جایگاه شورای عالی فضای مجازی با
توجه به وجود نهادهای دیگری مانند شورای عالی فناوری اطلاعات یا برنامه
کلانی مانند طرح جامع فناوری اطلاعات کجاست و به نظر شما باید دقیقاً چه
کاری صورت بگیرد تا از موازی کاری جلوگیری شود؟
این شوراهایی
که از آنها نام بردید مانند شورای عالی فناوری اطلاعات جزو شوراهایی به
شمار میروند که سالها است از عمر آنها سپری میشود اما در گذر این
سالها به آن صورت جلساتی نداشته و فعالیتی نیز انجام ندادهاند و با وجود
این قبیل شوراها بود که باز هم مقام معظم رهبری شورای عالی فضای مجازی را
تأسیس کردند. توجه به این نکته ضروری است که ما در مورد بحث اینترنت و فضای
مجازی با یک هجوم مواجه هستیم. یعنی تکنولوژی خیلی با سرعت در حال تغییر و
حرکت است و از سوی دیگر تحولات اجتماعی نیز فوقالعاده بالا است و در داخل
کشور، ما تقریباً منفعل بودیم و البته هماکنون هم هستیم که بتوانیم به
اصطلاح تدبیری در این خصوص داشته باشیم. به همین علت بود که اواخر سال 90
رهبری بعد از جلسات متعددی که در حدود 4 ماه به طول انجامید به این
جمعبندی میرسند که شورای عالی فضای مجازی تشکیل شود. این شورا که رؤسای
سه قوه و وزرای ذیربط و شماری از اعضای حقیقی عضو آن هستند هم عرض شورای
عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی امنیت ملی است و به تصمیمات آن ترتیب
قانونی داده میشود. بنابراین شورای عالی فضای مجازی، عالیترین شورایی
است که در کشور وجود دارد. به همین علت سایر دستگاهها و شوراهایی که از
قبل بودند باید خودشان را با این شورایعالی هماهنگ کنند و تنها جایی که
قدرت سیاستگذاری و تصمیمگیری دارد شورای عالی فضای مجازی است. رهبری در
این خصوص نیز فرمودهاند شورای عالی فضای مجازی نقطه کانونی تصمیمگیری،
هماهنگی و سیاستگذاری در حوزه فضای مجازی کشور است. به همین علت ما با این
رویکرد به سمت جلو حرکت میکنیم و قطعاً موازی کاری با دیگر شوراها
نخواهیم داشت. در ضمن بحثی در شورای معین شورای عالی فضای مجازی مطرح شده
با این مضمون که نهادهای قبلی یا باید قانونشان را اصلاح کنند یا اینکه در
واقع لزومی به وجود آنها احساس نمیشود یعنی یکی از این دو گزینه باید
صورت بگیرد و به همین علت در جلسات پیش روی شورای عالی فضای مجازی این
مسأله مورد بحث قرار میگیرد تا تصمیم نهایی در این خصوص اعلام شود.
به عنوان دبیر شورای عالی
فضای مجازی فکر میکنید کدام یک از دو حالت یعنی تغییر قانون فعلی این
شوراها یا حذف آنها باید صورت بگیرد؟
ببینید سیاستگذاری،
تصمیمگیری و هماهنگی در کل فضای مجازی بر عهده شورای عالی فضای مجازی است و
قرار است زیرساختهای کلان و مدیریت راهبردی و تقسیم کار ملی را ما ایجاد
کنیم. بنابراین شاید در برخی از مواقع نیازی به وجود بعضی از این شوراها و
کانونها نباشد.
آیا شما اعتقاد دارید که یکی
از مشکلات پیش روی آیتی کشور فقدان یک سیاستگذاری کلان است؟ چرا که
خودتان در گفتوگویی اعلام کردهاید که همه میخواهند کار اجرایی انجام
دهند اما شما دنبال کار اجرایی نیستید در این خصوص شما دقیقاً چه
اقدامهایی انجام دادهاید؟
نبود یک سیاستگذاری کلان به نوعی
آفت این حوزه به شمار میآید. به همین علت از وقتی که ما کار را شروع
کردیم سعی داریم یک رویکرد راهبردی داشته باشیم چرا که انواع وزارتخانهها و
دستگاهها وجود دارند که کار اجرایی انجام میدهند و به نوعی در کار هم
تداخل ایجاد میکنند. به عنوان نمونه در بحث زیرساخت؛ به غیر از شرکت
ارتباطات زیرساخت ما وزارتخانههای دیگری هم داریم که کارهای زیرساخت انجام
میدهند یعنی کاملاً موازی رفتار کرده و در کار هم تداخل ایجاد میکنند
بنابراین در بخش مدیریت راهبردی ما یک خلأ بزرگ داریم که بتوانیم از طریق
آن مجموعهها را هماهنگ کنیم و از حالت انفعال در بیاوریم و به حالت فعال
برسانیم. این مسأله جایش در کشور خالی بود که رهبری در حکم شورای عالی فضای
مجازی نوشتهاند «مواجهه فعال و خردمندانه در جهت پیشرفت کشور» به همین
علت ما با این سیاست کارمان را شروع کردهایم و سعی داشته و داریم که
نیروهایی را جذب کنیم که همه آنها به نوعی مجرب و کارکرده هستند تا در سطح
مدیریت کلان فعال شوند. کار اجرایی ندارند و احساس میکنم با جذب این
نیروهای متخصص ما به سمت راهبری خواهیم رفت و حتماً از کارهای اجرایی فاصله
خواهیم گرفت.
در دوره قبلی شورای عالی
فضای مجازی شاهد تعریف یکسری طرحها بودیم مانند «ویپیان قانونی» ولی از
زمانی که شما به دبیری این شورا انتخاب شدید گویا قرار است بعضی از این
طرحها لغو شوند. به عنوان نمونه در خصوص ویپی ان قانونی، آقای خسروی
معاون وزیر ارتباطات اعلام کرده از این ویپیان استقبال نشده و از شورا
خواسته این مصوبه لغو شود. به همین علت میخواستم بپرسم سرنوشت این
ویپیان به کجا ختم میشود؟ آیا مشابه این مصوبهها باز هم در شورا وجود
دارد که در انتظار لغو باشد؟
ما به جای لغو مصوبهها سعی داریم
بحث نظام پالایش را به سمت جلو ببریم؛ چرا که راهبری اینترنت داخل کشور به
مقدار زیادی هماهنگ نیست و ما به یک نظام یکپارچه کامل نیاز داریم. توجه
به این نکته ضروری است که در این مسأله (لغو مصوبه ویپیان قانونی) هر کس
از ظن خودش اظهار نظر میکند. به عنوان نمونه کسانی که به این سرویس
احتیاج دارند موافق هیچ قانونمندی در این زمینه نیستند از جمله اجرای
ویپیان قانونی و از سوی دیگر کسانی که اشکالات و آسیبهای مسأله را
میبینند چشم به ارائه خدمات را بستهاند. بهطور کلی نیروهای اجتماعی،
سیاسی و اقتصادی هر کدام از زاویه دید خودشان به این مسأله نگاه میکنند
ولی کار ما اینجا فارغ از گرایشهای سیاسی و اقتصادی است، چرا که ما باید
یک نگاه جامعی به قانون داشته باشیم و با استفاده از ظرفیت بالای همه
صاحبنظران در تلاش باشیم این کار را سامان دهیم. خوشبختانه دو ماهی است که
کار آغاز شده است و ما یک کارگروه فرهنگی اجتماعی با حضور صاحبنظرترین
افراد تشکیل دادهایم. افرادی عالم به معنای واقعی کلمه؛ کسانی که واقعاً
برای علم ارزش قائل هستند و برای این بحثها صرفاً نگاه تخصصی و عالمانه
دارند و در کنار آن دغدغه فرهنگی کشور را نیز دارند و بر این مسأله واقف
هستند که باید دغدغه هویت ملی را داشته باشیم و در عین حال گریزی از فناوری
جدید هم نداریم چرا که باید از فرصتها استفاده کنیم. به همین علت با این
رویکرد مجموعه خوبی شکل گرفته و در این مدت گزارشهای فوقالعاده خوبی هم
در دست تهیه است. در مجموع ما باید سیاستهای کلان فرهنگی حاکم بر اینترنت
کشور را تدوین کنیم. این سیاستهای فرهنگی مقداری بخشهای ایجابی دارد
مثلاً محتوایی که باید در داخل کشور تولید بشود و مقداری هم بخشهای سلبی
دارد ماننداً سیاستهایی که برای حفظ هویت ملی و اسلامی خودمان لازم
داریم. در کل این موارد بخشی از سیاستهای حاکم بر پالایش اینترنت به شمار
میآید.
با این توضیحات سرنوشت مصوبه «ویپیان قانونی» به کجا ختم خواهد شد؟ آیا این مصوبه لغو میشود؟
ما
سیاستها را به کارگروه تعیین مصادیق ابلاغ میکنیم چرا که آنها قانون
دارند و به نوعی تعیین مصداقها بر عهده آنها است. ولی سیاستهای کلان را
ما تهیه میکنیم و در شورای عالی فضای مجازی به تصویب میرسانیم و بعد
ابلاغ میشود به نهادهای ذیربط همچون وزارت ارتباطات، بنابراین تعیین
سرنوشت مصوبه ویپیان قانونی نیز در همین مسیر مشخص خواهد شد.
سایت آقای مطهری از 14 دی در
پی نطق ایشان در مجلس فیلتر شد و شما اعلام کردهاید که فیلترینگ سایتها
بر عهده کمیته تعیین مصادیق است در حالیکه آقای اسفنانی -یکی از اعضای
کمیته تعیین مصادیق مجرمانه- اعلام کردهاند این فیلترینگ از طرف کمیته
صورت نگرفته است. به نظر شما روند فیلترینگ در کشور دچار نابسامانی نیست؟
من
خودم شخصاً اعتقاد دارم برای اینکه فیلترینگ از حالت سلیقهای خارج شود
باید براساس قانون عمل شود ما در حال تهیه پیشنویس نظام جامع پالایش فضای
اینترنت هستیم و آن را برای تصویب به شورای عالی فضای مجازی خواهیم برد و
به امید خدا به تصویب خواهد رسید.
طبق گفته شما پیشنویس نظام
جامع پالایش فضای اینترنت بهزودی به مرحله تصویب خواهد رسید. به نظرتان چه
زمانی شاهد آن خواهیم بود که نظام فیلترینگ کشور از طریق همین روش اجرا
بشود؟
اجرای این نظام قانونمند به چند مسأله بستگی دارد. یکی
تصویب سیاستهای جامع فرهنگی که امیدوارم در چند جلسه آینده در کارگروه
فرهنگی- اجتماعی مرکز ملی فضای مجازی بتوانیم به نتیجه برسیم و برای تصویب
آن را به شورای عالی فضای مجازی ارائه کنیم. مسأله دیگر همین پیادهسازی
نظام جامع پالایش فضای اینترنتی کشور است. نظام جامع مقصود آن است که این
سیاستها باید تبدیل به دستورالعملهای اجرایی بشود که بتوان آنها را روی
تجهیزات فنی پیاده کرد که خودش دو قسمت دارد؛ یکی این نظام پالایش که باید
به مرحله تصویب برسد و قسمت دیگر تجهیزات فنی است که در حال حاضر بعضی از
دانشگاهها و شرکتها دارند روی فیلترینگ هوشمند کار میکنند. مزیت
فیلترینگ هوشمند آن است که به جای اینکه یک آدرس، کاملاً فیلتر شود بخشی
از صفحات آن را مورد فیلتر قرار میدهند تا کاملاً آن سایت از دسترس خارج
نشود. خوشبختانه در بازدیدی که اخیراً از چند مرکز فعال در این زمینه داشتم
طرح خیلی خوب در حال پیشرفت است و برای اینکه بتوانم سؤال شما را دقیقاً
پاسخ بدهم که چه زمانی قرار است از طریق روش جدید، فیلترینگ اعمال شود به
نوعی به همین قسمت فنی هوشمندسازی ارتباط مستقیم دارد. به همین علت من
احساس میکنم ظرف ماههای آینده بتوانیم تحولات مثبتی را در بخش فیلترینگ
هوشمند به مرحله اجرا برسانیم.
شما بحث شبکههای اجتماعی را
امنیتی میدانید یا فرهنگی؟ چرا که دولت قبل نگاهی کاملاً امنیتی به این
شبکهها داشت و معتقد بود این شبکهها تنها برای اهداف جاسوسی شکل
گرفتهاند.
شبکههای اجتماعی به عنوان شبکههای توانمندساز
وارد صحنه شدند که این مسأله بسیار خوب و مفید است. به عنوان نمونه افراد
متخصص در هر رشتهای نیاز داشتند در یک محیطی مانند محیط مجازی جمع تخصصی
را شکل دهند و از دیدگاه افراد دیگر اطلاع پیدا کنند و اطلاعات خودشان را
افزایش دهند. یعنی از بعد توانمندسازی و اشتراک اطلاعات این شبکهها بسیار
سودمند عمل کردهاند یعنی همانطور که ما در جامعه واقعی انواع و اقسام
همایشها و گردهماییها را برگزار میکنیم به راحتی توانستیم به صورت مجازی
نیز آنها را در شبکههای اجتماعی پیدا کنیم تا اینجا کار این شبکهها
بسیار سودمند و قابل استفاده است. این شبکهها دارای عوارض و ناهنجاریهای
اجتماعی و فرهنگی هستند که باید آنها را از زوایای اجتماعی و فرهنگی مورد
بررسی قرارداد که در کمیته فرهنگی- اجتماعی مرکز ملی در حال بررسی است
باید به این نکته هم توجه داشت از این شبکهها برای اهداف جاسوسی نیز
استفاده شده و این استفاده به حدی است که شرکتهای بزرگی همچون یوتیوب،
فیسبوک، گوگل، مایکروسافت، اپل، یاهو و... به باراک اوباما نامه
نوشتهاند که حد و مرز جاسوسی از این شبکهها را قانونمند کنید یعنی بحث
جاسوسی در این شبکهها وجود دارد و در عین حال بحث توانمندیسازی از طریق
این شبکهها نیز قابل کتمان نخواهد بود.
گفته میشود بحث ساماندهی
شبکههای اجتماعی به شورای عالی فضای مجازی سپرده شده است در این خصوص شما
چه اقدامهایی انجام دادهاید؟
ما به دنبال تقویت شرکتهای
داخلی هستیم که در این زمینه کار انجام میدهند و درعین حال به دنبال تخصصی
کردن شبکههای اجتماعی هستیم؛ چون اگر بتوانیم شبکههای اجتماعی تخصصی
ایجاد کنیم به نوعی در ساماندهی شبکههای اجتماعی جلو خواهیم افتاد.
وقتی وزیر ارتباطات در چند
شبکه اجتماعی داخلی عضو شدند و به صورت آنلاین با مخاطبان ارتباط برقرار
کردند شما این عضویت را مثبت ارزیابی کردید با این نگاهی که به شبکههای
داخلی دارید آیا خودتان عضو این شبکهها هستید؟
حقیقت این صفحات را نگاه میکنم اما خودم شخصاً عضو نیستم.
حتماً به دلیل مشغله کاری از این کار امتناع کردهاید؟
دقیقاً،
چون واقعاً فرصت عضویت و حضور فعال در این شبکهها را ندارم اما در بعضی
از فرومها حضور دارم اگر شبکه اجتماعی داخلی به صورت تخصصی در مبحثهایی
چون فناوری ماهواره یا انتقال دیتا وجود داشته باشد به دلیل جذابیت موضوع،
حتماً عضو خواهم شد.
در خصوص عضویت بعضی از اعضای
کابینه دولت در فیس بوک چه نظری دارید و بهطور کلی فکر میکنید عضویت در
شبکههای اجتماعی چون فیسبوک و توئیتر به دلیل فیلتر بودن غیرقانونی است؟
بهتر
است تشخیص این کار را همان کارگروه تعیین مصادیق انجام دهد. به نظرم باید
بحث را از این حالت که فلانی عضو است یا نه خارج کنیم و روی شبکههای
اجتماعی نگاه کلان داشته باشیم به این صورت که بخشهای مفید این شبکهها را
حفظ کنیم و به سمت تأسیس شبکههای مفید داخلی قدم برداریم و این شبکهها
را تقویت کنیم.
در شورای عالی فضای مجازی قرار است برای رفع فیلتر فیسبوک کاری صورت بگیرد؟
بهتر
است این سؤال را اینگونه پاسخ دهم که شبکههای اجتماعی مورد بحث به نظرم
هم میتوانند ابعاد مثبت داشته باشند و هم ابعاد منفی؛ یعنی این شبکهها
دو وجه دارند. بنابراین بازهم تکرار میکنم بهتر است روی این مسأله یک
نگاه کلان وجود داشته باشد و به این قضیه به این صورت نپردازیم که بعضی از
افراد که واقعاً از نظر ما افراد ارزشمندی هستند و برای جامعه با تمام وجود
تلاش میکنند اما چون عضو فیسبوک هستند پس یک نکته منفی برایشان محسوب
شود به نظر من این نگاه درست نیست از طرفی چون فردی عضو فیسبوک است نباید
نتیجه گرفت پس این شبکه بهطور کامل تطهیر شده است چرا که این نگاه هم از
نظر من نگاه اشتباهی است. پس باید به مسأله شبکههای اجتماعی نگاه ملی و
راهبردی داشته باشیم به این صورت که برای کشور آن قسمتهایی که مفید است را
حفظ کنیم و آن قسمتهایی که مضر است را از دسترس خارج کنیم.
در دولت قبل گاهی اوقات صحبت
در مورد فیسبوک جرم به حساب میآمد اما خوشحال هستم که امروز میتوان
براحتی این سؤالها را مطرح کرد اما نکتهای که تمایل دارم حتماً به آن
پاسخ دهید این است که با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید زمزمههایی برای
رفع فیلتر از شبکههای اجتماعی چون فیسبوک و توئیتر شنیده میشد و بسیاری
از کاربران در انتظار رفع فیلتر بودن اما به ناگهان مشاهده شد که ابزار
موبایلی چون «ویچت» فیتلر میشود و در این بین از سوی شورای عالی فضای
مجازی هیچ اظهارنظری صورت نمیگیرد آیا این کار دلیل خاصی داشت؟
توجه
داشته باشید این بحثها تخصصی و به نوعی اجتماعی- فرهنگی است، اما در عین
حال نظر رسمی ما همان مطالبی است که در سؤال قبلی به آن پاسخ دادم.
بهتر نبود این پاسخها در همان زمان در رسانهها اعلام میشد؟
ما
قصد ورود به جنجالهای رسانهای را نداریم و بهجای آن روی کار کارشناسی
تأکید داریم. به نظر من در این خصوص باید براساس نظر صاحبنظران فرهنگی و
اجتماعی اظهار نظر کرد چرا که اظهار نظر من به عنوان یک فرد فنی با
اظهارنظر این افراد بسیار متفاوت است. خوشبختانه در کارگروه فرهنگی-
اجتماعی شورا صاحبنظرانی وجود دارند که همگی انسانهای بیغل و غشی هستند
که به دور از مسائل سیاسی نظرات خودشان را با نگاه عمیق روی وجوه مثبت و
منفی این شبکهها اعلام میکنند.
در مدتی که فعالیت خودتان را
آغاز کردهاید بارها بر حمایت و کمک گرفتن از بخش خصوصی در فعالیتهای
کشور تأکید کردهاید تا آنجا که نخستین حضور رسمی شما شرکت در جلسه سازمان
نظام صنفی رایانهای بود. قرار است دقیقاً به چه صورتی از بخش خصوصی حمایت
کرده و کمک بگیرید؟
در حال حاضر تعریف شبکه ملی اطلاعات
بهعنوان زیر ساخت فضای مجازی در شورای عالی فضای مجازی به تصویب رسیده است
و قرار است در جلسه بعدی بخش سرویسها و محتواها در مبحث ملی به تصویب
برسد. این بدین معنا است که همه وزارتخانهها، دستگاهها و نهادهای عمومی
سرویس و محتوای که قرار است روی شبکه ملی اطلاعات بیاورند را ارائه
میکنند و ما در مرکز ملی فضای مجازی باید تقسیم کار را انجام دهیم. یعنی
یک کار بزرگ در سطح کشور شروع خواهد شد. به این نکته باید توجه داشت که بخش
ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران از زمان انقلاب تا هماکنون دو یا سه
دوره تحول را گذرانده است و به نظر من این دوره هم یک دوره اصلی به شمار
میرود که قرار است ایران وارد فضای مجازی شود که این کار بدون حضور بخش
خصوصی امکانپذیر نیست. در دو دوره گذشته یعنی در تحول آنالوگ به دیجیتال و
از زمان حضور تلفنهمراه؛ بخش خصوصی در بعضی مواقع بخصوص در گذر از آنالوگ
به دیجیتال در صحنه حضور داشت اما وقتی از تلفن فیکس به تلفن همراه قصد
حرکت داشتیم کشور از حضور این بخش بیبهره بود. بنابراین نیاز است در این
مرحله موقعیت را از دست ندهیم و به عبارت دیگر در موج سوم تحول کشور به سمت
دنیای مجازی بخش قدرتمند خصوصی ایران را شکل دهیم. به همین علت از سازمان
نظام صنفی رایانهای و تشکلهای مشابه تقاضا داریم که آنها پیشنهاد دهند.
ما میخواهیم ارتباط بین بخش دولتی که سفارشدهنده است و پیمانکار که بخش
خصوصی است تقویت بشود و آنها بتوانند در مقابل خارجیها رقابت کنند و
تکنولوژی در داخل کشور توسعه پیدا کند. همه ما به این مسأله واقف هستیم که
امروزه تکنولوژی حرف اول را میزند و برای اینکه کشور را توانمند کنیم
باید تکنولوژی را توسعه دهیم چرا که اگر قرار باشد در منطقه و در دنیا صاحب
حرف باشیم باید با اتکا به توان داخل کشور بتوانیم کاری انجام دهیم و این
در واقع سیاست اصلی ما به شمار میرود.