اگرچه انتقادهایی به رویکرد دیپلماتیک این دولت از سوی مخالفانش در مجلس و عالم سیاست و رسانه مطرح میشود اما اکرمی با طرح این سوال که «منتقدان اگر جای ظریف بودند، چه میکردند؟» آنان را به انصاف فرامیخواند تا قضاوت کنند الان فضا تعدیل شده است یا در گذشته که جهان بین الملل هیچ انعطافی را از جانب ایران نمیدید؟
مشروح گفت و گوی خبرآنلاین با او را در ادامه بخوانید:
دولت آقای روحانی تا کنون در عرصه دیپلملتیک دو موج «تنش زدایی با غرب» و «مذاکرات هسته ای» را به راه انداخته و در تماسهای تلفنی رئیس جمهور با همتایان خود در منطقه به نظر میرسد که موج سوم هم «ایجاد امنیت در منطقه» باشد. نظر شما در این باره چیست؟
به نظرم از آنجا که آقای روحانی 16 سال دبیرشورای عالی امنیت ملی بودند، در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی هم که بنده نماینده بودم، ایشان رئیس کمیسیون سیاست خارجی بودندد و بعد هم در مرکز تحقیقات استراتژیک رئیس شدند؛ اشراف خوبی به مسائل سیاست خارجی داشته و اطلاعات جامع و کاملی دارند. برای همین بود که مراسم تحلیف ایشان، برای اولین بار با حضور بیش از 50 نماینده از دولت های مختلف در سطح رئیس جمهور، نخست وزیر و وزیرخارجه برگزار شد که کار نویی در مسائل سیاست خارجی بود. بعد هم سفر نیویورک، سخنرانی در مجمع عمومی و دیدار با مقامات مختلف دنیا و انتخاب وزیر امورخارجه کاملا آگاه و مطلعی که هم در وزارت خارجه بوده و هم در سازمان ملل مسئولیت داشته؛ نوید روزهای روشنی را در این عرصه می داد.
همه اینها دست به دست هم داد که سیاست خارجه فعالی در این دولت داشته باشیم که خروجی آن دیپلماسیای عالمانه و عاقلانه است. مذاکرات ژنو هم که در دو مرحه انجام گرفت، شاهد کمترین شتاب زدگی بودیم. حمایت مقام معظم رهبری از هیات مذاکره کننده هم نشان داد که اراده عمومی در کشور وجود دارد که از مسائل خارج از ایران ابهام زدایی و گره گشایی شود. احساس می کنم روشی در پیش گرفته شده که نوعی امنیت در خارج از مرز به وجود بیاید. این «امنیت زایی» می تواند برای تصمیم گیری ها، تعامل و رفت و آمد با دنیا و امنیت منطقه مفید باشد و حتی در فضای داخل کشور هم اثرگذار باشد.
در مجموع معتقدم که روحانی کارنامه قابل قبولی در عرصه دیپلماسی دارد.
شما در حالی از لفظ «تنش زدا» و «امنیت زا» برای دیپلماسی دولت یازدهم یاد میکنید که برخی دولت گذشته را در نقطه مقابل آن یعنی «تنش زا» می خوانند. شما چه مقایسهای میان دیپلماسی دولتهای آقایان روحانی و احمدینژاد دارید؟
انتخابات خرداد 92 همانطور که رهبری امسال را سال حماسه سیاسی و اقتصادی معرفی کردند؛ انتخابات موفقی به دلیل حضور 73 درصدی مردم بود. همچنین به دلیل انتخاب آقای روحانی از سوی مردم، می توان این انتخابات را موفق خواند. چرا که همه رقبا و حتی آن 50 درصدی که به او رای ندادند، از انتخاب او راضی به نظر می آمدند و کسی نمی گفت «بد شد». مصاحبه های ایشان تا کنون هم عالمانه و عاقلانه و تنش زدایانه بوده است. خود این بیانگر آن است که ادبیات و راه و روش جدیدی در عرصه دیپلماسی مطرح است. یعنی در عین حالی که از رفتار غرب ناراحت هستیم -و سوء رفتار غرب با ایران به زیان خودشان هم بوده - ما بهانه به دست آنها ندادیم و بنای راستی آزمایی دو طرفه گذاشته ایم. یعنی بنا بر این است که به حداقلها اکتفا شود.
با ارزیابی اینها به این نتیجه میرسیم که رفتار دولت جدید با رفتار دوت گذشته خیلی تفاوت دارد. شما دیدید که چهارمین وزیر ورزش پیشنهادی دولت رای میآورد، ولی در عین حال کمترین گلایه از سوی دولت می شود. در ابتدای تشکیل کابینه هم سه وزیر علوم، آموزش و پرورش و ورزش رای نیاوردند که مناسب نبود اما تفاهم و تعامل میان دو قوه ادامه یافت. این نوع رویکرد برای داخل کشور مفید است که هر کسی کار قانونی خودش را انجام می دهد. هم دولت قانونا وزرای خود را معرفی می کند و هم مجلس قانونا به برخی از آنها رای اعتماد نمی دهد.
من بنا ندارم که خیلی به گذشته بپردازم. من پنج دوره نماینده مجلس در مقاطع مختلف بودم ولی در مجلس هشتم از رفتارهای احمدی نژاد خیلی زجر کشیدیم و کمترین تفاهم جدی را بین دولت دهم و مجلس هشتم شاهد بودیم.
اگرچه رهبر معظم انقلاب هیات مذاکره کننده ایرانی را «فرزندان انقلاب» خوانده و در چندین نوبت در سخنرانیهایشان از آنان حمایت کردند اما برخی هم نوا با مخالفان نظام در خارج از کشور، دستاوردهای این تیم مذاکره کننده را به هیچ انگاشته و حتی تفاهم نامه ژنو را «معاهده ترکمانچای» می خوانند. به نظر شما ریشه این مخالفتها در چیست؟
سه نکته را در این زمینه باید مطرح کنم. اولا ابراز عقیده اگر عالمانه و ناصحانه و دلسوزانه و همراه با پیشنهاد باشد را بنده می پسندم و می پذیرم. کما اینکه هر روز در جلسات مجلس رای مخالف و موافق و ممتنع را شاهد بودیم و این برای من امر معمولی و منطقی ای است. نکته دوم اینکه غرب در این 35 سال با ما خوب برخورد نکرده و برخی «مار گزیده» هستند که مبادا آنچه امضا می شود فقط روی کاغذ باشد. کما اینکه اروپا باز هم 17 شرکت ایرانی را تحریم کرده است؛ از این رو این ابراز دغدغهها هم قابل تقدیر است. نکنته سوم این است که باید ببنیم ما بنا داریم با سوء ظن و بدبینی با هیات مذاکره کننده خودمان برخورد کنیم یا با حسن ظن؟ به عزیزانی که تعبیر قرارداد ترکمانچای از مذاکرات ژنو را دارند می گویم که شما این هیات مذاکره کننده و این وزیری که رای بالایی آورده را قبول دارید یا نه؟ گفتارش را صادقانه می دانید یا نه؟
باید حداکثری به مسائل نگاه کرد و نگاه حداقلی نداشت. اگر رابطه ما با اروپا و امریکا هم خوب شود، باید جانب احتیاط را نگه داشت چون آنها نمی خواهند ما کشور پیشرفته ای باشیم. آنها که این تفاهمنامه را ترکمانچای مینامند، اگر جای این تیم بودند چه می کردند؟ روش تیم مذاکره کننده قبل را دنبال می کردند که هر ماه به بهانه عدم انعطاف به ما تحریمی اضافه می شد؟ از آنها می خواهم که الان منصفانه قضاوت کنند و ببینند که الان جو تعدیل شده و بهتر است یا در گذشته؟ به نظرم برخی اظهار نظرها یک مقداری وسواس است نه احساس وظیفه!