آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، متن کامل این خاطره بدین شرح است:
ساعت پنج ونيم صبح بيدار شدم و ديگر نخوابيدم. تا نُه صبح كار كردم. ساعت نُه آقاى [غلامحسين]جمى، [امام جمعه آبادان]آمد. اوضاع آبادان و نيازها را گفت و استمداد كرد. مبلغ يك ميليون تومان، براى كمك به نيازمندان جنگزده دادم؛ علىرغم پذيرفتهنشدن[توسط شوراي نگهبان] در مجلسخبرگان، اظهار وفادارى كرد.
آقايان [سيد محمدحسين]عادلى، [رييس بانك مركزي] و [مسعود روغني]زنجانى، [رييس سازمان برنامه و بودجه]آمدند. براى مسايل پولى و بودجهاى و تسهيلات بانكى صحبت شد. سفيران جديدمان در يوگسلاوى و ويتنام براى خداحافظى و مشورت آمدند. براى مراسم روز[دانشجو]، 27 آذر، به دانشگاه شهيد بهشتى رفتيم. نماز جماعت خوانديم. آقاى [علياصغر]باغانى خيرمقدم گفت. من صحبت كردم و جواب سئوالات را دادم؛ جلسه پرشور و با حالى بود. اجتماع عظيمى بود.
تا ساعت دو بعد از ظهر طول كشيد. به دفتر برگشتم؛ بعد از استراحتي كوتاه، شروع به كار كردم.
آقاى [محمد]واعظ زاده[خراساني]، مسئول مجمع تقريب بينالمذاهب آمد و گزارش كار داد؛ بودجه خواست و از سياستهاى دولت تشكر كرد.آقاى [حسن]صانعى، [رييس بنياد پانزده خرداد] با فرزندش محسن آمد. گزارش وضع كارخانجات بنياد را دادند و براى فروشگاه استمداد كرد.
آقاى[محمدعلي]نظران آمد و گزارش مذاكرات كميسيون اسرا در عراق را داد.
شب مجمع تشخيص مصلحت جلسه داشت. اختلاف بين مجلس و شوراى نگهبان دربارة متمم بودجه را حل كرديم و تعزيرات حكومتى بخش دولتى را لغو كرديم و به دستگاه قضايى محول نموديم. بعد از شام به خانه آمدم.