آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش امید، موسوی بجنوردی در خلال صحبت درباره مرحوم آیت الله سید مصطفی خمینی، به خاطره ای مربوط به اواسط سال 1356 اشاره کرده که به همراه دو پسر امام خمینی به لبنان سفر کرده بود و در قهوه خانهای در شهر بعلبک با یک کف بین برخورد می کنند:
«یک مرد عرب آمد و به ما سلام کرد و به حاج آقا مصطفی گفت دستت را ببینم و سپس پشت گردنش را دید و از حاج آقا مصطفی پرسید اسم مادرتان چیست و بعد خطاب به حاج آقا مصطفی گفت شما همین امسال فوت می کنید و آرزویت را نمی بینی. سپس به سمت حاج احمدآقا رفتند و با ایشان نیز همین کار را کرد و سپس به حاج احمدآقا گفت که شما آرزوی ایشان را می بینی و بسیار بالا می روی و سپس به طرف من آمد. من در آن لحظه ترسیدم و با خودم گفتم الان می خواهد بگوید که تو هم می میری. به من گفت: دریا پایان دارد ولی علم تو پایان ندارد. من بسیار خوشحال شدم که در مورد مردن من چیزی نگفت. در آن سفر من مادرخرج بودم و هنگامی که می خواستم پول ایشان را بدهم یک دفعه دیدیم که ایشان نیست و هیچ کدام از سه نفرمان ایشان را ندیدیم و انگار زمین سوراخ شد و او رفته بود. از مسؤول آنجا سراغ این فرد را گرفتیم و او نیز او را نمی شناخت و ندیده بود کجا رفته است. دقیقا حدود یک ماه بعد از این حادثه حاج آقا مصطفی فوت کردند.
خانم دکتر طباطبایی همسر حاج احمدآقا نیز بعد از فوت حاج احمدآقا تعریف کردند دو هفته مانده به عید نوروز ِ [سال 1374] حاج احمدآقا به منزل آمدند و گفتند آن کسی که به داداش گفته بود که امسال فوت می کنی آمده ایران و به من گفته عید نوروز امسال نیستی و فوت می کنی. دقیقا همین اتفاق نیز افتاد و قبل از عید نوروز حاج احمدآقا فوت کردند. من خیلی میل داشتم که ببینم ایشان چه کسی است و فکر کردم که شاید جزو اَبدال هستند؛ جزو آن هفتاد نفری که خدمت امام زمان می رسند و از خیلی چیزها خبر دارند.