گفتوگو های سعید لیلاز معمولا پر از انتقاد است که حتی گاهی به
نظر خود دکتر لیلاز هم گاهی تند است. با این این کارشناس اقتصادی نیمه پر
لیوان سیاستهای آینده اقتصادی دولت جدید را میبینید و ابراز امیدواری
میکند که دیپلماسی دولت جدید بتواند برای اجرای برنامههای بلندمدت
اقتصادی زمان لازم را فراهم کند و در آینده نه چندان دور شاهد آنچه «انفجار
اقتصادی مثبت» میخواند باشیم.
آقای دکتر! بگذارید از اینجا شروع کنیم که در نگاه حال حاضر تحریمها واقعاً چه تأثیری روی شرایط اقتصادی کشور گذاشته است؟
واقعیت
این است که به نظر من تحریمها عامل تعیینکنندهای در اقتصاد ایران
نیستند، ایران با 14 کشور همسایه است و این موضوع باعث میشود که تحریم
ایران بسیار دشوار باشد. به خصوص با در نظر گرفتن این موضوع که بیشتر این
کشورها از نظر اقتصادی از ایران ضعیفتر هستند، باعث میشود که
تحریم ایران بسیار دشوار باشد. ما میتوانیم نیازهای
وارداتی خودمان را از طریق مرزها تأمین کنیم. اما در مورد تحریمها باید
به این نکته هم توجه کرد که در طول تاریخ چه در مورد عراق، چه آفریقای
جنوبی و بدتر از همه در مورد کوبا هیچ وقت تحریمها نتوانستهاند اقتصادی
را از پا در بیاورند یا آنها را به زانو در بیاورند، این در حالی است که ما
در تمام این موارد غیر از مورد آفریقای جنوبی با یک سومدیریت داخل هم در
اقتصاد روبهرو هستیم که در واقع آن سوءمدیریت وضعیت مقاومت در برابر
تحریمهای بیگانگان را سختتر میکرد.
از جنبه دیگر و وقتی به تاریخ
روابط بینالملل در چند سال اخیر مواجعه کنید، میبینید که هرگز در هیچ
موردی اجماعی که در مورد تحریم ایران به وجود آمده، در مورد هیچ کشوری وجود
نداشته است.
ایالات متحده تنها 17 تا 18 درصد جیدیپی جهان را در
اختیار دارد. این کشور اصلاً در موقعیتی نیست که بخواهد به تنهایی ما یا
کشور دیگری را تحریم کند. در واقع این همکاری سایر کشورها با آمریکاست که
توانسته تحریمها را علیه ایران تا این حد شدت دهد؛ چیزی که به اعتقاد من
در تمام قرن بیستم بیسابقه بوده و این نتیجه مهم سیاستهای دولت قبلی است.
فکر میکنید که تحریمهای اقتصادی ایران در چند سال اخیر به اوضاع اقتصاد جهانی ربطی نداشته است؟
شرایط
اقتصادی جهان در حال حاضر و در همان زمانی که تحریمها تصویب و آغاز شد،
درست خلاف تحریمها بوده و هست. این تحریمها بیش از آن چیزی که باید موفق
شده است. علت اینکه آلمان با تحریمها علیه بشاراسد یا صدامحسین مخالفت
میکند، این نیست که عاشق چشم و ابروی بشار اسد یا صدام بوده باشد، در مورد
روسیه و مخالفتهای این کشور با تحریم عراق و سوریه هم موضوع همین است،
اینها هر کدام به دنبال تأمین منافع سیاسی و ژئوپلتیک خودشان هستند. روسیه و
آلمان یا باقی کشورها به دنبال این هستند که منافع خودشان را تأمین کنند.
وقتی این کشورها وادار میشوند بازار بزرگ و عظیمی مثل ایران را که حداقل
بیست برابر بازار سوریه است کنار بگذارند، یعنی اینکه تیم قبلی سیاست
خارجی ایران در تحریم کردن ایران بسیار موفق بوده است.
شما قبلاً هشدار دادهاید که اگر مشکلات تا اواسط سال 93 برطرف
نشود، ممکن است جامعه بیش از این تاب تحمل نداشته باشد، در صورتی که
دیپلماسی نتیجه ندهد و مشکلات برطرف نشود، شما چه چیزی را برای جامعه
پیشبینی میکنید؟
بیثباتی پیش خواهد آمد اما این بار
احمدینژادی ظهور نخواهد کرد، دفعه قبل احمدینژاد بر بستر افزایش شدید
درآمدهای نفتی ظهور کرد، وگرنه اگر احمدینژاد نبود، آقای کروبی هم همین
سیاست باز توزیع درآمدهای نفتی را داشت، اگر او هم نبود،یکی دیگر و یکی
دیگر.
