آفتابنیوز : آفتاب: محمود فرشیدی اولین وزیرآموزش و پرورش دولت احمدی نژاد، در گفتگویی تفصیلی با نامه نیوز به اختلافات خود با رییس دولت سابق اشاره کرد و گفت: ما هیچ اصطکاک تدریجی نداشتیم. یکباره مشکلات ایجاد شد که این هم یک مقدار به شیوه من برمیگردد که زیر بار حرفی که قبول نداشته باشم، نمیروم. از طرفی خیلی برون گرا نیستم که مثلا بخواهم سر و صدا کنم. کار خودم را میکنم.
احمدینژاد گفت مدرسه البرز را به پلی تکنیک بده ولی من دستم را هم میدادم مدرسه را نمیبخشیدم
وی افزود: مثلا یکبار آقای احمدی نژاد گفتند مدرسه البرز را به دانشگاه پلی تکنیک بدهید. من هم نسبت به املاک آموزش و پرورش حساس بودم. دستم را هم میدادم البرز را به کسی نمیبخشیدم. آمده بودم یک چیزی اضافه کنم. دو تا خیرین مدرسه ساز مدرسه بسازند و در تاریخ بگویند فرشیدی تعداد مدرسهها را زیاد کرد.
اطرافیان احمدینژاد می گفتند فلانی را مدیر کل فلان استان بگذاروزیر اسبق آموزش و پرورش در بخشی از سخنانش به دخالت اطرافیان احمدی نژاد در عزل و نصب ها اشاره کرد و اظهار داشت: اطرافیان ایشان که در ستادها بودند اسم میدادند که فلانی را مدیرکل فلان استان بگذار. من هم یک کمیته انتصابات بیست نفره تعیین کرده بودم و هر کسی که پیشنهاد میکردند، آن کمیته بررسی میکرد و نظر نهایی را ارائه میکرد اماهیچ کدام هم امتیاز نیاوردند.
این چهره اصولگرا با بیان اینکه احمدی نژاد، وزرا را از کار حزبی منع کرده بود، گفت: احمدی نژاد ما را از فعالیت جناحی و حزبی منع میکرد. مثلا آن زمان من با روزنامه رسالت ارتباط داشتم، رسالت هم دیوار به دیوار وزارت آموزش و پرورش است، در آن زمان منی که 16 سال مدام در آنجا مقاله مینوشتم، رابطه خود را با رسالت قطع کردم. با اینکه من در هیچ تشکل سیاسی نبودم، اندک رابطههای خود را هم قطع کردم. تا اینجای کار درست بود ولی او به ما میگفت فعالیتهای سیاسی و حزبی نکنید اما خودش کارهایی از این جنس را انجام میداد.
وی تاکید کرد: خودش سیاسی کاری میکرد ولی انتظار داشت وزرا در این زمینهها فعالیت نکنند. در حقیقت میخواست کاپیتان سیاسی دولت خودش باشد. این در معنای انقلابی بودن و اینکه وزرا به کارهای مردم برسند خوب است اما به معنای اینکه بقیه کار نکنند و تو خودت به فکر مجلس باشی، برای دولت بعدی برنامه ریزی کنی، کار خوبی نیست.
فرشیدی در بخش دیگری از اظهاراتش به جلسات کمیسیون فرهنگی دولت سابق که با حضور مشایی برگزار می شد اشاره کرد و اظهار داشت: از همان جلسات احساس کردیم حرفهای ما با حرفهای آقای مشایی باهم فاصله دارد. ما اعتقاد داشتیم در زمینه فرهنگی باید تفکر امام و رهبری که مسیر را برای مشخص کرده را بیاوریم روی میز و آنها را بررسی کنیم و بر اساس آن ببینم چه کارهایی و خدمات میشود انجام داد. ولی فضای آقای مشایی، فضایی دیگری بود و چیزهایی میگفت که برای ما تعجب آور بود.
وی تصریح کرد: یادم هست از تعریف انسان و این چیزها سخن میگفت. ولی به بدیهیاتی که همه ما بر روی آن اتفاق نظر داشتیم، معترض بود. مانند حرفهایی که میگفت دوره اسلام تمام شده است.