كه خود و منطق خود را معيار تصميم‌سازي‌هاي سياست خارجي مي‌دانند، به بهانه انتقاد، دولت يازدهم را و منافع احتمالي سياست‌هايش را مغاير با همه ارزش‌هاي ديني و ملي مي‌خوانند و حريصانه عليه آن تبليغ مي‌كنند.

واقعيت تاريخي اين است كه در تمام سالهاي پس از انقلاب اسلامي، مخصوصاً پس از 8 سال اخير كه هنر عده‌اي دشمن‌تراشي عليه ايران بوده، چنين فرصتي به دست نيامده كه اكثر كشورها از قاره‌هاي مختلف جهان براي ايجاد ارتباط با ايران مسابقه گذاشته‌اند و در چنين فضايي كه رهبري معظم نظام، نرمش قهرمانانه، را شيوه‌اي براي به دست گرفتن قاعده بازي در ميدان سياست مي‌دانند، عده‌اي قليل كه كثيرالقول هستند، بيرق «وا ايرانا» برافراشته‌اند و مانند صياد خسته‌اي كه در كمين نشسته، با كمترين احتمال و بيشترين ناراحتي، حروف سربي مي‌نگارند و انگار دشمن را در تيررس يافته‌اند كه در قالب مقاله و سخنراني شليك مي‌كنند.

نكته قابل تأمل در اين باره، اشتراك بعضي‌ها با سران رژيم صهيونيستي براي ايجاد نگراني شديد از احتمال بهبود روابط ايران با جهان است كه به هر دري مي‌زنند تا به هر مقدار كه مي‌توانند از درصدهاي اين احتمال بكاهند. شدت ناراحتي اين گروه چنان است كه سفر دكتر روحاني به سازمان ملل را نقطه پايان 35 سال قطع رابطه ايران و آمريكا مي‌دانند! حال آنكه در عرف ديپلماتيك، كوتاه كردن ديوار بي اعتمادي بين دو كشور، نياز به زماني متناسب با ساختن آن دارد و هر ديپلماتي در هر سطحي، وقتي به ميز مذاكره مي‌انديشد، به امتيازاتي كه بايد به دست آورد، فكر مي‌كند. البته اين گروه حق دارند وقتي مي‌بينند برخلاف سالهاي قبل، در آستانه سفر رئيس جمهور اعتدال‌گراي ايران به سازمان ملل، مسئولان كشورهاي مختلف تقاضاي ديدار مي‌كنند، اما اين حق آنان با ادعايشان مبني بر آرزوي صدور ارزش‌هاي اسلامي و انساني انقلاب به جهان ناسازگار است.

اينكه به شيوه مچ‌گيري و روزها قبل از سفر رئيس جمهور، بر طبل دشمني ايران با جهان و حتي تشويق جهانيان به دشمني با ايران مي‌كوبند و پيشاپيش به اين سفر پيرايه مي‌بندند، نشان مي‌دهد كه اگر نگوييم نسبت به كشور و نظام، سوءنيت ندارند، بلكه بايد بپذيريم كه نسبت به دولت يازدهم هيچ حسن‌ظني ندارند، چون دارند براي ديكته ننوشته‌اي غلط‌سازي مي‌كنند و نمي‌گذارند صدا به صدا برسد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین