آفتابنیوز : نخستين گام در اين راه، آگاهي از نقش آمريكا در مذاكرات هستهاي اروپا و ايران و نيز شناخت سبك مذاكره ايران است. در حال حاضر، آمريكا و نيروهايش بسيار به مرزهاي ايران نزديكند و به خاطر دكترين حمله پيشگيرانه بوش، اكنون شرق و غرب ايران در محدوده نفوذ آمريكا قرار گرفتهاند.
ايران با روشي آرام و غيرخصمانه با اين واقعيت مواجه شده است و اين تا حدودي شرايط ايران را سخت كرده است. ايران در منطقهاي حساس و آسيبپذير قرار دارد و براي تأمين منافع خود و حفظ موقعيت در منطقه به برگ برندهاي نياز دارد.
ايران مواضع تندي ميگيرد و در مذاكرات نيز سرسختانه بر اهداف خود پافشاري ميكند. در مقابل، آمريكا قصد دارد حكومتهايي را كه به قول خود، آنها را تهديدي عليه امنيت جهاني ميداند هدف قرار دهد و آنها را تحت فشار بگذارد. اما اروپا ترجيح ميدهد از طريق مذاكره به راهحلهاي منطقي برسد.
در همين حال، اقدامات يكجانبه كشورهايي مانند هند و پاكستان هم بنبست هستهاي جهاني را تشديد كرده است و موجب ادامه مناقشات و تهديدهايي مانند مناقشه كشمير شده است.
اما محاسبات هستهاي ايران چيست؟ اهداف ايران را ميتوان توسعه صنعت انرژي هستهاي از جمله غنيسازي اورانيوم تحت بازرسي منطقي و مشروع آژانس بينالمللي انرژي اتمي براساس NPT، استفاده از مزاياي اقتصادي، تجاري و تكنيكي و برقراري رابطه جديدي با اروپا و آمريكا دانست.
در همين حال در مقابل استفاده از صنعت انرژي هستهاي صلح آميز، شايد تهران بتواند از رابطه جديد آمريكا، اروپا، ايران براي واداشتن آژانس به اعمال فشار بر فعاليتهاي هستهاي ساير كشورهاي خاورميانه – كه خطرناكترين آنها اسرائيل است – استفاده كند.
در اين حال، خاورميانه امن و عاري از سلاحهاي هستهاي ميتواند احتمال حل و فصل بحران هستهاي فعلي را بسيار بالا ببرد: اما اين در صورتي است كه شجاعت و منطق ديپلماتيك بر دغدغهها و نظاميگري يكجانبه غلبه كند. آنگاه ايران بهنقطهاي ميرسد كه ميتواند خاورميانه را «غني» كند.