کد خبر: ۲۴۱۸۴۵
تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۱

واژگونی اتوبوس در تهران و استعفای نخست‌وزیر کره‌جنوبی

نخست‌وزیر کره‌جنوبی در پی افزایش انتقادها از عملکرد دولتش درباره کشتی غرق‌شده، ضمن عذرخواهی بخاطر عدم مدیریت صحیح و نقش دولت در آن، استعفا کرد. حال اینکه استعفا پذیرفته شود یا نه چندان مهم نیست؛ بلکه این رفتار نشان‌دهنده مسئولیت‌پذیری مدیر مربوطه است.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: این یک امر پذیرفته‌شده و معمول در بسیاری از کشورهای دنیاست. هر رویداد ناگواری که رخ دهد، از کارمند میانی گرفته تا نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور ضمن پذیرش مسئولیت حادثه، به‌راحتی استعفا می‌کنند. اما در ایران که اتفاقاً از لحاظ میزان سوانح و عدم مدیریت صحیح، نسبت به کره‌جنوبی و بسیاری دیگر از کشورها آمارهای فاجعه‌بارتری دارد، بعد از هر حادثه‌ای، نه تنها خبری از عذرخواهی و استعفا نیست بلکه همه تقصیرها گردن اشیا بی‌جان یا دست‌های نامرئی می‌افتد و تازه مسئول مربوطه طلبکار هم می‌شود و در این میان همه مقصرند و سرزنش می‌شوند، الا مسئول مربوطه.
 
دیروز خبری مبنی بر اینکه «واژگوني اتوبوس درون‌شهري در مسير مترو چيتگر به سمت شريعتي، علاوه بر گرفتن جان هفت تن، 23 مجروح نيز برجاي گذاشت» منتشر شد. حال واکنش‌های مسئولان مربوطه را مقایسه کنید با نمونه‌ مشابه‌ای که در کره‌جنوبی یا دیگر کشورها رخ می‌دهد.
 
نمی‌خواهیم بگوییم که به دنبال هر حادثه‌ای یک نفر باید استعفا بدهد اما متاسفانه رفتار غیرمنطقی مسئولان در برابر جان شهروندان چنان دردآور است که آدم می‌ماند چه بگوید. در کره‌جنوبی ضمن پذیرش مسئولیت غرق‌شدن کشتی حامل دانش‌آموزان، نخست‌وزیر از مقام خود استعفا کرده است. اما بعد از حادثه واژگونی اتوبوس درون‌شهری در تهران، جناب شهردار تنها دستور رسیدگی داده و البته لطف کردند و با جلوگیری از ادامه کار شرکت مربوطه، تعدادی را نیز از کار بیکار کرده و بر خیل آمار بیکاران کشور افزوده‌اند؛ هیچ خبری هم از عذرخواهی و استعفا نبوده و مثل همیشه منتظر نتیجه بررسی‌ها هستند که نهایتاً منجر به جریمه‌ و توبیخ مختصر برای کارمندان و مدیران رده پایین ‌می‌شود.
 
به گزارش خرداد، این اولین بار نیست که چنین حادثه‌ای رخ می‌دهد؛ اما به جرأت می‌توان گفت همیشه واکنش‌های مسئولان در این‌باره تکراری و قابل پیش‌بینی است. بجای پذیرفتن مسئولیت خطا و اشتباهات و بررسی دقیق مسئله و ریشه‌یابی این‌گونه حوادث، در پی فرار از مسئولیت و دورزدن قانون برای برائت خود در برابر انتقادها هستند.
 
این در حالی است که از سویی، مدعی برتری در اصول‌ اخلاقی، دینی و انسانی هستیم و گوش جهان را از این جهت کر کرده‌‌ایم و از سوی دیگر وقتی پای عمل به این اصول اخلاقی و آموزه‌های دینی پیش می‌آید چنان غیرمنطقی و غیراخلاقی رفتار می‌کنیم که آدم از این دوگانگی و تضاد رفتاری و شخصیتی در شگفت می‌ماند.
 
میل وافر به کسب و ماندن در قدرت و عدم پایبندی به رعایت قانون و حقوق مردم تاثیر بسزایی در بروز این‌گونه رفتارهای غیرمسئولانه از سوی مدیران دارد که بی‌شک ناشی از ضعف‌های فرهنگی و آموزشی و ناهنجاری‌های سیستم مدیریتی و قانونی است. مگر نه اینکه همیشه حرکت مسئولان باید در راستای تحقق و دفاع از حقوق مردم باشد اما وقتی شواهد خلاف این را نشان می‌دهد، تکلیف مردم درمانده و بی‌پناه چیست؟
 
اینجا ماهی‌ها می‌میرند، ببرها و گوزن‌ها و پلنگ‌ها شکار می‌شوند، تالاب‌ها و دریاچه‌ها خشک‌ می‌شوند، دانش‌آموزان و مسافران می‌سوزند، بیماران بخاطر کمبود و گرانی دارو جان می‌دهند اما تنها چیزی که در جای خود می‌ماند و آب از آب هم تکان نمی‌خورد مدیر است و خروارها پرسش‌های بی‌پاسخ ...
 
وقتی مدیران بجای مسئولیت‌پذیری و پاسخ‌گویی به افکار عمومی، در برابر خطا‌ها و اشتباهات مکرر در حیطه مسئولیت خود، تنها به فکر رفع مسئولیت از خود هستند، آیا واقعاً مصداق «تشنگان قدرت و نه شیفتگان خدمت» و «مدیران ولی نعمت مردم هستند» نیست؟

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین