آفتابنیوز : آفتاب: انگار سکوت مصلحتی آیتالله هاشمی رفسنجانی در همه این سالها، کاسه صبر مردم را لبریز کرده باشد، آمده بودند تا بار دیگر، حرفهای امیدبخش از مرد کهنهکار سیاست ایران بشنوند، این حضور یعنی، آیتالله هیچوقت نه کهنه میشود و نه به پایان میرسد.
بهانۀ همه شوری که این روزهای کرمان را فراگرفته، دومین سالگرد رحلت مرحوم "شیخ محمد هاشمیان" است. امام جمعه فقید رفسنجان، پسر عموی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و کسی که آیتالله رفسنجانی، جای خالی او را از همان لحظه ورود به رفسنجان احساس کرد و در سخنرانی خود نیز به صراحت از آن سخن گفت؛ آنجا که با بغض، اعلام کرد: «هر زمان به رفسنجان میآمدم، آقای هاشمیان را در فرودگاه میدیدم، اما امروز جای ایشان خیلی خالی بود».
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام که حالا و بعد از فرو ریختن همه دیوارهایی که برخی افراطیون، به خیال حذف وی از معادلات و مناسبات سیاسی کشور در اطرافش کشیده بودند، بار دیگر به آغوش گشوده مردم برگشته است، در بدو ورود خود به رفسنجان، با آنچنان استقبالی روبهرو شد که به اذعان بسیاری، بغض فروخورده سالهای محنت و سکوت بود؛ سکوتی که حجتالاسلام رستگاری، سخنران مراسم، برای تعبیر آن، به بخشی از تاریخ اسلام اشاره کرد.
وی گفت: «ما معتقدیم در دوران بعثت و هجرت، مولای متقیان با جان و مال خود در جنگها ایستادگی کرد و 25 سال بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) با صبر و سکوت انقلابی خود و صبری که چون خاری در گلو بود، این نظام اسلامی نوپا را از خطر حفظ کرد، امروز نیز آیتالله هاشمیرفسنجانی بعد از این همه مجاهدتها، با صبر و سکوتی که چون خاری در گلو بود، تحمل کرد و خدا هم پاداش این صبوری را داد. این همه عشق و ارادت که امروز نسبت به ایشان مشاهده میکنیم، نتیجه این بردباری است».
دیروز و با شکستن طلسم سکوت همه سالهای دوری اما، هماستانیهای آیتالله، بار سنگین این محنت را از دوش خود برداشته و با حلقه زدن در اطراف وی، فریاد «هاشمی، هاشمی، خدا نگهدار تو» سر دادند.
مسیر فرودگاه تا مسجد جامع رفسنجان، مملو از جمعیتی بود که آمده بودند تا دیداری با یار دیرین امام(ره) و مقام معظم رهبری تازه کنند، در میان این جمعیت و در ورودیهای مسجد که صفهایی طویل با دو، سه ردیف جمعیت مشاهده میشد که بیصبرانه برای ورود به محل سخنرانی بیتابی میکردند، زن سالمندی را دیدم که به زحمت عصا راه میرفت. او میگفت که «هرزمان حاج آقا به رفسنجان میآیند، دلم تاب نمیآورد در خانه بمانم، میآیم. هیچوقت هم به یاد نمیآورم خلوت باشد. همیشه همینقدر شلوغ بوده» و بعد بیآنکه اجازه بدهد حرفی بزنم، اول گلایه کرد که چرا آیتالله رفسنجانی دیر به دیر به همشهریانش سرمیزند و بعد هم زیر لب غرولندی کرد و برای دشمنان انقلاب لعن و نفرین فرستاد.
در کنار سالمندان، جوانترها هم بودند. روحانیون، علما، بسیجیان، خانواده شهداء، دانشگاهیان، مدیران و مسئولین، همه و همه آمده بودند. جمعیتی که بیهیچ فراخوانی و بیآنکه تبلیغات گستردهای برای حضورشان صورت بگیرد، آمده بودند تمام صحن و رواقهای مسجد را پر کرده بودند و خیابانها و کوچههای اطراف را نیز. جای سوزن انداختن نبود.
حضوری که با آمدن رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در رفسنجان شاهد آن بودیم؛ جلوهگر همان کلامی بود که بر روی بنرهای نصب شده در سطح شهر به چشم میخورد، "هاشمی زنده است، چون نهضت زنده است، امام خمینی (ره)."
مراسم آغاز شد؛ علیرضا رزمحسینی، استاندار کرمان و حسین آذین، نماینده مردم رفسنجان در مجلس، دست چپ و راست آیتالله هاشمی رفسنجانی نشسته بودند. سیدحسین مرعشی، استاندار اسبق کرمان هم در میان جمعیت بود. آن سوی نردههای آهنی هم ازدحامی بود که لحظهای از شعار دادن دست برنمیداشتند.
شعارهای «هاشمی، هاشمی، خدا نگهدار تو» و « هاشمی، هاشمی، منتظر تو هستیم»، اجازه سخنرانی به حجتالاسلام رمضانیپور، امام جمعه رفسنجان نداد. وی تنها توانست از حضور بزرگان در این مجلس قدردانی کند و اشاره کوتاهی به دغدغه مردم رفسنجان داشته باشد؛ دغدغه بیکاری.
در پاسخ به شعارهای بیوقفه هم، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، لبخندهای امیدبخش خود را نثار جمعیت میکرد. لبخندهای پدرانهای که حتی در تندبادهای سیاسی مخالفان وی نیز، لحظهای از چهره این سیاستمدار باتجربه دور نشد. لبخندهایی که مثل همیشه رنگ و بوی امید داشت. امید به آینده، آیندهای که آیتالله هاشمی رفسنجانی در مراسم دیروز، از باز شدن راهها و گشوده شدن پنجرهها در آن خبر داد.
به گزارش ایسنا، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، از شرایط روز کشور هم سخن گفت و از حمایتها و درایتهای مقام معظم رهبری. او سخن میگفت و جمعیت یکپارچه سلام و صلوات میفرستادند و شعار میدادند تا جایی که چندین و چند مرتبه سخنرانی وی قطع شد. سرانجام، مراسم به پایان رسید و جمعیت برای شتافتن به سمت محل سخنرانی، سر از پا نمیشناختند، مردم ما مثل همیشه، به خوبی سره را از ناسره میشناسند.