مسالهای که ما داریم این است که این بار این بیثباتی و ناآرامی
ممکن است نارضایتی گرسنگان را در پی داشته باشد که ما تا به حال شاهد آن
نبودهایم اما من خوشبین هستم که ما از اواخر بهار 93 شاهد رشد اقتصادی و
بهبود اوضاع اقتصاد ایران خواهیم بود و من این را به شما قول میدهم.
اگر دیپلماسی کارگر نیفتد و دولت نتواند از این مرحله به بعد
پیش برود، آن وقت باید چه رویهای را در پیش بگیرد و دست به چه اقدامهایی
بزند؟
حتماً کارگر میافتد، ممکن است که ما با آمریکا به تفاهم
نرسیم که من احتمالش را میدهم اما آن اجماع جهانی که در دوره احمدینژاد
علیه ما وجود داشت دیگر وجود ندارد، آن دوره تمام شده است. ایتالیاییها،
فرانسویها، آلمانیها روسها، چینیها اینها همه میخواهند بیایند با ما
وارد مذاکرات بشوند. اگر آمریکاییها در این روند وارد شوند، اسرائیل و
دوستانشان تنها خواهند شد وگرنه با آمریکا یا بدون آمریکا ما مشکلات خودمان
را حل میکنیم.
صحبتهایی مطرح شده در مورد اینکه احتمال دارد آمریکا داراییهای بلوکه شده ایران را آزاد کند یا چیزهایی مثل این، شما اصلاًچقدر این حرف را جدی میدانید؟
من
اینها را مقدمه میدانم و البته جدی اما ابراز خوشبینی بیش از حد برای
اینها نمیکنم، ضمن اینکه چنین اقدامهایی مسائل ما را هم حل نمیکند.
تجربه این هشت سال گذشته نشان داده که مشکل ما هیچ وقت پول نبوده است، مشکل
ما در ایران مدیریت است نه پول و این مشکل همیشه تاریخ ما بوده و خواهد
بود، اگر این مدیریت را در داخل به درستی انجام دهیم، 50 میلیارد دلار کمتر
یا بیشتر، فرقی نمیکند. مجموعه رشد اقتصادی ایران در دولت آقای خاتمی دو و
نیم تا سه برابر مجموعه رشد اقتصادی در دولت آقای احمدینژاد بوده است،
درآمد ارزی ایران در همین مدت یکچهارم بوده است، حالا فرض کنید به جای 160
یا 170 میلیارد دلار این رقم میشد 220 میلیارد دلار، مسالهای ما که
تزریق پول نیست، تجربه هشت سال گذشته نشان داده است که مساله ایران اصلاً
مساله پول یا دسترسی به منابع مالی کشور در خارج از ایران نیست، مساله ما
مدیریت است. اقتصاد ایران بسیار بزرگ است و برای رشد و توسعه ظرفیتهای
بسیاری دارد،چه با تحریم، چه بدون آن، این اتفاق خواهد افتاد.
اجازه بدهیم که نیروهای مولد داخلی شروع به حرکت بکنند،خواهیم دید که یک انفجار اقتصادی مثبت را از سال آینده تجربه خواهیم کرد.
چطور ممکن است که به تجربه دوره هشت ساله بعد از آقای خاتمی نگاه کنیم و بگوییم که سیاستهای موفق اقتصادی داشتهایم؟
اگر
دفعه بعد هم مدیری بر سر کار بیاید که بخواهد به جای چرخاندن سوئیچ ماشین
با کوبیدن چکش به ماشین، آن را به حرکت در آورد، باز هم همین اتفاق خواهد
افتاد. این مساله به مدیریت ارشد کشور بستگی دارد، میگویید که چه تضمیمی
هست که سوءمدیریت اعمال شود و اقتصاد ایران رشد کند؟ من میگویم اصلاً
این اتفاق نمیافتد و حق با شماست، هرگاه ما از مدیریت صحیح دست
برداریم،دوباره کشور دچار رکورد اقتصادی خواهد شد.