در جلساتی که در کمیته پیگیری موضوع آلودگی هوای اهواز و بحران تنگینفس
شهروندان اهوازی تشکیل شد شما فرضیهای مطرح کردید که احتمال داده میشود
عامل آن را یافته باشید. درباره آن بیشتر توضیح میدهید.
از حدود 20سال پیش در برخی کشورها پدیدهای به نام آسم بعد از توفان و
رعدوبرق (Thunderstorm Asthma) یعنی مراجعه افراد آسمی بعد از توفان و
رعدوبرق به دلیل حملههای ناشی از تنگیتنفس گزارش شده است. آسم بعد از
توفان و رعد و برق تاکنون در بسیاری از کشورهای دنیا رخ داده است، از
کانادا و استرالیا گرفته تا اروپا، به خصوص در انگلستان تاکنون موارد زیادی
از آن گزارش شده است.
پدیدهای که در شهر اهواز رخ داد تا حدودی شبیه به
این موضوع بود. انتشار مواد آلرژیک مثل گردههای علفهای هرز و گیاهان
مختلف یا هاگ قارچها و... در هوای پس از باران در اهواز موجب بروز چنین
مشکلی برای شهروندان شده است. به همین دلیل چند روز پیش در جلسهای که با
حضور مدیر بحران استانداری خوزستان و رییس محیطزیست و بقیه مسوولان برای
پیگیری موضوع تنگینفس برخی شهروندان اهواز تشکیل شده بود، اعلام کردم که
این پدیده ممکن است ناشی از آسم بعد از باران باشد.
اما اگر آسم بعد از باران باشد، چرا پیش از این گزارشی مشابه آن منتشر نشده یا در دیگر شهرهای ایران رخ نداده است؟
در شهرهای با هوای آلوده مثل اهواز و تهران ریه افراد ریه عادی و سالمی
نیست، ریه ساکنان این شهرها به دلیل سالها تنفس هوای آلوده و آلایندههای
مختلف از حالت عادی خارج شده است. مطالعات نشان دادهاند ریه افرادی که
برای مدت طولانی در تماس با آلایندههای صنعتی بوده دارای آستانه پایین
برای پاسخ به محرکهای عامل حملات آسم است و پاسخ آن به این محرکها شدیدتر
است.
به همین خاطر باید فراموش نکنیم که ریشه ماجرا فقط به تنفس عوامل
آلرژیک موجود در هوای بعد از باران خلاصه نمیشود بلکه ورود چنین مواد
آلرژیزایی به ریههای ناسالم و به شدت تحریکپذیر شهروندان شاید عامل اصلی
این موضوع باشد. جالب اینکه بخش عمدهای از آنهایی که در این قضیه دچار
مشکل شدهاند کسانی بودند که از بدو تولد ساکن اهواز بودهاند. البته در
حال حاضر هنوز دادههای ما خام است و نمیشود حکم قطعی داد، اما در تعداد
100 تا 150بیماری را که بررسی کردهایم در حدود بالای 90 درصد از بدو تولد
ساکن اهواز بودهاند.
یعنی میشود گفت اغلب افرادی که دچار مشکل شدهاند ریه خاص اهوازی داشتند.
بله، شاید اهواز در میزان آلایندههای نفتی و صنعتی در هوای تنفسی رتبه یک
را در ایران داشته باشد. به دلیل مجاورت چندین ساله مردم با آلودگیهای
صنعتی کارخانههای مختلف اطراف شهر یعنی آلودگیهای نفتی، گازی، صنایع
فولاد و توسعه نیشکر که مزارع خود را آتش میزنند باعث شده است ریههای
آنها از حالت عادی خارج شده و به شدت تحریکپذیر شوند. نتیجه اینکه مواد
آلرژیزا تاثیراتی به مراتب قویتر روی ریه این افراد نسبت به مناطق دیگر
با هوای سالمتر میگذارد.
شما پیش از وقوع چنین چیزی در اهواز هم روی این موضوع تحقیق کردهاید؟
چندی پیش نتایج تحقیقات من و همکاران در زمینه بررسی آلرژنهای شایع در
منطقه در قالب مقالاتی در ژورنالهای بینالمللی به چاپ رسید. تحقیقات
درباره مواد آلرژیزا شایع در بیماران آسمی و مبتلا به آلرژی فصلی شهر
اهواز بود. عنوان یکی از آن مقالات «حساسیت به آلرژنهای تنفسی در افراد
مبتلا به آسم در مناطق تحت تاثیر توفانهای گردوغبار» بود.
با وجود اینکه
این مقاله قبل از ماجرای اخیر منتشر شده اما من آنجا نظریهای مطرح کردم و
گفتم باید بررسی شود که گردوغبار چه تاثیری روی میزان تحریکپذیری مردم به
آلرژنها خواهد داشت، یعنی همین چیزی که الان به وقوع پیوسته است. در آن
مقاله چنین پدیدهای را پیشبینی میکردم البته فقط من انتظار داشتم نتیجه
آسیب پدیده ریزگردها و گردو غبار در کنار آلایندههای نفتی و صنعتی در چند
سال آینده اثر خود را نشان دهد، اما یکباره امسال خود را نشان داد و پروسه
را جلو انداخت.
در رابطه با ربط ماجرا به گردههای گیاهان و علفهای هرز بیشتر توضیح میدهید که ماجرا از چه قرار است؟
بر اساس مطالعات قبلی و میدانی من ماههای شهریور، مهر و آبان اوج
گردهافشانی علفهای هرز در اهواز است. بسیاری از مردم اهواز و خیلی از
جاهای دیگر ایران به این علفهای هرز حساسیت دارند. پس از اولین بارندگی در
اهواز و بالا رفتن رطوبت شرایط برای انتشار و خرد شدن این گردهها فراهم
شد و شهروندان هم با تنفس آنها دچار مشکل تنفسی شدند. به همین دلیل ریه
اغلب شهروندانی که دارای پیشینه آلرژیک بودهاند به این گردهها واکنش نشان
داد. جالب اینکه بر اساس تحقیقاتی که ما تاکنون روی مراجعهکنندگان انجام
دادهایم چیزی حدود 95درصد افرادی که دچار این مشکل شدهاند دارای سابقه
آلرژی بودند.
اثر دیگری که رطوبت روی این گردهها میگذارد، این است که
باعث میشود هر گرده گیاه در شرایط مرطوب متورم شده و در اثر شوک اسموتیک
خرد شود و به حدود 700قطعه کوچک تبدیل شود. اندازه گردهها به صورت معمول
بین حدود 15 تا30میکرون هستند و در این اندازه اگر کسی آنها را تنفس کند در
مجاری فوقانی تنفسی باقی میمانند. نتیجه تنفس در این شکل این است که فرد
دچار عطسه و آب ریزش بینی میشود. اما وقتی گردهها خرد میشوند و به قطعات
کوچک حدود 5/2 میکرونی تبدیل میشوند، میتوانند در اثر نفس کشیدن تا عمق
ریه فرد آلرژیک نفوذ کنند و آنجا را تحت تاثیر قرار دهند، به همین دلیل هم
فرد دچار حمله آسم و تنگینفس میشود.
در بین افرادی که دچار مشکل شدهاند آیا کسی بود که بگوید من آلرژی نداشتم یا اینکه تاکنون نشانههای آلرژی را نداشتهام؟
خیلی کم. بعضیها میگفتند سال پیش هم گاهی دچار مشکل شدند اما امسال شدید
شده بود. در بعضی موارد افراد مراجعهکننده که دچار این حمله شده بودند
میگفتند سابقه آلرژی نداشتهاند، اما تستهای آلرژی چیز دیگری میگفت.
شاید این افراد سالها قبل دچار علايم خفیف میشدهاند یا اینکه علايم
آلرژی را با سرماخوردگی اشتباه میگرفتهاند.
ما از همه کسانی که مراجعه
کرده بودند تست پوستی آلرژی گرفتهایم با مستندات و عکس که همه چیز را
اثبات کند. جالب اینکه تستهای ریهای که از افراد مراجعهکننده به خاطر
اینگونه حملات تنگینفس گرفته شده همزمان با تست پوستی آلرژنها تا حدودی
همدیگر را تایید میکنند که این افراد سابقه آلرژی داشتهاند. اکنون
میتوانم بر اساس اطلاعات به دست آمده از آزمایشات انجامشده بهطور قطع و
یقین بگویم تقریبا اغلب افرادی که در این ماجرا دچار حمله تنگینفس شدند
سابقه حساسیت به گرده گیاهان را داشتهاند.
اما برای تنفس هوای آغشته به گرده گیاهان باید فرد در هوای آزاد
باشد، ولی بر اساس اطلاعات من اولین حملههای تنفسی افراد مبتلا در ساعات
نیمهشب صورت گرفت، بسیاری از مراجعات اولیه هم در آن ساعتها ثبت شده است،
در آن زمان که کسی در هوای آزاد و مشغول تردد نبود.
بهطور کلی اگر کسی در اهواز زندگی کرده باشد، میداند که اغلب در آبان
شهروندان اهوازی به دلیل خنک شدن نسبی هوا کولرگازی را خاموش میکنند و از
هوای بیرون استفاده میکنند. بر همین اساس در پرسشنامه سوالی مطرح کردم
مبنی بر اینکه افرادی که دچار حمله تنگینفس شده بودند در زمان وقوع حمله
تنگینفس کجا بودند که اغلب گفتند یا در محل کار بودند و در فضای باز حضور
داشتند، یا اینکه میگفتند اگر در خانه بودند پنجره و در تراس خانه را باز
کرده بودند و بدین شکل با هوای خارج از خانه در ارتباط بودهاند.
به عبارتی
اغلب و حدود صددرصد در مواجهه با هوای بیرون بودند. بر اساس اطلاعات مراکز
ما افرادی که مراجعه کردند بیشتر در محدوده سنی 22 تا 40 بودند، یعنی
افرادی که بیشتر از همه در فضای بیرون فعال هستند و کار میکنند. بر اساس
اطلاعات گزارششده کودکان کم سن و سال اندک بودهاند یعنی آنهایی که تنفس
آلایندههای صنعتی و گردوغبارهای شدید سالهای قبل را تجربه نکرده بودند.
شاید این هم مهر تاییدی باشد بر همین نظریه. البته این را هم میتوانم
بگویم هر عامل دیگری هم که تایید شود به هیچوجه نفیکننده این عامل نیست.
افراد مبتلا به چنین مشکلی در روزهای اول خیلی زیاد بودند و پس
از آن رفتهرفته بر تعداد مراجعهکنندگان مرتبط با این موضوع کمتر شد، به
نظرتان علت کاهش مراجعات چیست؟
یکی از دلایلش شاید این باشد که افراد دارای آلرژی در حال دریافت دارو
هستند، حال آنکه قبل از این دارو نمیگرفتند. از طرفی در بارانها و
رطوبتهای بالایی که اخیرا در اهواز رخ داده یعنی بعد از بارانهای ابتدای
آبان حمله تنگینفس شدیدی مانند حادثه اول گزارش نشده چون فصل گردهافشانی
رو به اتمام است.
همانطور که گفتم حدودا پایان آبان مقارن است با پایان
فصل گرده افشانی گیاهان و علفهای هرز در اهواز. بر همین اساس به مسوولان
گفتم که خاطر جمع باشید در بارشهای بعدی احتمال وقوع چنین پدیدهای اندک
است. یعنی در آذر، دی و بهمن اگر بارندگی داشته باشیم و رطوبت هوا هم حتی
به 100درصد هم برسد مراجعه مانند آنچه در حادثه 11آبان روی داد نخواهیم
داشت، مگر همان مراجعات معمولی، که برای شهری با جمعیت و شرایط خاص اهواز
طبیعی است.
با این تصور که فرضیه شما درست باشد، پیشبینیتان از آینده این مشکل چگونه است؟
در حقیقت هر جایی که این فرضیه را مطرح کردم گفتم که نگرانی اصلیام از
سال آینده است. اگر بخواهم تشبیهای داشته باشم، اتفاقی که امسال رخ داد به
نسبت چیزی که سال آینده و سالهای بعد ممکن است روی دهد مانند دود آتشفشان
و گدازههای آتشفشان است. یعنی چیزی که امسال رخ داد در حد دود و علايم
اولیه فعال شدن یک آتشفشان بود، این را فقط باید یک هشدار بدانیم، ممکن است
در سال بعد اگر تدابیر پیشگیریکننده اتخاذ نشود تعداد افراد مراجعهکننده
و مبتلا به این مشکل آنقدر زیاد شود که تمام مراکز درمانی شهر به دلیل
مراجعات بیماران از ارایه خدمات باز بمانند.
البته اگر تکلیف این موضوع
مشخص نشود همیشه باید استرس داشته باشیم که آبان ماه در اهواز چنین
حادثهای رخ دهد، تازه اگر بارندگیها در مهر روی دهد چون تراکم گردهها
بیشتر است مراجعات هم بیشتر خواهد شد. البته لازم است باز هم تاکید کنم که
این هنوز یک فرضیه است و به صورت کامل اثبات نشده است چون هنوز تکههای
کوچکی از این پازل برای تکمیل علت چنین حادثهای باقی مانده است. اصولا در
کار علمی آدم محافظهکار و محتاطی هستم و تا تکه آخر پازل در جای خود قرار
نگیرد به صورت قطعی چیزی را نمیپذیرم.
در صورت وقوع چنین پدیدهای در سال آینده، آن موقع این خطر چه
کسانی را بیشتر تهدید میکند، آیا کسانی که امسال به دلیل این مشکل مراجعه
کردهاند سال آینده هم مشکل خواهند داشت، افراد سالم چطور؟
بله، دقیقا این را میتوان با قطعیت گفت، گمانهزنی هم نیست. افرادی که
امسال دچار مشکل شدند سال آینده هم در صورت قرار گرفتن در معرض این مواد
حساسیتزا و در شرایط آبوهوایی خاص دوباره مشکل خواهند داشت؛ البته یک فرد
غیرآلرژیک سال آینده هم مشکلی برایش رخ نمیدهد و احتمال اینکه در سالهای
آینده دچار مشکل شود وجود دارد.
در شدیدترین حالت، آسم بعد از باران ممکن است فردی که دچار حمله شده را دچار چه عارضهای کند، آیا احتمال مرگ وجود دارد؟
با توجه به اینکه بیشتر افراد سریع مراجعه میکنند، با درمان و تزریق
کورتون و اسپری تنفسی بهبودی مییابند، اما در بدترین حالت و حملات شدید
آسم ممکن است فرد بیمار در اثر انسداد راههای هوایی از بین برود.
آیا علفهای هرز یا گیاهان حساسیتزایی که در اهواز مشکل ایجاد کردهاند در دیگر شهرها هم رشد میکنند؟
بله همه جا هستند، تهران، مشهد و خیلی جاهای دیگر وجود اینها ثبت شده است.
متخصصان آسم و آلرژی میتوانند بگویند در فصلهای بهار و پاییز چه میزان
مراجعه به خاطر مشکلات آلرژی به گیاهان به مراکز درمانی زیاد میشود.
بهعنوان مثال در شهری مانند تهران بخش زیادی از افراد مبتلا به آلرژی فصلی
به گرده درخت چنار حساسیت دارند که معمولا در بهار اتفاق میافتد.
پس چرا مشابه چنین حملهای در دیگر شهرها تاکنون گزارش نشده است؟
چون در هیچ شهری همانند اهواز آلایندههای صنعتی و نفتی اینقدر بالا نیست.
یا در نزدیکی کدام شهر ایران هرساله هکتارها مزارع نیشکر را آتش میزنند و
دود ناشی از آن را مردم تنفس میکنند؟ در واقع در اهواز مجموعهای از
شرایط باعث بروز چنین مشکلی شده است، این مجموعه را نگاه کنید؛ رطوبت بالا،
اوج گردهافشانی، فرد آلرژیک و یک ریه تحت تاثیر سالهای سال آلایندههای
نفتی و گازی، اینها همه با هم دستبهدست هم داده تا چنین حادثهای رخ دهد.
گردوغباری که در سالهای قبل در حجم بسیار شدید میآمد و همه میگفتند
باید ادارات و مدارس تعطیل شود اما نمیشد، حالا دارد اثرات خودش را نشان
میدهد.
پس در واقع میتوان گفت مقصر اصلی در این میان آلایندههای قدیمی هستند و گرده علفهای هرز عامل ثانویه است؟
بله، بهعنوان مثال یکی از سوالاتی که از مراجعهکنندگان پرسیدهایم، این
است که چند سال در اهواز زندگی میکنید، اغلب پاسخدهندگان گفتهاند از بدو
تولد اینجا بودهاند چه آن کسی که 50سال را داشت و چه آن کسی که 30سال یا
کمتر داشت. علاوه بر این دیگر شهرهای خوزستان که مراجعات تنگینفس بعد از
باران گزارش شد شهرهایی بودند که در آنها آلاینده نفتی زیاد بوده است. بعد
از اهواز، آبادان، ماهشهر و امیدیه از شهرهایی بودهاند که بیشترین
مراجعات در اثر تنگینفس متعاقب باران را ثبت کردهاند. بیشتر از 70 درصد
از کل مراجعهکنندگان در این شهرها ثبت شده است ولی مثلا در شهرهای شمالی
استان مثل دزفول گزارش نامتعارفی از این حادثه نداشتیم.
حالا راهکار چیست، آیا میتوان جلوی بدترشدن این وضعیت را گرفت؟
بله، اول اینکه نظارت بیشتری روی صنایع تولیدکننده آلایندههای صنعتی
مانند کارخانههای صنایع فولاد، گروه ملی فولاد، نورد لوله، پتروشیمی، کربن
بلک و... صورت گیرد و تا حد ممکن آلایندههای خود را کاهش بدهند. برای سال
آینده باید راهکارهای پیشگیریکنندهای برای بیماران مبتلا به آلرژی فصلی
یا آسم و حتی افراد سالم اتخاذ کرد که این راهکارها را باید دو یا سه روز
قبل از بارندگی از طریق رسانهها یا بنرهایی در سطح شهر به اطلاع شهروندان
رساند. انشاءالله در آینده نزدیک چنین راهکارهای کاربردی را تهیه نکرده و
به مسوولان ذیربط پیشنهاد خواهیم داد.
اگر آلایندههای نفتی و قدیمی اهواز کم شود چه تاثیری روی این مشکل دارد؟
حداقل اثرش این است که باعث توقف این حملات تنگینفس میشود، یعنی این
مشکل را در همین جایی که هست متوقف میکند. یا اینکه که علفهای هرز و
درختهای آلرژیزای موجود در اهواز از بین بروند و جای آنها درختهای
غیرآلرژیزا که با نظر متخصصان انتخاب میشوند کاشته شود.
چند نمونه از این گیاهان آلرژیزا را نام میبرید؟
درخت کهور که در اهواز هم خیلی زیاد وجود دارد یکی از اصلیترین درختان
آلرژیزاست. بر اساس تحقیقات من تقریبا 65درصد افرادی که در اهواز آلرژی
فصلی دارند یکی از عوامل آلرژیزای آنها همین درخت کهور است. بیشترین آلرژی
را هم نوعی علف هرز به اسم «علفشور» با نام علمی «سالسولا کالی» ایجاد
میکند که حدود 73درصد افراد مبتلا به آلرژی تنفسی به آن حساسیت دارند. این
علف اغلب درزمینهای متروک شهری و اطراف شهر رشد میکند.