آفتابنیوز : آفتاب: در ادامه یادداشت مهرنوش جعفری، مدیرکل مطبوعات داخلی دولت اصلاحات در روزنامه شرق آمده است: در اینباره، نکات زیر قابل ذکر است: 1- انتقاد از صداوسیما، امر تازهای نیست اما اینکه افرادی از اعضای دولت میانهرو آقای دکتر روحانی نسبت به صداوسیما و مشی این رسانه نسبت به دولت «تدبیروامید» انتقاد دارند، امری قابل توجه و تامل است. این مساله آنگاه جدیتر میشود که در دومین گفتوگوی زنده رییسجمهور با مردم، اشکالاتی بروز کرد که مخاطبان حتما در جریان زوایای آن هستند. با این وجود اخیرا وزیر امور خارجه و مدیران دستگاه دیپلماسی با حضور در صداوسیما، با مدیران سازمان دیدار کردند که این امر میتواند به نزدیکشدن فضای ذهنی مدیران این رسانه با دیدگاههای مسوولان دیپلماسی کشور منجر شود.
به باور نگارنده باید سلسله گفتوگوهایی میان بخشهای مختلف دولت و مدیران صداوسیما شکل بگیرد و البته مردم در جریان مذاکرات قرار بگیرند تا متوجه تغییر روشهای احتمالی این رسانه نیز بشوند. انتقادات مطرحشده در همه سالهای اخیر، اگر توسط مدیریت صداوسیما مورد اندیشه قرار نگیرد و علل آن و راه تقویت نفوذ و اعتماد در میان مخاطبان را مورد بازنگری قرار ندهد طبعا آفات بیشتری را به بار خواهد آورد.
2- نکته آزاردهنده دیگر در واکنشهایی که به سخنان منتقدان صداوسیما و در این مورد خاص، نماینده دولت در شورای نظارت بر صداوسیما به چشم میخورد، تداوم رویکرد حذفی است. این صحیح نیست که به محض طرح انتقادی از جامعه به سازمان یا از یک نهاد رسمی به سازمان، مباحث فورا جنبه شخصی یافته و عدهای خواستار کنارگذاشتن انتقادکننده شوند. این امر نوعی پاککردن صورت مساله به شمار رفته و بهجای توجه به اصل سخن و انتقاد، گوینده آن را موردهجمه قرار میدهند. این روش، اخلاقی و صحیح نیست. به جای این کار باید مسایل را در عرصه عمومی و فضای گفتوگو به بحث گذاشت تا از دل آن، هر یک از طرفین به تناسب، اشکال کار خود را برطرف کند. صداوسیما بهدلیل گستردگی فیزیکی شبکههای خود میتواند در همین مورد پیشقدم شده و فرهنگ نقدپذیری را که از آن فاصله گرفته، احیا کند.
3- فقدان قانون فراگیر رسانهای در کشور نیز از اشکالاتی است که جای خالی آن در بررسی عملکرد صداوسیما به چشم میخورد. در قانون مطبوعات، بارها دیدهایم که از کوچکترین خطای یک رسانه مکتوب با برد بسیار محدودتر از صداوسیما، گذشت نمیشود اما درمورد صداوسیما با آن درجه از حساسیت، چنین شرایطی دیده نمیشود. مجمعتشخیصمصلحتنظام چند سال قبل، قانون برگشت دادهشده از مجلس در مورد «احقاق حق» در صداوسیما را تصویب کرد تا به افرادی که نسبت نادرست داده میشود، به همان میزان تریبون زنده داده تا پاسخ بگویند. این یک اصل پذیرفتهشده در همه رسانههاست.
4- پس از 24 خرداد انتظارات مردم از نظام بیشتر شده و بخشی از این انتظارات هم به صداوسیما باز میگردد. اینکه هنوز ششماه از کار دولت نگذشته، چنین چالشهایی پدید آید، اصلا علامت خوبی نیست. مردم با مقایسه رفتار این رسانه با دولت اصلاحات، دولت احمدینژاد و دولت فعلی، دست به قضاوت میزنند و این مساله روی سرمایه اجتماعی که مهمترین داشته یک رسانه است، اثر منفی میگذارد. دولت یازدهم هم مانند دولت قبل باید بتواند مردم را نسبت به سیاستها، مشکلات مهم اقتصادی، دیپلماسی و... آگاه کند. صداوسیما باید فضایی ایجاد کند که دولت مطمئن باشد رسانهای حرفهای در کنار خود میبیند. در غیر این صورت، فضای ایجادشده به ضرر کشور خواهد بود.
5- ممکن است هر رسانهای چه خصوصی و چه دولتی احساس کند داشتن قدرت رسانهای یکجانبه سودمند است اما در درازمدت هرگز اینگونه نخواهد بود. وقتی میتوان موفق شد که اعتماد متقابل میان مخاطب و رسانه ایجاد شود و سود عملکرد یکجانبه بهاندازهای پایین است که ضربه آن در میانمدت هم خود را بهخوبی نشان میدهد.
7- واکنش یکی از اعضای شورای نظارت بر صداوسیما مبنی بر اینکه دهها مجموعه در تحلیل برنامههای این سازمان که توسط شورای نظارت تهیه شده را باید نوعی تایید انتقادداشتن به برخی برنامههای رادیو یا تلویزیون ارزیابی کرد. اما مهم این است که مردم، اثر این تحلیلها یا نقدها را ببینند نه اینکه از منظر خبری، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، افت کیفی محسوس تولیدات این سازمان، هر سال افزایش یابد. در دنیای ارتباطات نمیتوان با «حذف رقیب»، مردم را از رسانههای دیگر دور کرد. به سود متولیان صداوسیماست که هر چه زودتر، اشکالات آن را درمان کنند.