کد خبر: ۲۳۲۸۸۳
تاریخ انتشار : ۰۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۱
در تالاب میقان اراک

مرگ مسافران پرآوازه ی سیبری بانسخه‌های نپیچیده

برآن شدیم به بهانه مرگ پرندگان تالاب میقان اراک گام در این تالاب زیبا گذاریم تا شاید غصه‌ی ما به قصه‌ای ماندگار تبدیل شود، برای شنیدن آوازی از مسافران پرآوازه که این بار نه درمیان خاک، بلکه در لابلای طلای سفید آرامیدند با ما همراه شويد.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: تالاب زیبای میقان اراک، یکی از 10تالاب برتر کشور محسوب می‌شود که در استان مرکزی و در 15کیلومتری شمال شرقی اراک قرار گرفته است. از آنجایی که کویر میقان به لحاظ فیزیکی به جهت اینکه خاک این منطقه از مارن و رس بوده در هوای مرطوب وبارانی نرم می‌شود و آنگاه که رطوبت کم می‌شود قدرت تبخیر آب افزایش يافته و باعث لطافت وتازگی هوای اراک می‌شود از اهمیت زیادی برخوردار است، ولیکن مدتی است به علت دخل و تصرف انسان خصوصا از آنجایی که این تالاب در خاورمیانه به عنوان بزرگترین، منبع سولفات سدیم شناخته شده و برداشت روبه رشد و غیر اصولی از این معدن سرعت گرفته و به دلیل برخی ساختارها و تصمیمات غیراصولی دیگر این زیستگاه پرندگان مهاجر و گیاهان وجانوران نادر با خطر جدی روبرو شده است. می‌رود تا فاجعه زیست محیطی غیر قابل باوری به نمایش گذاشته شود چرا که حیات دو هزار ساله تالاب، نام و نشان آن در میان مسافران طبیعت باعث شده که این تالاب در نقشه پرندگان مهاجر به خصوص درنای خاکستری از سیبری برای گذران زمستان سخت سیبری محیطی امن واستراتژیک باشد و از این رو مسافران سیبری هر سال با نمایشی از پرواز و آواز به یادماندنی در پاییز و زمستان در این تالاب اردو می‌زنند. فرود و صعود درناهای نادر به این تالاب سبب شده روز 15 آبانماه به نام روز"درنا" نامگذاری شود و این فرصتی است که با برنامه ریزی و ایجاد بسترهای مناسب از این پتانسیل که در نوع خود پدیده‌ای محسوب می‌شود در جهت منافع مردم بهره برداری شود نه اینکه فقط ذهن مسئولان به سولفات سدیم این تالاب دوخته شود و در سایه سکوت ابتکار و مظاهری و دلمشغولیهایشان برای تسویه حساب با بیوتکنولوژیست‌ها همین برداشت‌ها موجب سوق مرگ و وحشت به تالاب شده و باعث گسترش دامنه‌های شن و ماسه (چنانچه در سال‌های اخیر شاهد آن بوده‌ایم) به سمت اراک شود.

 اگرچه با کاشت درختچه‌هایی در مسیر شن و ماسه از شدت این روند کاسته شده، ولیکن درمان پذیر نبوده و امروز به اعتقاد بسیاری از کارشناسان محیط زیست بالای 60 درصد ریزگردها که سلامتی مردم اراک و حومه را تهدید می‌کند از خشکی این تالاب سرچشمه می‌گیرد و مابقی ریزگردها وارداتی است. حال این سئوال طرح می‌شود که آیا مسئولان محیط زیست واقعا در این مورد اندیشیده و راهکاری ارایه دادهاند و یا تنها مشکلات آلاینده‌ها را از بیرون استان و یا از ناحیه، کارخانه آلومینیم اراک پیگیرند؛ در حالیکه نظریه اثبات شده ریزگردها، درهمسایگی شهر اراک است؟ از آن جهت برآن شدیم قربانی شدن تعدادی از مسافران سیبری در تالاب میقان اراک که از شدت سوز سرما و برف امروز مورد توجه اذهان عمومی است را فرصتی پنداریم و بگوییم این مسافران قربانی، همچون طوطی بازرگان، با مرگ خویش"صوت آزادی" تالاب میقان را سر دادهاند. مرگ آنها فقط برای آن است که مدعیان دوستداری طبیعت به ویژه"بانوی مبتکر پردیسان نشین"را وادار کند تا به جای حاشیه‌سازی و درگیری با دانشمندان این مرز و بوم نسخهای شفا بخش برای این تالاب بپیچد و باور كند همانقدر که احیای دریاچه ارومیه حائز اهمیت است احیای این تالاب برای همه ایران و بلکه روسیه نیز حیاتی است زیرا که پای مسافران سیبریش در میان است.

در حالیکه در سایه سکوت متولی رسمی محیط زیست زمانی زیاد از مرگ گوزن زرد ایرانی و یخ زدن پرندگان شیراز، شکار دسته جمعی روباه، قتل عام پلنگ ایرانی و شکنجه خرس و تولههای زیبایش و... در کشور نمی‌گذرد این بار مرگ مسافران سیبری و شاخ آفریقا باز حکایتی از بی‌تدبیری است چراکه این اتفاق در سال‌های گذشته نیز در این تالاب افتاده و مردم نوع دوست و طبیعت نواز شهر اراک و حومه هربار زودتر از مسئولان به کمک این مسافران گرفتار رفتند. در حالی که این انتظاری معقول است که به ویژه "بانوی محيط زيست پایتخت نشین" با بستر سازی مناسب از جمله تاسیس پناهگاه مصنوعی و اضطراری و انبار آذوقه اقدامی پیشگیرانه داشته باشد تا گردشگران با وقایع تلخ که کام آنها را از سفر تلخ می‌کند روبرو نشوند.

آيا بانوی به ظاهر سبز به تشییع و خاکسپاری مسافران سیبری خواهد آمد؟! یا تنها باز با همدردی و  ماندن در پایتخت را ترجیح خواهد داد!؟ ما امیدواریم این بانوی مدعی که با ورودش اتفاقات ناخوشایندی را در طبیعت ایران رقم زده است، تنها به فال حافظ رجوع نکند که این بار افکار عمومی پاسخی مناسب می‌خواهد چراکه خواست دولت تدبیر و امید بر آن است که جامعه باید به سمت پرسشگری سوق پیدا کند و پرسش حق مردم و پاسخ گویی وظیفه مسئولان باشد.

فرصت مغتنمی بود تا ضمن اظهار تاسف از وقوع چنین اتفاقات اندوه بار، باید بگوییم در طبیعت علم و عمل محیط بانی را تواما به کار گیریم و بدانیم طبیعت به مثابه مادری است باید با این مادر با مهربانی و احترام برخورد نماییم و حال که مادری دایه طبیعت ایران شده، باید این مادر راب هتر از ما درک و احساس کند و بداند که تمام زیبابی‌ها و ره‌آوردهای این مادر، گرانبها وگرانسنگ است و باید با عمق جان از آنها مواظبت و مراقبت كرد. امروز این مادر، در هرجایی از پیکرش از جمله تالاب میقان اراک درمند است، به نسخه‌ای سینایی نیازمند است که باید آن را به موقع پیچید چراکه بیماری آن واگیردار است و جان انسان‌ها را در تیر رس خویش قرار خواهد داد. امروز فرصت خوبی است که طرح مطالعاتی و احیای این تالاب در دستور کار خانم ابتکار قرار گیرد و با ابتکاری ارزنده از این تالاب حفاظت شود تا مردم فرهنگ پرور اراک بیش از این در معرض ریزگردها قرار نگیرد.

در نهایت می گویم اراک نام درختی است همیشه سبز  که از چوب آن مسواک می سازند واز گل آن میوه ای شبیه گیلاس بدست می‌آید که به صورت خوشه وخوردنی است وداری خاصیت ارزشمندی است وما برآنیم این درخت گوهر بار را حافظ باشیم و برآن هوای پاک بتابانیم تا پیوسته نفسی آرام بکشد تا مردمانش چون گذشته فرهنگ پرور و نخبه پرور باشند و این نیاز به طبیعتی، بکر وتازه دارد كه بخش بزرگی از آن در تالاب میقان اراک نهفته و نیاز به فرآوري وشکوفایی دارد.
این به باور عمومی نیاز دارد تا ابرهای قهر کرده از طبیعت به دامن طبیعت برگردند واین شدنی است چراکه خانه نشینی کودکان اراکی، صف طولانی درمانگاه های شهر، وبالاتراز همه، آسمان همیشه تیره وعبوس شهر چهره‌ی گویایی است از براي برگشت به طبیعت واحیای آن با اصولی علمی وفرهنگی است.

تهیه و تنظیم: علی اکبرآقچه کهریزی

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین