آفتابنیوز : سازمان سيا، پس از مشاهده ويديويي سربريدن «يوجين آرمسترانگ» مهندس آمريكايي، كه در سپتامبر 2004 در بغداد به همراه يك آمريكايي و يك انگليسي به گروگان گرفته شده بود، «با اطمينان زياد» باور كرد كه زرقاوي همان كسي است كه بيانيه را ميخواند و بعد سر آرمسترانگ را از تن جدا ميكند.
اين ويديو به شدت شبيه به ويديوي قتل «نيكبرگ»، پيمانكار آمريكايي در ماه مي سال 2004 بود.
گروهي شبهنظامي با پوششي سياه در برابر پرچم گروه زرقاوي «توحيد و جهاد» ايستاده بودند و قرباني آنها در برابرشان زانوزده بود.
بعداز خواندن يك بيانيه، يكي از شبه نظاميها به سمت گروگان چشم بسته هجوم ميبرد و سر او را با چاقو از تنش جدا ميكند.
كساني كه به اين طريق كشته شدند، شامل يك آمريكايي ديگر، يك كرهاي و يك بلغارستاني هستند و يك گروگان تركيهاي هم به اين روش كشته شد كه سهبار به سرش شليك شد.
هماورد بنلادن؟
شبكه زرقاوي را بهعنوان منبع اصلي آدمربايي، بمبگذاري و ترور در عراق ميشناسند.
بهرغم آنكه تصور ميشود او با القاعده در ارتباط باشد، كارشناسان گروه او را خودمختار ميدانند كه حتي هماورد سازمان اسامه بنلادن است.
ايالات متحده براي سراو 25 ميليون دلار جايزه گذاشته بود، همان رقمي كه براي بنلادن هم اعلام شده است.
اين جايزه زماني كه مقامات آمريكا سندي بهدست آوردند كه به ادعاي آنان ارتباط بين زرقاوي و القاعده را فاش ميكرد، افزايش يافت. به گفته آنان زرقاوي با القاعده همكاري ميكند تا آمريكا را از عراق بيرون كند.
پيش از شروع جنگ عراق در فوريه سال 2003، وزير خارجه ايالات متحده، كالين پاول، به سازمان ملل متحد اعلام كرد كه زرقاوي متحد اسامه بنلادن است كه در عراق پناه گرفته است.
گزارشهاي جاسوسي نشان ميداد كه او در بغداد است و - به گفته پاول – اين علامتي از همدستي صدام حسين و القاعده بود؛ دليلي كه حمله به عراق را مشروع ميكرد.
اما برخي از تحليلگران، اين ادعا را رد كردند و زرقاوي را رقيب تاريخي بنلادن معرفي كردند.
هر دو چهره در جريان «جهاد» افغانها عليه شوروي سابق در دهه 1980 به شهرت رسيدند و اين براي كساني كه زرقاوي جوان را در اردن بهعنوان يك مجرم خردهپا و تبهكاري ساده كه مزاجي آتشين دارد و به سختي خواندن و نوشتن ميداند، جالب توجه بود.
اما پس از شكست شوروي در افغانستان، زرقاوي به اردن بازگشت و اسلامگرايي راديكال را در دستور كار خود قرار داد.
محكوم به مرگ
زرقاوي در اردن هفت سال زنداني شد، اتهام او توطئه براي سقوط پادشاهي و تأسيس يك خلافت اسلامي بود.
مدت كوتاهي پس از آزادي، اردن را ترك كرد.
اردن غياباً او را محاكمه كرد و به اتهام طراحي حمله به توريستهاي آمريكايي و اسرائيلي به مرگ محكوم كرد.
منابع اطلاعاتي غرب خبر دادند كه زرقاوي به دنبال پناهندگي به اروپا بوده است. نيروهاي امنيتي آلمان بعدها يك هسته نظامي را متلاشي كردند كه گفته ميشد زرقاوي رهبر آن بوده است. اعضاي اين هسته به بازپرسان آلماني گفتند كه گروه آنها «مختص اردنيهايي بوده كه نميخواستند به القاعده بپيوندند».
بنابر گزارشهاي جاسوسي آلمان، اين اعتراف با اطلاعات آمريكا تناقض دارد.
ارتباط كردي
ايستگاه بعدي خانه بهدوش او، پاتوق قديمياش، افغانستان بود. اعتقاد بر اين بود كه او يك اردوگاه آموزشي در شهر غربي هرات، در نزديكي مرز در اين اردوگاه به داوطلبان مهارتهاي ساخت و استفاده از گازهاي سمي آموزش داده ميشد.
در همين دوره است كه به نظر ميرسد زرقاوي روابطش با القاعده را بهبود بخشيده است.
اعتقاد بر اين است كه او در سال 2001 پس از آن كه در يك حمله موشكي آمريكا در افغانستان يك پايش را از دست داد، به عراق رفت.
مقامات آمريكايي معتقدند كه او به درخواست القاعده به عراق رفت و در آنجا با گروه اسلامگراي كرد موسوم به «انصارالاسلام» در شمال اين كشور ارتباط ايجاد كرد.
گفته ميشود كه مدتي را با آنها در كوههاي شمال عراق سركرد، بهگونهاي كه در سرزمين مادرياش زندگي ميكند.
زماني كه در اكتبر 2002، «لورنس فولي» يك مقام كمكرساني ايالات متحده به ضرب گلوله در امان به قتل رسيد، مقامات اردني، زرقاوي را عامل اين ترور معرفي كردند.
در باور آژانسهاي امنيتي، اين تنها آغاز سال شلوغي براي زرقاوي بود.
استراتژي فرقهگرا
در سال 2003، از او بهعنوان مغز متفكر سري بمبگذاريهاي مرگبار، از كازابلانكا در مراكش تا استانبول در تركيه نام برده ميشد. بعدها مقامات اسپانيايي در پي متهمي بودند كه پشت انفجار بمبگذاري 11 مارس 2004 مادريد قرار داشت. انفجاري كه به مرگ 191 نفر انجاميد.
با اين وجود، زرقاوي بيشترين فعاليتش را در عراق متمركز كرد.
ترور روحاني شيعه آيت الله الحكيم در حرم در شهر نجف، يكي از خونينترين حملات در عراق در سال گذشته بود كه در آن 50 نمازگزار شيعه كشته شدند.
مقامات آمريكا انگشت اين اتهام را به سوي زرقاوي گرفتند.
نامه لو رفته زرقاوي كه از سوي آمريكا در فوريه 2004 منتشر شد، اين ادعا را تقويت كرد.
در اين نامه، نويسنده برنامههايش را براي افروختن آتش يك جنگ فرقهاي در عراق با هدف تضعيف حضور آمريكا در اين كشور مطرح كرده بود. او از انجام 25 عمليات موفقيتآميز عليه دشمن سخن گفته بود.
در روزهاي انتشار نامه، انفجار بمب در محل استخدام سرباز براي ارتش جديد عراق نزديك به يكصد تن را كشت.
اين حملات در ماههاي اخير هر روزه ادامه داشته است. چه زرقاوي پشت تمام اين حملات بوده يا نبوده، براي آمريكا بزرگترين مانع براي رسيدن به اهدافش در عراق محسوب ميشود.