ممکن است در یکی از سفرهای درونشهری با مترو یا در برخی مراسمهای خیریه، موسیقی «نیوش» را بشنوید؛ گروهی با یک سازبندی ناآشنا و استفاده از سازی بهنام «سهتار الکتریک» که ساخته سروش قهرمانلو است. «نیوشی»ها میگویند موسیقی آنها تلفیقی از موسیقی سنتی، راک و فولکلور است. البته نقدهایی به موسیقی گروه «نیوش» وارد است که خیلی صریح با آنها در میان گذاشتیم، بهانه گپ ما با اعضای گروه نیوش اجرای خیریه این گروه به نفع بیماران اماس در کهریزک بود و اجراهای خیابانیشان که در واقع اعتراضی بود به بلیتهای صدهزارتومانی کنسرتهای موسیقی.
به نظرم موسیقی نیوش وامگرفته از موسیقی راک است، اما قواعد اصلی موسیقی راک در موسیقی شما رعایت نشده...
آرش قهرمانلو: راک به نظر من یک سبک نیست، بلکه یک فرهنگ است.
سروش قهرمانلو (خواننده و نوازنده سهتار الکتریک): دقیقا همینطور است که میفرمایید و قرار هم نیست که در موسیقی نیوش شما همان قواعد همیشگی را بشنوید، تحول شعر کهن در دوران مشروطه از طریق ترانهها و کلماتی بود که مرحوم «عارف» وارد شعر ما کرد و کارکردی از تصنیف گرفت که تا آنزمان مرسوم نبود. این بدهبستان بین موسیقی و شعر و آشنایی با ترجمه اشعار غربی در نهایت به نیما رسید. ما از فرم راک استفاده کردیم، اما درون موسیقی ما ربعپردهها سرجای خودش است، ولی در عین حال ما راک مینوازیم. فرم بیرونی کار ما از موسیقی راک گرفته شده و فرم درونی آن تلفیقی است.
آرش آردفروشان (نوازنده گیتار): ما سعی کردهایم صدای نویی از موسیقی غربی داشته باشیم. در سازبندی بهخاطر جنس صدایی که به کار ما کمک میکند از سبکهای گذشته استفاده میکنیم، کار کیکاووس مختاری، روند جدیدی است که تا به حال استفاده نشده.
سروش قهرمانلو: به نظرم دلیلی ندارد بعد از یک آکورد، حتما آکورد خاصی کار شود. در هارمونی گروه سعی میکنیم ساختارشکنی کنیم.
تفکری که این ساختارشکنی براساس آن اتفاق میافتد چیست؟
کیکاووس مختاری (تنظیمکننده): پایه اصلی تنظیمات ما برپایه موسیقی غربی و هارمونی کلاسیک است. مثلا در موسیقی جاز، آکوردهای چهارصدایی هستند که پشتسرهم آورده میشوند، اما در موسیقی کلاسیک رد میشدند گروه «بیتلز» از سیکل آکوردهایی استفاده میکرد که پیش از این گروه وجود نداشت ولی الان کارشان مرجع شده.
شما لید گیتار موسیقی راک را با سهتار افکت مینوازید که نه ما را به فضای سنتی نزدیک میکند و نه صدای گیتار الکترونیک دارد...
آرش قهرمانلو: خب یعنی نه این است و نه آن، یعنی خودش است. موسیقی سنتی با صدای سنتی متفاوت است.
آردفروشان: شما از کودکی صداهایی را شنیدهاید و برایتان جاافتاده است. باید اجازه دهید به مرور زمان این موسیقی جای جدیدی در حافظه شنیداری شما ایجاد کند
آرش قهرمانلو: خیلیها تصور میکنند با سازهای متفاوت از کشورهای مختلف میتوانند موسیقی تلفیقی بسازند، اما نگاه گروه «نیوش» سازمحور نیست. اگر اینطور باشد استاد کیوان ساکت وقتی با تار، آثار باخ را مینوازد پس موسیقی تلفیقی ایجاد میکند. در حقیقت تلفیق، گفتوگویی بین چند تئوری موسیقی است. نیوش اصالت را بر اساس قانون و تئوری موسیقی میگذارد. در تلفیق، موسیقیهای مختلف قابلتفکیک نیستند، یعنی اگر جدا شوند نباید هویت فردی داشته باشند.
مختاری: بهطور مثال گیتار و ویلنسل سازهای غربی هستند که خیلیها روی آن ایرانی میخوانند و اگر خواننده حذف شود موزیک کاملا غربی است! صرف کلام فارسی هم که نمیتوان به تلفیق رسید. در بطن موسیقی هم باید این اتفاق بیفتد، پس تلفیق به لحن خواننده و زبان و لهجه نیست. به تئوری موسیقی بستگی دارد.
سروش قهرمانلو: در کارهای ما قرار است تئوری موسیقی ایرانی با موسیقی غربی با هم وارد یک ساختار جدید شود.
البته به نوع اجرای خواننده هم نقد دارم ولی فعلا به نوع تلفیق در موسیقی نیوش بپردازیم. در کدام قسمت از تئوری موسیقی ایرانی این اتفاق افتاده؟
مختاری: اصلا ساخت «سهتار الکتریک» یک تلفیق است، چون ما صدای یکساز الکتریک با فواصل ایرانی میشنویم، اما افکتی که زیر پایش است یک وسیله برای سازهای جهانی است.
امکان نداشت با تنظیم الکترونیک، این صدا را به وجود آورد؟
مختاری: در آن صورت امکان اجرای زنده روی صحنه نبود و تنها در استودیو این قابلیت وجود داشت. تکنولوژی همیشه در تحول موسیقی ایرانی نقش مهمی داشته است.
آلبوم «خاطرم در آتش است» متعلق به چندسال قبل است. چرا تابهحال کسی از «سهتار الکتریک» استفاده نکرده؟
سروش قهرمانلو: اول باید شنونده این ساز را به وجود بیاوریم. همانطور که سازهای استاد شجریان را که خودشان ساختهاند کسی استفاده نمیکند.
مختاری: صحبت سر این است که اگر کسی بخواهد این آهنگ سروش را اجرا کند باید از سهتار افکت استفاده کند. آقای ژاله میگفتند من فلان ساز را ساختهام و آقای الهامیان به ایشان گفت آیا قطعهای ساخته شده که با این ساز اجرا شود؟
ممکن است از این ساز در یک گروه غیرایرانی استفاده شود؟
آرش قهرمانلو: بله یک گروه آلمانی آن را سفارش دادهاند. این ساز آنقدر جالب بوده که در آسوشیتدپرس از آن، برنامهای تهیه و پخش کردهاند. البته قرار نیست یک ساز جای ساز دیگری را بگیرد سهتار جای خودش را دارد و سهتار افکت (الکتریک) جای خودش را.
بهنظرتان نیوش تا چه حد توانسته هویت مستقل خود را پیدا کند؟ چون به نظرم موسیقی نیوش مثل کلاژ است. مثلا در قطعه «کینه» ما ابتدا صدای ارگ کلیسایی را میشنویم که نزدیک به موسیقی راک دهه70 و کارهای «جان لرد» و گروه «دیپ پرپل» است و بعد وارد فضای موسیقی ترنس دهه90 میشویم...
آرش قهرمانلو: نیوش دارای امضا و سبک خودش است. در کنسرت برلین صدابردارها و مردم به ما میگفتند این موسیقی اورجینال است و نمونهاش را نشنیدهاند. در «کلن» به موسیقی ما میگفتند راک دهه70 با طعم و پردههای موسیقی ایرانی، اما درباره بخش دوم سوالتان این اتفاق در تمام دنیا میافتد؛ اینکه ناگهان فضا تغییر میکند، در موسیقی گروه «پینک فلوید» و «ریور ساید» و کلا موسیقیهای پراگرسیو هم وجود دارد.
اما به نظرم این تغییر فضای یکباره به صورت دایم، بیشتر از اینکه در خدمت موسیقی باشد، شنونده را سردرگم میکند...
آرش قهرمانلو: در هنر هر اتفاقی ممکن است بیفتد. بحث بر سر این است که آیا ما باید به دنبال سلیقهها برویم یا سلیقه بسازیم؟ باید سوار موج شویم یا موجسازی کنیم؟ اکثرا موجسواری میکنند، اما ما میخواهیم موج خودمان را بسازیم. ما تا به حال بااینکه با نام گروه «نیوش» آلبومی ندادهایم، اما فقط از طریق کنسرتها و اینترنت توانستهایم تعداد زیادی مخاطب جذب کنیم و این موفقیت فقط از طریق موسیقیمان به دست آمده و نه با استفاده از رانتها و پلههای غیرموسیقیایی.
سروش قهرمانلو: در مورد قطع و وصلهای قطعات دیگر باید بگویم ما این کار را از روی عمد و آگاهانه انجام دادهایم. مثلا در آهنگ «کینه» شما باید توجه کنید که آهنگی که شنیدهاید برای موسیقی تئاتر کار شده و باید ویژگیهای موسیقی تئاتر را داشته باشد، اگر شما احساس نزدیکی نمیکنید شاید ما میخواستیم به مفهوم شعر دقت کنید مثلا در آهنگی که روی شعر علی تدین، با مطلع «به روزهای عفونی و تن ادامه بده/ به دست و پا زدنت در لجن ادامه بده»، این موزیک ناگهان قطع میشود طوری که شما شوکه میشوید و منتظر هستند که ما ادامه بدهیم و این وقتی روی صحنه اجرا میشود باعث میشود که مردم از ما بخواهند و با صدای بلند بگویند «ادامه بده» و دوباره موسیقی شروع میشود. نیوش به موسیقی با تصویر نگاه میکند. ما دغدغه داریم که آهنگ میسازیم. موسیقی ما سعی میکند مشکلات اجتماعی را روایت کند.
حالا که بحث شعر و دغدغه اجتماعی شد میخواستم بگویم در قطعه «سقف میریزد» کارکرد اجتماعی جالبی از شعر «باز باران با ترانه» گرفته بودید و به نظرم ساختارشکنی، بیشتر در شعر اتفاق افتاده بود تا در موسیقی...
بردیا یوسفی (نوازنده گیتارباس): هوشمندی نیوش این بوده که در جهت شعر حرکت کرده و باعث نشده موسیقی شعر را نادیده بگیرد. سادگی یکی از پایههای اصلی کار ماست. وقتی این قطعه برای جشنواره وومد (womad) انتخاب شد کسی ترجمه فارسی آن را نمیدانست. شما این ساختارشکنی شعری را حس کردهاید و آنها موسیقی را.
آرش قهرمانلو: جالب است ما در آلمان چندبار کنسرت داشتیم و خیلیها فارسی نمیدانستند. اما در عین حال با ما به فارسی همخوانی میکردند.
در مورد اشعاری که استفاده میکنید، آیا به این فکر میکنید که مجوز میگیرند یا نه؟
سروش قهرمانلو: وقتی میخواستیم برای شعری از مولانا مجوز بگیریم، گفتند: این شعر برای مولانا نیست و بعد که ثابت شد شعر مولاناست، گفتند: با اینکه دارای مضامین ضعیفی است به احترام مولانا، مجوز داده میشود! بعد به بعضی کارهای ضعیف، بدون مشکل مجوز میدهند. من بهعنوان یک موزیسین علاقهای ندارم به ساختمان بخش موسیقی وزارت بروم، چون مدام میخواهند که تو در رفتوآمد باشی و در آخر بگویند نه. نهادهای نظارتی نباید سعی کند ما را به خودشان وابسته کنند. ما باید احساس امنیت کنیم. دوست داریم اگر تیغی وجود دارد، برای همه ببرد نه فقط برای بعضیها...
آرش قهرمانلو: نهاد نظارتی هم عامل اصلی این موضوع نیست، چیزی به نام مافیای موسیقی است که این کارها را انجام میدهد، مثلا به مجلهای میگویند که مصاحبهای که خودشان با ما ترتیب دادند را کنار بگذارند و مقاله گروهی که خودشان از آنها حمایت میکنند را جایگزین کنند.
چه اصراری دارید که یک نفر همزمان هم دف و هم درام بنوازد؟
سهراب فتحعلیزاده (نوازنده سازهای کوبهای): وسعت صداهای سازهای کوبهای در موسیقی ایرانی محدود است. ما برای وسعتدادن به حجم صدای کوبهای مجبور هستیم این کار را انجام دهیم. اما نگاه ما تلفیقی از موسیقی ایرانی و غربی است. در اصل به دنبال صدای نو هستیم. جاهایی است که دف نواخته میشود، اما همزمان با کیکباسوهاهت صدایی از آن گرفته میشود که ترکیبی از درام و دف و دمام و کوزه هست. با این کار لحن ایرانی حفظ میشود که برای ما مهم است.
قسمت خراسانی در «انار نخل خنده» تلفیق درستی با قسمت غربی داشت...
آرش قهرمانلو: البته معتقدیم همه تلفیقهایمان درست است. (با خنده) ممکن است شما با آن همراهی بیشتری کرده باشید. چون برگرفته از دوقَرصِه کرمانجی است و چون ریتم رقص دارد حتی اگر نشنیده باشید برای همه آشناست.
سروش قهرمانلو: من وامدار موسیقی فولکلور و موسیقی اصیل ایرانی هستم با استاد یگانه دوتار خراسانی کار کردهام و سالها در گروه استاد ذوالفنون سهتار نواختم. استاد هوشنگ ظریف یکی از دلگرمیهای من است. گاهی از من میخواهند «انار نخل خنده» را برایشان بنوازم. برایم ارزشمند است که ایشان در این سطح به این قطعه علاقه دارند. نسل گذشته با ما همراهی میکنند و نسل بعدی هستند که هنوز متوجه نشدهاند این اساتید که نامشان جاودانه شده چرا جاودانه شدهاند. استاد ذوالفنون میگفتند: «ما چیزی به نام موسیقی سنتی نداریم. هر کسی مدرن دوره خودش بوده.» مثلا آن زمان کسی درویشخان را قبول نداشته، حتی به قول ایشان قضیه مرگ درویشخان هم مشکوک است و احتمال صحنهسازی تصادف هم وجود دارد.
به نظرم قطعه «انار نخل خنده» پختهتر از قطعات دیگر است و ضعف میکس و مسترینگ در قطعات دیگر بیشتر به چشم میخورد، مثلا در قطعه «کینه»...
مختاری: قطعه «کینه» دمو است. در این قطعه حجم صدای ما آنقدر بالاست که میکس و مستر آن سخت است. میکس و مستر در ایران نسبت به موسیقی راک دنیا فاصله زیادی دارد. در حال حاضر کارهای پاپ ما به خوبی میکس مستر میشود. اما موزیک نیوش یک موسیقی جدید است. نگاه به این موسیقی تخصصی است و اگر شما به میکس ما ایراد میگیرید خودمان هم قبول داریم.
چون به نظرم در این جنس از موسیقی میکس خیلی مهم است و اگر میکس خوب انجام نشود درصد زیادی از کار دیده نمیشود... .
آرش قهرمانلو: در آلمان وقتی به «موزیک استور» رفتیم متوجه شدیم چقدر از این حوزه عقب هستیم. خیلی از وسایلی که نیاز داشتیم جلوی چشممان بود، اما آنها را نمیشناختیم.
شما نمیتوانید با یک تنظیمکننده غیرایرانی همکاری کنید؟
مختاری: اولین کار ما قطعه «کینه» بود که برای تئاتر ساخته شد. این قطعه و «سقف میریزد» یکشبه میکس شد. «انار نخل خنده» آخرین کار ما بود و در آن به میکس بهتری رسیدیم. در چند قطعه قبلی بدون اینکه استودیوی شخصی داشته باشیم، کار کردیم. الان استودیو و زمان کافی داریم و به هزینهها فکر نمیکنیم. چون شما وقتی میخواهید هزینه پرداخت کنید مدام نگران هستید و خیالتان راحت نیست. در واقع الان داریم به میکس شخصی خودمان میرسیم.
به نظرم خواننده در نیوش شبیه راک میخواند تا اینکه صدایش راک باشد. منظورم فیزیک صدای خواننده است...
مختاری: سروش جنس صدای خودش را به لحن و ملودی تبدیل میکند و با حس درونی خودش میخواند. سروش اصلا تقلید نمیکند.
در قسمتهای سنتی چطور؟
سروش قهرمانلو: ربعپرده ایرانی است، نه سنتی. من ربعپرده میخوانم همانطور که با سهتار الکتریک ربعپرده مینوازم.
در موسیقی فولکلور هم، تحریر به آن شکل حضور پررنگی ندارد، موسیقی مقامی تعریف خودش را دارد. مقام حاصل ترکیب مشخصی از دو یا چند گوشه است که تکرار شود و در تکرار شدن مقام تولید میشود.
امیدوارم رویکرد شما به کنسرتهای خیابانی که به نوعی در اعتراض به قیمتهای بالای بلیتهای کنسرت است، ادامه داشته باشد، چون به نظرم این یکی از مهمترین شاخصههای گروه نیوش است...
آرش قهرمانلو: این کار یکی از پایههای گروه ماست. زمانی هنرمندان فکر میکردند در برج عاج نشسته و مردم باید هزینه کنند تا آنها را تماشا کنند. مگر شما چه چیزی را ارایه میکنید که مردم روی CD در منزل نمیتوانند گوش کنند؟ مگر چنددرصد از مردم میتوانند بلیتهای گرانقیمت کنسرتها را خریداری کنند؟ خیلیها به خاطر مشکلات اقتصادی اولین چیزی که از زندگی حذف میکنند موسیقی است. به این دلیل فکر کردیم بهتر است ما به سراغ مردم برویم، برای همین کنسرتهای مترو را برگزار کردیم.
سروش قهرمانلو: در کنسرت ارزانقیمت جمعیت زیادی شرکت میکنند و این با مجوزها منطبق نیست. در سالنها ظرفیت تماشاگران محدود است و سالن اگر 400نفر هم که باشد دستکم باید شبی پنجمیلیون اجاره سالن بپردازید، هزینه تبلیغات و صدابرداری و چاپ بلیت و پوستر را هم اضافه کنید؛ در نتیجه مجبور هستید قیمت بلیتها را گران کنید. نیوش میخواهد اصلا در سالن کنسرت اجرا نکند.
آرش قهرمانلو: ... اما اجازه این نوع اجراها را هم به ما نمیدهند. ما در اجرای خیابان شیخبهایی سههزارنفر تماشاگر داشتیم.
مشکل امنیتی به وجود نیامد؟
آرش قهرمانلو: اهالی مجتمع از طریق نیروی انتظامی و اماکن مجوز گرفته بودند، اما بعد وزارت ارشاد ما را بازخواست کرد به این دلیل که گزارش این اتفاق در رسانههای خارج بیشتر از ایران سروصدا کرده است. آنشب کنسرتهای همزمان ما فروششان نصف شد و همین هم برایمان مشکلساز شد.
یعنی به نظر شما مخاطبان آن کنسرتها برای دیدن برنامه شما آمدند؟
سروش قهرمانلو: آن کنسرتها متعلق به مافیای موسیقی بود و بعد از آن اتفاق گروه ما باید کنترل میشد و حراست ما را احضار کرد. برای مترو هم ارشاد اجازه اجرا نمیداد اما فرهنگسرای مترو مجوز داد که در همین جا از آنها تشکر میکنیم.
از خیلی از دوستان موزیسین خواستیم ما را همراهی کنند اما ما را منع میکردند و میگفتند این کار را نکنید، کلاس کارتان را حفظ کنید. اما کلاس کار که به مکان نیست. در آماری که گرفتیم پنجهزارنفر تماشاگر در مترو داشتیم، یعنی هرشب حدود 500، 600نفر. در مترو صادقیه هم بهدلیل جمعیت زیاد برق را قطع کردند.
به نظرتان استقبال زیاد از این کار به خاطر عجیببودن این حرکت بوده یا صرفا بهدلیل موسیقی شما این اتفاق افتاد؟
سروش قهرمانلو: در تجریش چند گروه خیابانی هستند که کیفیت پایینی هم ندارند، چرا جمعیت آنجا نمیایستد؟
من گروه شناختهشده موسیقی در خیابان ندیدهام. البته به نظرم این کار خیلی جالب و مردمی است...
سروش قهرمانلو: من فیلمی از دوستان معروف خودم نشانتان میدهم که در خیابان موسیقی اجرا کردهاند و تعداد کمی کارشان را تماشا میکنند.
آرش قهرمانلو: ما پنجثانیه وقت داشتیم مردم را جذب کنیم و بعد 45دقیقه آنها را نگه داریم. جمعیت به خاطر طعم موسیقی ما جمع شدند، چون گروه نیوش را نمیشناختند. از نظر جغرافیایی هر چه به سمت پایین شهر میرفتیم مخاطبان ما بیشتر میشدند و این خیلی برایمان جالب بود. مورد دیگر اینکه در اجراهایمان حتما باید پشت سرمان تصاویری شامل خطاطی، نگارگری و طبیعت ایران باشد، چیزهایی که دیگر در منظر دید مردم نیست. مثل ربعپردههایی که دارد در گوش مردم از بین میرود. خیلیها برای دیدن آثار خوشنویسی به گالریها نمیروند اما با کار ما ممکن است کسی به این کار علاقهمند شود یا حتی خطاطی سر صحنه که با حال و هوای موسیقی همان زمان، مینویسم و بین مردم پخش میکنم.
الان که مجوز ندارید برنامهتان چیست؟
سروش قهرمانلو: گروهمان مجوز دارد، ولی میخواهیم همین کارها را دنبال کنیم. در حال گرفتن مجوز برای آلبوممان هم هستیم و درخواست مجوز را ارسال کردهایم.
قطعات این آلبوم کامل است؟
مختاری: ما به اندازه چهار آلبوم آهنگ ساختهایم!
یوسفی: به نظرم مخاطبها باید فعلا همین چهار آهنگ را که در اینترنت هست گوش کنند حتی با اینکه این آهنگها را گوش کردهاند باز هم در کنسرتها درخواست اجرای مجدد آنها را دارند. موسیقی ما تاریخ مصرف ندارد و مطمئنم 10سال دیگر هم مخاطبان میتوانند این موسیقی را گوش کنند.
فکر نمیکنید برای قضاوت در مورد اینکه کار شما تاریخ مصرف ندارد یک مقدار زود است...
مختاری: در موسیقی پاپ هر آهنگی بعد از یکماه کهنه میشود. در حالی که سهسال است در کنسرتهایمان همین آهنگها را از ما میخواهند.