کد خبر: ۲۲۶۳۰
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۳۸۴ - ۲۲:۲۲

قماربازي بي پروا در كاخ سفيد

آفتاب‌‌نیوز : اين عمل نه فقط از روی کرامت، بلکه بخشی از ماموريتی برای تثبيت حزب جمهوری خواه به عنوان حزب طبيعی حاکم بود، موقعيتی که دموکرات ها تا دهه 1980 از آن بهره می بردند.

حالا تصميم جری کيلگور، نامزد جمهوری خواه انتخابات فرمانداری ايالت ويرجينيا را در نظر بگيريد. در رقابتی بس فشرده که نتيجه اش قابل پيش بينی نيست، او از هر کمکی برای موفقيتش استقبال خواهد کرد.

جمعه گذشته رئيس جمهور آمريکا در شهر نورفولک ويرجينيا برای خدمه ارتش سخنرانی کرد. انتظار می رفت کيلگور چنين فرصتی برای ظاهر شدن در کنار فرمانده کل قوا آن هم در برابر رزمندگان کشور را به هيچ قيمتی از دست ندهد.

اما وی با ذکر قرار قبلی برای ديدار با بازنشستگان اين فرصت را رد کرد. وی برای روزنامه واشنگتن پست توضيح داد: "من از رئيس جمهور پرهيز نکرده ام." اما از آن عمل دقيقا چنين برمی آمد. نامزدهای ديگر جمهوری خواه در ايالات کنتاکی و کانزاس نيز رفتار مشابهی را منعکس کرده اند.

سه سال تا پايان دوره
جورج بوش طی اين يک سال از زمان انتخاب مجدد به عنوان رئيس جمهور (سوم نوامبر 2004) که همچنين با بسط اکثريت جمهوری خواهان در کنگره همراه بود، از يک ماده نيروزا به سطح ماده ای سمی که بايد از پرهيز کرد افول کرده است.

ميزان رضايت از عملکرد او از مدتی قبل به زير 40 درصد سقوط کرده است که 15 درصد کمتر از نمره بيل کلينتون در اوج رسوايی مونيکا لوئينسکی است. اکنون اکثريت آمريکايی ها بر اين باورند که کشور راهش را گم کرده و رئيس جمهور نيز قبضه خود بر قيمتی ترين کالای سياسی در واشنگتن که همانا قدرت رهبری است را از دست داده است.

البته اوضاع ممکن است چرخ بخورد. او هنوز سه سال وقت دارد. بنابراين اگر تنظيم کيفرخواست در هفته گذشته برای لوئيس ليبی، دستيار ارشد معاون رئيس جمهور و ادامه تحقيقات دادستان ويژه در زمينه افشای نام يک مامور مخفی سازمان اطلاعات مرکزی آمريکا، سيا، همان به اصطلاح "رسوايی دوره دوم" است که معمولا گريبانگير روسای جمهور می شود، آقای بوش دست کم می تواند ادعا کند که توفان زود از راه رسيده است.

رئيس جمهور آمريکا ممکن است به قول خودش بار ديگر "سوء دستکم"! (mis-understimated) گرفته شده باشد. اما در حال حاضر تنها سماجت اوست که زمينه ای برای خوشبينی فراهم می کند.

غيرمحتاط
بوش که اکنون ديگر بخت خودنمايی در مبارزات انتخاباتی را ندارد، براساس عملکردش به عنوان رئيس دولت مورد قضاوت قرار خواهد گرفت. سلف او در اين مقطع از خطر کردن پرهيز داشت که ممکن است يکی از دلايل اين موضوع باشد که بيل کلينتون هنوز در جستجوی ميراثی است که بتواند از خود به جا بگذارد.

پرزيدنت بوش چه به نفعش باشد چه خير، احتياط را کنار گذاشته است.

مردی که در سال 2000 به عنوان رئيس جمهور تصادفی به قدرت رسيد قماربازی بی پروا از آب درآمده است: کاستن از ماليات ها و همزمان افزايش شديد مخارج دولت؛ فشار برای سياستی بی محابا در زمينه مهاجرت؛ به راه انداختن يک جنگ بازدارنده غيراجباری در عراق و اعلام نيت خود برای اعزام انسان به ماه.

اما چرخ اقبال در هيچ يک از اين موارد به نفع جورج بوش نمی گردد.

قمار بزرگ ديگر وی ناديده گرفتن اشتغال خاطر عميق آمريکا با برخوردی فراحزبی به سياست بود - تمايلی که در پی ويرانی جنگ داخلی شکل گرفت.

جورج بوش بيش از هر چيز به بسيج پايگاه خود علاقه داشته است تا دلجويی از طيف ميانه.

شمار آمريکايی هايی که خود را محافظه کار اجتماعی، مذهبی و وطن پرست توصيف می کنند درحال افزايش است. راستگرايان مسيحی به مشارکت گسترده در انتخابات سال قبل برای انتخاب مجدد جورج بوش به رياست جمهوری افتخار می کنند. مشکل اينجاست که با اين پيروزی توقعات آنها از رئيس جمهور نيز فزونی گرفته است.

آنها با وادار کردن هريت مايرز به پس گرفتن نامزدی عضويت در ديوان عالی آمريکا، به قدرت نمايی پرداختند و رای دهندگان غيرحزبی طيف ميانه را که بيشتر ترجيح می دهند اوضاع با ثبات و آرام باشد به هراس افکندند.

کاخ سفيد بر سر دوراهی
هفته های اخير همچنين لغزندگی حلقه پيوند در حزب جمهوری خواه را آشکار کرده است. طرح های جسورانه بوش برای دادن اجازه اقامت به موج مهاجران غيرقانونی که از مرز مکزيک به آمريکا سرازير می شوند صنايع کشاورزی و تنباکو را که به کار ارزان متکی هستند به شوق آورده، اما همزمان خشم قشون جمهوری خواه را که در انديشه آمريکايی حصارکشی شده هستند برانگيخته است.

بسياری از جمهوری خواهان از قبل از آنچه زياده روی دولت در خرج کردن می دانند دل آزرده بودند، اما آنها وقتی از زبان رئيس جمهور شنيدند دولت برای بازسازی نيواورلئان "هر چقدر لازم باشد" خرج می کند دچار دل آشوبی شدند.

جمعيت عمدتا سياهپوست نيواورلئان که در اثر توفان کاترينا آسيب زيادی ديد با زبانی زهرآگين از واکنش دولت بوش به آن فاجعه انتقاد داشت و جورج بوش عليرغم انتصاب نخستين وزير خارجه سياهپوست، از حمايت تنها دو درصد سياهپوستان برخوردار است. او اخيرا اعتراف کرد از اين موضوع "کمی مايوس" شده است.

مهم تر از هر چيز اين که قيمت بنزين از زمان سقوط صدام حسين تاکنون دو برابر شده است. تناقض قضيه در اين است که همان کالايی که بسياری از منتقدان چپگرای جنگ عراق ادعا می کردند بوش به خاطر آن به جنگ رفته است، موضع کاخ سفيد را تضعيف کرده است.

شبح جنگ داخلی
و بعد مساله عراق هم هست. سه شنبه گذشته شمار تلفات آمريکا در جنگ به مرز تيره دو هزار نفر رسيد.

هيچ راهکار مشخصی برای خروج از عراق وجود ندارد و شبح جنگ داخلی که زمانی غيرقابل تصور به نظر می رسيد اکنون ممکن فرض می شود.

خيلی ها می گويند "نمی توانيم عراق را در وضعی بدتر از آنچه به آن وارد شديم رها کنيم." اين موضع با آرمان های دو سال قبل برای بدل کردن عراق به يک سرمشق دموکراتيک برای ساير کشورهای خاور ميانه چقدر فاصله دارد؟

مرگ هر سرباز آمريکايی و وقوع هر انفجار انتحاری که ده ها غيرنظامی عراقی را می کشد، سوالی را که بايد دو سال و نيم قبل به آن پاسخ داده می شد تداعی می کند: دقيقا به چه دليل عليه صدام حسين وارد جنگ شديم؟

اکثريت آمريکايی ها اکنون فکر می کنند اين جنگ ارزش اين همه هزينه را نداشته است.

آزمون
آمريکايی ها نيز مثل هر ملت ديگری آماده هستند در صورت لزوم فداکاری کنند. جنگ افغانستان هرگز به طور جدی زير سوال نرفته است.

يک سال قبل، در زمان انتخابات، آزادسازی عراق به مشکل برخورده بود اما جورج بوش هنوز يک به اصطلاح رهبر زمان جنگ به حساب می آمد. در آن زمان خاطرات يازده سپتامبر هنوز تازه بود و هرچند عراق ارتباطی با القاعده نداشت اما مرگ سربازان آمريکايی در بيابان های عراق به عنوان آزمونی برای سنجش ميزان استقامت و پايمردی آمريکا عرضه می شد؛ برداشتی که در انتخابات مورد قبول 51 درصد آمريکايی ها قرار گرفت.

نظرسنجی ها از افکار عمومی نشان می دهد که اين برداشت اکنون تغيير کرده است.

سپس توفان کاترينا از راه رسيد. طبيعت با جورج بوش ياری نکرد و او هم کار را خراب تر کرد. دموکرات ها و جمهوری خواهان با سرازير شدن تصاوير تلويزيونی از نيواورلئان که انگار از جهان سوم می آمد از ناکارآمدی دولتی که مايه افتخارش مديريت بحران بود مبهوت مانده بودند.

به اين ترتيب با گذشت يک سال از تاراندن شبح شکست پس از يک دوره خدمت که گريبانگير پدرش شده بود، جورج دبليو بوش با موجی از بدبياری و قمارهای پرهزينه ای که هنوز به نتيجه نرسيده روبروست.

اگر اين قمارها به سود او پايان يابد نام جورج بوش به عنوان رئيس جمهوری بزرگ در تاريخ ثبت خواهد شد. اگر نه، نامش به عنوان شکستی تلخ خط خواهد خورد. اين وضع مسلما دوران حاضر را به عصری تماشايی بدل می کند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین