آفتابنیوز : آفتاب: کافیست از ارتفاعی نسبتا بلند به یکی از شهرهای ایران به خصوص تهران نگاهی بیاندازید تا با منظره ای نه چندان زیبا از ساختمان هایی ناهمگون روبرو شوید، منظره ای بی هویت که هیچ رغبتی برای تماشای داخل آن در بیننده بر نمی انگیزد ، شاید همین ترکیب نامتجانس مردم را دچار روحیه مغشوش و سردرگم کند.
در ساخت شهرهای ایران و بناهای جدید، نه توجهی به معیارهای معماری سنتی ایرانی می شود و نه معیارهای نوین معماری به درستی به کار بسته شده است. نتیجه این شرایط آن است که این شهرها نه برای گردشگران خارجی جذابیتی دارد و نه به ایجاد هویت می انجامد.
به گزارش ایرنا، مهدی معمارزاده کارشناس میراث فرهنگی و مرمت بناهای تاریخی ، اسکندر مختاری کارشناس ارشد مرمت بناها و بافت های تاریخی، ساناز افتخارزاده کارشناس و پژوهشگر معماری ایرانی و عضو هیات رئیسه گروه معماری سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران ، شاهین سپنتا فعال میراث فرهنگی اصفهان ، مصطفی فاطمی عضو جمعیت یادگار یزد و انجمن دوستداران و حافظان خشت خام نیز از جمله کارشناسانی هستند که دیدگاه های خود را در باره معماری ایرانی در گفت وگو با ایرنا عنوان کردند .
مهدی معمارزاده کارشناس میراث فرهنگی و مرمت بناهای تاریخی معتقد است: در شهرسازی ایران به هیچ وجه اصول معماری ایرانی رعایت نمی شود.
وی می گوید : شهرهای تاریخی جهان، از قرن 17 به بعد تلاش کرده اند با آزمون و خطا شیوه های شهرسازی خود را به گونه ای اصلاح کنند که هم معیارهای گذشته را رعایت کرده باشد و هم اقتضائات توسعه صنعتی و زندگی مدرن را پوشش دهند. مثلا استانبول به دلیل حفظ میراث های دوران روم شرقی در فهرست آثار جهانی ثبت شده است.
وی ادامه می دهد: با وجود این تجربه های جهانی ما حتی ابتدایی ترین میزان توجه به معماری خود را هم نداشتیم و در دوران پهلوی اول با شیوه های غلط خیابان کشی و دوران جدیدتر با طرح هایی مانند نواب ساختار سنتی تهران را نابود کرده ایم. این شرایط در شهرهای مختلف ایران حاکم است.
اسکندر مختاری کارشناس ارشد مرمت بناها و بافت های تاریخی نیز در این باره می گوید: شهرهای ایران دو بخش دارند. یکی چهره ای که از گذشته باقی مانده و دیگری آنچه که ما در دوران تازه ساخته ایم. متاسفانه در بخش دوم هیچ ردپایی از گذشته وجود ندارد و به طور کامل از معماری سنتی خود روگردانده ایم. برای حفظ معماری ایرانی حرف زیاد زده شده اما همه چیز در همین حد باقی مانده است و شاهد کار عملی نبوده ایم.
وی می افزاید: در دوره های مختلف اقدامات مثبتی مانند ساخت طرح های چهارصد دستگاه در تهران انجام شده است اما این طرح ها منحصر بفرد بوده و مشخص است که با یک گل بهار نمی شود.
ساناز افتخارزاده کارشناس و پژوهشگر معماری ایرانی و عضو هیات رئیسه گروه معماری سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران می گوید:شهرسازی ایران در سال های اخیر در سطح خیلی پایینی با معماری سنتی سازگار بوده و فقط برخی معماران به دلیل علاقه شخصی خود یا به دلیل کار کردن زیر نظر سازمان میراث فرهنگی به اجبار، معماری ایرانی را در کارهای خود رعایت کرده اند.
وی می گوید: متاسفانه حتی پروژه های بزرگ زیر نظر نهادهای دولتی نیز از این شرایط برخوردار نیست زیرا کارفرمایان دولتی اصلا دغدغه حفظ معماری ایرانی را ندارند.
ˈ این شرایط تنها منحصر به تهران نیست و بیشتر شهرهای ایران به خصوص شهرهای قدیمی از ساختمان های نوساز و خیابان کشی های غیر اصولی آسیب دیده اند.ˈ
** بناهای جدید در بافت تاریخی
شاهین سپنتا فعال میراث فرهنگی اصفهان می گوید: بناهای بزرگی که در چند سال اخیر در این شهر ساخته شده و عمدتا زیر نظر شهرداری، سازمان اوقاف و دیگر نهادهای دولتی بوده همگی دارای معماری بی هویت دولتی است . برج جهان نما نمونه ای از این بناهاست که در بنای آن هیچ ردی از معماری ایرانی چه مدرن و سنتی وجود ندارد. این برج کاملا بی هویت و بی روح است و همین مسئله باعث بی اعتنایی مردم به آن شده است تا جایی که می بینیم با وجود گذشت چند سال از بهره برداری، هیچ رونقی ندارد و در حال فرسودگی است.
وی می افزاید: در دوران جدید بناهایی مانند برج آزادی، آرامگاه نادر و آرامگاه بوعلی سینا ساخته شده که هم شاخص های معماری ایرانی را در خود دارند و هم مدرن محسوب می شوند اما بناهایی هم مانند گلدسته های مسجد مصلی اصفهان ساخته شده که حتی با وجود بهره بردن از معماری سنتی به دلیل عدم تناسب در ابعاد و ارتفاع نه تنها زیبایی ندارند بلکه چشم آزار هم هستند.
** به دنبال نشانه های معماری اسلامی
مصطفی فاطمی عضو جمعیت یادگار یزد و انجمن دوستداران و حافظان خشت خام نیز می گوید: در شهر یزد که بزرگترین شهر خشت و گلی جهان است بناهایی با نمای کامبوزیت و با ارتفاع 10 یا 12 طبقه در وسط بافت تاریخی شهر ساخته می شوند و شهرداری هم به راحتی به آنها مجوز می دهد. اگر در خیابان اصلی شهر میبد راه بروید به هیچ وجه این احساس را ندارید که در نخستین شهر خشتی جهان قرار دارید زیرا نمای تمام ساختمان ها با کامبوزیت و سنگ ساخته شده است.
وی با بیان اینکه ، در خیابان های قدیمی یزد هم هیچ نشانه ای از معماری سنتی باقی نمانده است. دقیقا در وسط بافت تاریخی یزد ساختمان نیروی انتظامی و کتابخانه شهر بدون توجه به معماری ایرانی ساخته شده اند. جمله خود را با این پرسش ادامه می دهد که واقعا ساخته شدن این ساختمان ها چه توجیهی دارد؟
** غرب زده تر از غرب
بی توجهی به معماری ایرانی و پیروی کورکورانه از معماری غربی در حالی است که در بسیاری از شهرهای قدیمی اروپا همچنان بافت تاریخی حفظ شده و حتی اگر بناهای جدیدی هم ساخته شوند نباید به این بافت تاریخی آسیب بزنند.
افتخارزاده در این باره می گوید: در 20 سال اخیر موجی از معماران فارغ التحصیل دانشگاه های داخلی به خصوص دانشگاه آزاد وارد بازار شدند که هیچ اطلاعی از معماری ایرانی نداشتند زیرا در دانشگاه های ما حتی یک درس دو واحدی درباره معماری ایرانی نیز وجود ندارد. از سوی دیگر مجلات خارجی معماری بدون رعایت قانون کپی رایت به راحتی در ایران توزیع می شود و نتیجه این شرایط این است که معماری غربی در ایران بیشتر از لندن، نیویورک و تورنتو وجود دارد.
این کارشناس و پژوهشگر معماری ایرانی ادامه می دهد: اگر این معماران جوان به اروپا بروند ، به خوبی در می یابند که در این کشورها به راحتی اجازه ساخت هر بنایی به افراد داده نمی شود. در شهر لندن حتی اگر از سرما در آستانه مرگ هم باشید اجازه ندارید پنجره های قدیمی ساختمان خود را تغییر دهید اما در ایران اجازه داده می شود که هر کس هر نمایی که دوست دارد برای ساختمان خود انتخاب کند.
مختاری اظهار کرد: نمی توانیم برای شهرهای خود از سرخس تا خرمشهر و از چابهار تا جلفا یک گونه معماری در نظر بگیریم. مگر در گذشته شهرها این گونه ساخته می شدند؟ ما در ایران محدودیت ها و امکانات را نادیده می گیریم و امکانات را تبدیل به محدودیت می کنیم. متاسفانه توانایی غریبی در از بین بردن نعمت های خدادای خود داریم.
