به گزارش ایسنا به نقل از سایت روز نو، اغلب صحنههای رویتشده از نوازندگی دختران در تهران مربوط به کودکان کم سن و سال در محدوده بازار بزرگ پایتخت و برخی میادین اصلی شهر مثل میدان ولیعصر است که همراه پسربچههای همسن و سال به نوازندگی پرداخته و پول جمع میکنند.
این افراد اصولا ظاهر کثیف با لباسهای نامرتب دارند و برای ایجاد حس ترحم در شهروندان، خود را به شکل و شمایل کودکان خیابانی درمیآورند و لباسهای کثیف و پاره میپوشند.
دو خواهر و برادر کوچک لاغراندام با پوست تیره که لهجه خاصی دارند را اغلب
عابران در محدوده میدان ولیعصر دیدهاند که تنبک و آکاردئون میزنند و پول
جمع میکنند.
در دیگر میادین تهران هم وضع به این صورت است. بیشتر افرادی که با نوازندگی به کسب درآمد از عابران میپردازند، دختر و پسربچههای کم سن و سال هستند که ظاهری شبیه کودکان کار و خیابان دارند و سازی که استفاده میکنند، تنبک و آکاردئون است اما آنچه اخیرا در خیابانها و میادین شمال تهران مشاهده میشود چیزی کاملا متفاوت از صحنههای یادشده است.
به تازگی دخترانی جوان و زیبا که اغلب لباسهای شیک و مرتب میپوشند و از بدلیجات هماهنگ با لباس برای دستها و انگشتها استفاده میکنند، در خیابانهای شمال تهران مشاهده میشود که با هنرمندی هر چه تمامتر سنتور میزنند.
کمتر میبینید این دختران سر خود را بالا بیاورند و به عابران نگاه کنند ولی با این حال کنار دستگاه سنتورشان، اسکناسهای درشتی دیده میشود که عابران خم میشوند و به شکلی محترمانه، آن را هدیه میکنند.
برخی از عابران نیز میایستند و به صدای سازشان که بیوقفه نواخته میشود، گوش میدهند.
این پدیدههای نوازندگی خیابانی، دخترانی جوان هستند که حد فاصل میدان ونک تا خیابان میرداماد، جایی که صدای سنتور در هیاهوی آدمها و ماشینها هضم میشود، روی زیراندازی نشسته و مینوازند. فاصله بین دختران سنتوری زیاد نیست و به راحتی همدیگر را میتوانند در بین جمعیت ببینند.
آنها شبهنگام نیز به اطراف مجتمعهای خرید آسمان و ونک در میدان ونک میروند و سنتور میزنند؛ هرچند کنار آنها پسران جوان خوشپوش را هم میبینید که به صورت گروهی با گیتار و ویولون نوازندگی میکنند.
صدای موسیقی و آواز این پسران به قدری بلند است که صدای سنتور دختران گم میشود و به وضوح قابل تشخیص نیست.
موضوع جالب توجه دیگر در همهمه موزیک و صدا، آواز دخترانی است که در تاریکی پیادهروهای منتهی به مجتمعهای خرید به گوش عابران میرسد. این دختران همیشه آوازهای سنتی میخوانند و به مرور که چراغ مغازهها خاموش و پیادهرو در تاریکی فرو میرود از ترانه و آواز دست میکشند و سازهای خود را جمع میکنند.
صدای سازها با صدای آخرین گامهای عابران روی پیادهرو به خواب میروند.