آفتابنیوز : آفتاب: خانواده مهمترین نهاد در ساختن شخصیت کودک و اصلیترین عامل در پیریزی و چگونگی رشد شخصیت اوست. والدین به عنوان اولین معلمان و موجهترین افراد، به طور مستقیم یا غیرمستقیم به فرزندان خود خوب و بد را آموزش میدهند. در واقع، مهمترین وظیفه پدر و مادر تربیت فرزند است. چراکه بنیان اولیه شخصیت نوجوان در خانواده شکل میپذیرد و هرگز نباید انتظار داشت که خود رفتاری ناپسند انجام دهند، ولی فرزندان سالم و صالحی را به جامعه بفرستند.
وقتی میان والدین و نوجوانان ارتباط عاطفی وجود نداشته باشد و نوجوان احساس کند که از سوی والدین مورد بیمحبتی قرار میگیرد، دست نیاز به سوی دیگران دراز میکند. در چنین شرایطی شکارچیان برای نوجوانان دام میگسترانند و با برقراری ارتباط عاطفی دروغین، آنها را به سوی انحراف و سوء مصرف مواد اعتیادآور میکشانند. کمبود محبت و ضعف عاطفی را اصلیترین عامل جرم و انحراف در نوجوانان میدانند.
بسیاری از صاحبنظران روانشناسی نوجوانان اعتقاد دارند، لازم است خانوادهها آموزش لازم را برای پیشگیری از اعتیاد نوجوانان دریافت کنند. چون بسیاری از افرادی که معتاد شدهاند، در خانوادههایی رشد یافتهاند که از پیامدهای واقعی اعتیاد اطلاع نداشتهاند. ناآگاهی خانوادهها از پیامدهای اعتیاد، به خصوص مواد اعتیادآور جدید، میتواند شرایط گرایش به مصرف مواد را در نوجوانان فراهم کند.
تعداد زیادی از نوجوانان، به خصوص پسران، به دلیل بدرفتاری والدین و خشونتهای خانوادگی منحرف شدهاند و به سوء مصرف مواد اعتیادآور روی آوردهاند. بنابراین، خطر اعتیاد در نوجوانانی که دارای والدین خشن و محیط خانوادگی ناآرام هستند، بیشتر است. در صورتی که در محیط خانوادگی عاری از خشونت که مشکلات با مذاکره حل و فصل شود و والدین نگران فرزند نوجوان خود باشند، گرایش به مواد وجود ندارد.
خانواده محیط امن و آسایش است. در صورتی که بین والدین اختلاف و مشاجره وجود داشته باشد، آرامش از نوجوان سلب میشود. در این خانوادهها فرزندان سعی میکنند بیشترین وقت خود را در خارج از خانه سپری کنند و این شرایط فرصتی خطرناک برای ارتباط نوجوان با دوستان ناباب است.
فرزندان بیشتر از هر کسی از والدین خود تاثیر میپذیرند. رفتارهای درست یا نادرست والدین میتواند به طور مستقیم در رفتار آنها تاثیر داشته باشد. افرادی که در چنین خانوادههای معتادی زندگی میکنند، ترس و قبح معتاد شدن برایشان از بین میرود و عادی شدن مصرف در خانواده باعث سهولت گرایش دیگر اعضا به مصرف مواد اعتیادآور میشود.
اگر والدین معتاد باشند، از یکسو، کنترل و تسلط آنها بر فرزندان کاهش مییابد و از سوی دیگر، عامل انتقال این عادت به فرزندان میشود. البته گاهی بعضی فرزندان به دلیل انزجار از رفتار پدر و مادر و عبرت گرفتن از آنها، از این صفت دوری میکنند، اما چنین والدینی معمولا زمینه گرایش به اعتیاد فرزندانشان را فراهم میکنند.
زیادهروی در محبت نیز خود مانند کمبود محبت اثر منفی بر تربیت فرزندان دارد، به صورتی که فرزند همیشه به پدر و مادر متکی است و هیچگاه احساس استقلال و بزرگمنشی نخواهد کرد. از این رو، زمانی که وارد جامعه میشود، چون از محبتهای پدر و مادر دور میشود، احساس کینه و عقده میکند و برای جبران آن دست به هر خلافی میزند.
اگرچه کنترل منطقی نوجوانان برای تربیت آنها لازم و واجب است، ولی کنترل بیش از حدشان نیز آنها را وابسته بار میآورد. کترل بیش از حد باعث میشود که فرد وابسته به کنترل خارجی (زور) باشد. یعنی تا زمانی که از طریق اعمال زور رفتارش کنترل میشود، دست به عمل منحرفانه نمیزند.
اما به محض اینکه کنترل والدین ضعیف شود و یا والدین فرصت کنترل نداشته باشند، خود را رها مییابد و به رفتارهای انحرافآمیز روی میآورد؛ چون از کودکی حس کنترل درونی (وجدان) او خاموش بوده و همیشه به کنترل خارجی و احتمالا زور وابسته بوده است.
به گزارش ایسنا، در خانوادههایی که رفاه و درآمد اقتصادی زیاد است، روابط خانوادگی به علت کثرت کار و یا سرگرمی ضعیف میشود. ضعف روابط خانوادگی هم خود عاملی برای کشش فرد به سمت مواد اعتیادآور است. همچنین، افرادی که درآمد بیش از حد دارند، زمینه مساعدی برای شرکت در مهمانیهای شبانه و تفریحات متنوع دارند که خود باعث جذب افراد به سمت مواد میشود.