سپنتا نیز می گوید: معماری ایرانی در دوره ما باید ویژگی هایی مربوط به این دوره داشته باشد و در عین حال که از دوره های قبل تقلید نمی کند، ویژگی های معماری ایرانی را نیز داشته باشد. این درحالی است که بناهای جدید حتی تقلید ناشیانه ای از دوره های گذشته هم نیستند.
فاطمی معتقد است: ما با مدرن شدن شهرها مشکلی نداریم چون مردم به زندگی جدید نیاز دارند اما ساخته شدن برخی بناها هیچ توجیهی ندارد. حداقل باید از معماری سنتی خود در نمای ساختمان های جدید استفاده کنیم.
** شهرهای بی هویت دهن کجی به شهروند
شیوه های جدید در شهرسازی ایران باعث شده است این شهرها هیچ هویت مستقلی نداشته باشند و وقتی به شهرهای مختلف سفر می کنید احساس حضور در شهری جدید را نداشته باشید چون در تمام شهرها درحال کپی برداری از تهران هستند. درحالی که حتی تهران نیز نتوانسته است هویت تاریخی خود را حفظ کند.
افتخارزاده تاکید می کند: معماری شهرهای جدید در ایران باید با هویت امروزی همخوانی داشته باشد. در صورت ادامه روند کنونی دیگر چیزی به اسم شهر نخواهیم داشت چون مردم احساس تعلقی به محل زندگی خود ندارند. اگر پنج سال خارج از ایران زندگی کنید دیگر حتی محله کودکی خود را هم نمی شناسید. این مسئله باعث می شود مردم نسبت به شهر خود احساس مسئولیت نداشته باشند و به راحتی از کشور خارج شوند.
عضو هیات رئیسه گروه معماری سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران معتقد است: با این شرایط احترام به مردم و انسانیت از بین می رود. وقتی در خیابان نماها زیبا و متناسب نباشند این احساس به مردم دست می دهد که صاحبان این ساختمان ها احترامی برای دیگران قائل نیستند.
مختاری نیز می گوید: شهرهای گذشته انسان و محیط را می شناختند و خود را در خدمت آنها قرار می دادند اما شیوه های جدید معماری در ایران دهن کجی به شهر و شهروند و بی احترامی به محیط است. مسکن مهر یک فرصت برای اصلاح معماری در ایران بود چون سرمایه گذاری و اجرا از سوی دولت انجام می شد اما این اتفاق رخ نداد چون این تصور در دولت وجود داشت که مردم قرار است در این خانه ها فقط بخوابند و به همین دلیل اتاقک هایی در کنار هم به نام خانه ساخته شد.
سپنتا درباره بی هویتی شهرهای ایران می گوید: در اصفهان به حدی تنوع و تکثر ساختمان های بی هویت وجود دارد که جلوه های بصری شهر زیبایی ندارند و این شهر در حال نابودی تدریجی است. در جهان حتی در شهرهای صنعتی و اقتصادی بزرگ هم ساختمان ها با هویت شهر همخوانی دارند. در گذشته هم کارخانجات ریسندگی اصفهان این گونه بودند و برخی از آنها هم اکنون در فهرست آثار ملی ثبت شده اند یا قرار است تبدیل به موزه شوند.
این فعال میراث فرهنگی اصفهان ادامه می دهد: ساختمان های این دوران نه نشانه ای از معماری سنتی دارند و نه هویت امروزی، فقط از روی بی هویتی این ساختمان ها می توانید دوران ساخته شدن آنها را تشخیص دهید.
** ولنگاری فرهنگی با شهرسازی بی هویت
این شیوه شهرسازی بی هویت، علاوه بر از بین بردن احساس تعلق خاطر مردم به محل سکونت خود ، باعث نابودی فرهنگ های محلی و محو شدن جاذبه های توریستی می شود.
فاطمی درباره این شرایط از کلمه «ولنگاری فرهنگی» استفاده می کند و اعتقاد دارد: نابسامانی شدیدی در ساختارهای شهری به وجود آمده است. ولنگاری فرهنگی فقط به ظاهر آدم ها محدود نمی شود و ظاهر ساختمان ها را هم در بر می گیرد. وقتی غریبه ای وارد کشور ما می شود به دنبال بهره گیری از جذابیت های فرهنگ ایرانی است اما ما در حال نابود کردن فرهنگ خودمان هستیم.
عضو انجمن دوستداران و حافظان خشت خام ادامه می دهد: باید تعریف درستی از ساختارهای شهری خود داشته باشیم تا شهرهای تاریخی به مرور از بین نروند زیرا با ادامه این روند ساختارهای به هم پیوسته فرهنگی و تاریخی خود را نابود می کنیم.
مختاری هم در این زمینه می گوید: باید نگاه ما به شهر و شهرنشینی تغییر کند. تا زمانی که شهر را محل خواب و کار می بینیم همین شرایط را خواهیم داشت. شهر باید بیانگر تمامی ابعاد گسترده روح انسانی و شهروندی باشد.
ˈباید به هویت خودمان بازگردیم چون ساختارهای قدیمی به روحیه ایرانی نزدیک تر است اما ما خودمان را خانه هایی حبس می کنیم که در آنها ارزش زندگی را از خود می گیریم.ˈ
** طرحی برای نابودی پایتخت
از آغاز سال 90 وعده ابلاغ و رونمایی از طرح تفصیلی شهر تهران از سوی شهرداری پایتخت داده شد و در نهایت با حدود یک سال تاخیر، تدوین این طرح به سرانجام رسید. این طرح قرار بود نقشه راهی برای ساخت و ساز در تهران باشد و این شهر را به چهار پهنه سکونت، فعالیت، مختلط و حفاظت سبز تقسیم کرده است.
در پهنه سکونت باید مجوز ساخت وساز فقط برای کاربری مسکونی با تراکم 2 تا 6 طبقه صادر شود و برای برخی مناطق ویژه نیز اجازه بلند مرتبه سازی با شرایط خاص، در حد 12 طبقه و بیشتر نیز داده خواهد شد. با این وجود اجرای این طرح اعتراضات بسیاری از کارشناسان را در پی داشت.
افتخارزاده درباره این طرح می گوید: طرح تفصیلی تهران از سال ها قبل از سوی مشاوران زیادی بررسی شد اما درست هنگام رونمایی از این طرح مشخص نشد چه اتفاقی در دولت قبل رخ داد که طرح قبلی را کنار گذاشتند و به جای آن طرحی که مورد پسند آقازاده ها بود اجرا شد. این طرح برای استعمار و کشیدن شیره شهر تهران است و با چند جمله ایرادات آن را ماست مالی کرده اند. اجرای طرح تفصیلی شهر تهران باعث نابودی فضای سبز و هویت پایتخت می شود. در حال حاضر شهرداری تبدیل به شهرفروشی شده است و اگر شما پول داشته باشید می توانید هرچقدر تراکم که بخواهید دریافت کنید.
مختاری دیگر مخالف اجرای طرح تفصیلی شهر تهران است و در این زمینه اینگونه اظهار نظر می کند: این طرح بیشتر پاسخگوی اقتصاد شهری آن هم به بدترین نوع خود است و آسایش و زیبایی شهر را تامین نمی کند. باید در این طرح تجدید نظر شود زیرا در صدور مجوز تراکم ها به رابطه ظرف و مظروف توجه نمی شود. این یک قانون طبیعی است که مظروف باید تابع ظرف باشد اما شهرداری تهران در صدور مجوز تراکم به این اصل طبیعی توجه نمی کند.
معمارزاده نیز درباره طرح تفصیلی تهران می گوید: این طرح تاکید کرده است که باید روستاهای تاریخی تهران حفظ شوند اما در عمل همه این روستاها از بین رفته اند. اجرای طرح تفصیلی هویت تهران را نابود می کند. این شهر ظرفیت چنین حجمی از ساخت و ساز را ندارد و هرچقدر تونل و اتوبان هم بسازی بازهم جوابگوی جمعیت زیاد تهران نیست. مدیریت شهری باید فکری به حال خطاهایی که در این طرح وجود دارد کند وگرنه فاتحه تهران برای همیشه خوانده می شود.
وی می افزاید: آلودگی هوا یکی از نتایج اجرای این طرح است. همه ساکنین تهران چه رفتگر باشند و چه رییس جمهوری و چه نوزاد یک روزه باشند و چه پیرمرد 90 ساله از این هوا آسیب می بینند. بیشتر باغ های شمال شهر تبدیل به ساختمان های بزرگ شده اند، در حالی که این باغ ها به منزله ریه های شهر عمل می کردند.
این کارشناس میراث فرهنگی و مرمت بناهای تاریخی اینگونه به اظهارات خود ادامه می دهد: محمدباقر قالیباف شهردار تهران اخیرا گفته بود که شهرداری در دوران جدید بیشتر به کار فرهنگی می پردازد. من از او می خواهم که اگر چنین برنامه ای دارد برای میراث فرهنگی تهران هزینه کند. شهرداری در دوره ای وام ازدواج هم می داد اما این وظیفه شهرداری نیست بلکه وظیفه اصلی این نهاد حفظ بافت های فرهنگی برای جذب گردشگر است. باید بودجه فرهنگی شهرداری برای بازسازی بافت های تاریخی و خرید باغ های شمال شهر هزینه شود.
** ضرورت اصلاح قوانین و کار فرهنگی
حل مشکل شهرسازی در ایران تنها از عهده نهادهای دولتی بر نمی آید. از یک سو دولت باید ضوابط را اصلاح و قوانین موجود را هم به شیوه درستی اجرا کند. از سوی دیگر باید با فرهنگ سازی میان مردم، علاقه آنها به حفظ بافت های تاریخی و میراث فرهنگی افزایش یابد.
افتخارزاده در این زمینه می گوید: متاسفانه در ایران منزل مسکونی تبدیل به سرمایه شده است و مردم فراموش کرده اند که در خانه خود باید آسایش هم داشته باشند. باید در این زمینه فرهنگ سازی شود تا سطح آگاهی آنها بالاتر برود. استادان دانشگاه هم باید روی هویت ملی بیشتر کار کنند. در هیچ کشوری مانند ایران هویت ملی به این راحتی فراموش نمی شود تا به جای آن به شهرهای بی هویتی مانند دوبی توجه شود.
وی می افزاید: رسانه ها باید در زمینه حفظ میراث فرهنگی بیشتر اقدام کنند و مقابل شهرداری ها بایستند. حداقل اگر در تهران امکان توقف تراکم فروشی ها نیست اجازه ندهند سایر شهرها از تهران الگوبرداری کنند.
مختاری نیز معتقد است: از زمانی که شهرهای ما به سمت شکل گیری بر اساس ضوابط رفت به این وضعیت دچار شدیم. ضوابط نمی تواند تعیین کننده شکل و محتوای با ارزشی باشد. ضوابطی که قرار بود حقوق عمومی را پیاده کند عملا به عواملی برای سلب آسایش ساکنین شهر و تبدیل شدن محیط شهری به محیطی آشفته و پر التهاب تبدیل شده اند.
این کارشناس ارشد مرمت بناهای تاریخی ادامه می دهد: متاسفانه ضوابط کنونی اصول طراحی شهری را نادیده گرفته اند و همین قوانین ناقص هم به صورت بدی اجرا شده اند. البته مهمتر از اصلاح قوانین، باید اصلاح فرهنگی انجام شود تا برای همه مردم ضرورت رعایت معماری سنتی اهمیت پیدا کند.
با توجه به اظهار نظرهای مطرح شده باید گفت: در زمینه شهرسازی خلاءهای قانونی زیادی وجود دارد. برای صدور مجوز ساخت پروژه های بزرگ سخت گیری زیادی شود و از میان طرح های مختلف طرحی برگزیده شود که به روح معماری ایرانی وفادار باشد. آثاری مانند برج آزادی نتیجه چنین فرایندی بود اما در حال حاضر یا این کار انجام نمی شود و یا بررسی ها فرمایشی است. اگر این روند اجرا می شد شاهد ساخته شدن بنایی مانند برج جهان نما در اصفهان نبودیم.
در شهر یزد اگر قانونی هم برای میراث فرهنگی وجود داشته باشد به راحتی دور زده می شود. برخی از این اتفاقات به دلیل منفعت طلبی عده ای رخ می دهد. ما باید خلاءهای قانونی را رفع و در زمینه اصلاح فرهنگی نیز کار کنیم. در شهرهای تاریخی اروپا گران ترین ساختمان ها در بافت تاریخی شهر قرار دارند اما در ایران همه دوست دارند در آپارتمان های مدرن زندگی کنند.
به طور قطع همگان می دانند که هیچ کدام از فرد فرد ایرانیان مخالف زندگی مدرن نیست ، می توان در یک خانه با ساختار تاریخی تمام امکانات زندگی مدرن مانند اینترنت و جکوزی را هم داشت اما بهره بردن از این امکانات نباید باعث از بین رفتن معماری سنتی شود.