کد خبر: ۲۴۹۳۴۸
تاریخ انتشار : ۰۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۶

دولت یازدهم و ارتقای اساتید دانشگاهی

تقویت زیرساخت های توسعه علم و دانش، هزینه کرد نیست بلکه سرمایه گذاری بزرگی است. امید بسیاری می رود تا دولت تدبیر وامید، به این سنگ بنای توسعه، یعنی دانشگاه ها و مراکز پژوهشی، بیش از هر زمان دیگری اهمیت دهد.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب- سرویس سیاسی: شهروز ابراهیمی*- چندی پیش نگارنده این مطلب به عنوان یک دانشگاهی، آیین نامه ارتقاء دانشگاه ها و موسسه های پژوهشی و نقاط ضعف آن را که منعکس کننده دغدغه های بخش بزرگی از دانشگاهیان بود، در قالب مطلبی با عنوان "نقدی برساختار نظام آموزش عالی و راهبردی برای ارتقاء کیفی آن"، نقد نموده و راهکارهایی برای ارتقاء ساختار نظام آموزش عالی ارائه داد.



اصولا این موضوع که وزیر محترم علوم، تحقیقات و فن آوری، آیین نامه ارتقاء اساتید را در معرض نقد و پیشنهاد اساتید دانشگاه ها گذاشتند، کاری بسیار شایسته و تحسین برانگیز بود. چرا که اصولأ در یک جامعه شایسته سالار و مردم سالار، بهتر است که تصمیمات مرتبط با منافع و دغدغه های بخش های ذینفع جامعه، با مشارکت مستقیم و جدی آنها اتخاذ گردد، بویژه در بخش دانشگاهی که اهمیت آن دو چندان می گردد. 

نگارنده در این متن موجز با عنایت به کمبودها و نقص های جدی که در آیین نامه ارتقاء وجود دارد و با توجه به این که وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری در صدد ارزیابی مجدد آیین نامه برآمده است، پیشنهاداتی را برای هرچه بهتر شدن آن ارائه می نماید. باشد که آیین نامه در حال تدوین، از نظر کیفی، به مراتب مطلوب تر بوده و راه را برای ارتقاء شایسته دانشگاهیان باز نماید.                                          
در سال های قبل همواره بر تدوین مقالات جهت ارتقاء تأکید می شد که البته نفس کار، درست بود. اما در عمل، آئین نامه از مسیر خود خارج شده و منحرف شد که البته بخشی از آن به نارسایی های فرهنگی و شخصیتی ما بر می گردد که متاسفانه عده ای در صدد دور زدن آیین نامه ها، کمّی نگریستن به آیین نامه و... برآمدند و البته بخش دیگر نیز به ماهیت آیین نامه برمی گشت که گاهی غیر شفاف بوده و راه را برای سوء استفاده و سلیقه ای نگریستن باز می گذاشت.

یک آیین نامه ارتقاء، بایستی طوری تدوین گردد که تا آنجا که میسر است راه را برای استنباط شخصی و سلیقه ای ببندد. به عنوان مثال، سوالات کنکور سراسری که بطور تستی انجام می گیرد، میزان سلیقه ای شدن در پذیرش دانش آموزان شرکت کننده برای دانشگاه را صفر می کند. چرا که در سوالات تستی، راه برای سلیقه ای شدن پذیرش دانشجو عملأ بسته است. درآیین نامه ارتقاء نیز لازم است یک چنین سازوکاری فراهم گردد. البته این سازوکار، انتخاب بین بد و بدتر است. در این سازوکار عدالت برای ارتقاء و ارزیابی فراهم شده و کوچکترین حق کسی تضییع نمی گردد. در این سازوکار، برای تمام مجله های علمی- پژوهشی و علمی- ترویجی و سایر مجلات، هر امتیازی که داده شده همان امتیاز برای مقاله ای که در آن مجله چاپ شده است اعطاء می گردد. ضمن این که نیازی به داوری مقاله نیست.    

 بسیاری از مقالات متاسفانه به طمع ارتقاء، با مشارکت دانشجویان و با عجله و فاقد محتوا تدوین می گردد. بهتر است که یک کف امتیازی در نظر گرفته شود. به عنوان مثال 20 در صد امتیاز کف برای اساتیدی که مقاله را به تنهایی و بدون مشارکت دانشجو به رشته تحریر درآورد. البته این موضوع مستلزم این است که از تعداد واحدهای تدریس کاسته شود.                                                                                            
همین طور تعدادی مقالات شاخص (مثلأ در نظر گرفتن دو مقاله)، یکی از معیارهای ارتقاء باشد. این امر باعث پرداختن به کیفیت می گردد. ارزیابی این مقالات شاخص لازم است در خارج از دانشگاه (مثلأ در داخل وزارت علوم) و در هررشته ای توسط جمعی از اساتید (مثلا تحت نام کمیته داوری) انجام گیرد تا از سلیقه ای شدن جلوگیری گردد و کف نمره برای این که یک مقاله شاخص باشد در نظر گرفته شود.  

خود استاد نیز بر  این اساس که آیا شایستگی لازم برای ارتقاء را دارد یا نه، لازم است توسط یک کمیته داوی در داخل وزارت علوم با آراء اکثریت ساده یا مطلق داو   در بخش تحقیقات و پروژه ها لازم است دستگاه های مربوطه براساس نیاز خود طرح های کلان و ملی را در اختیار دانشگاه (بخش ارتباط صنعت با دانشگاه) قرار داده و دانشگاه نیز در اختیار گروه های علمی قرار دهد و یک گروه علمی با تقسیم کار در بین اعضای هیأت علمی، آن طرح را به اتمام رساند. این مسئله، از فردی شدن تحقیقات و از رانت خواری علمی و پژوهشی جلوگیری می نماید و گروه علمی یک طرح کلان ملی را در بین چند نفر عضو هیأت علمی گروه مربوطه، بر اساس صلاحیت و تخصص علمی آنها قرار می دهد. این امر این حسن را دارد که مشارکت جمعی اساتید را در یک طرح ملی فراهم نموده، ضمن این که از بوروکراتیک شدن فرایند اخذ پروژه جلوگیری می نماید. در واقع کار استاد باید این باشد که صرفأ مطالعه نموده و برروی طرح مورد نیاز بدون درگیر شدن در فرایند اداری پیچیده جامعه ما کار کند. ضمن این که از این طریق بخشی از دغدغه مالی اساتید نیز رفع می گردد.  

در مسیر فداشدن کیفیت در برابر کمیت واقعیت این است که مشکل مالی اساتید نیز بسیار تأثیرگذار است. باید پذیرفت زمانی می توان به کیفیت اندیشید که استاد دانشگاه، کار را بدون دغدغه مالی یا حداقل با کمترین دغدغه مالی انجام دهد. متاسفانه اساتید دانشگاه و پژوهشگران که عمر خود را وقف بهبود و ترقی جامعه و رفع مشکلات می نمایند، از مشکلات مالی رنج می برند. ممکن است که حقوق آنها در رده کارمندی، بهتر از حقوق دیگران باشد ولی این برای رفع مشکل مالی کفایت نمی کند. 

حق مسلم یک استاد دانشگاه است که حداقل به عنوان یک قشر متوسط جامعه زندگی نموده و به سفرهای علمی و حتی تفریحی مبادرت نماید. اگر هزینه های زندگی (مثل داشتن واحد مسکونی در یک بخش متوسط شهری)، سفرهای علمی را نیز در نظر گیریم آن وقت این میزان حقوق برای استاد دانشگاه، به هیچ وجه کفایت نمی کند.    
                                                                                             
استادی که دغدغه مالی نداشته باشد از نظر کمی کمتر تولید خواهد کرد و کیفیت تولیدش بهتر خواهد شد. ما اگر دو مقاله در یک سال (هر شش ماه یک بار یک مقاله) و یک کتاب در هرسه سال تولید کنیم ولی با علاقه و با دغدغه رفع مشکل در بخشی از جامعه فعالیت کنیم، این امر به مراتب بهتر از این است که در یک سال، شش مقاله و در هر یک سال یک کتاب روانه بازار نماییم. 
بسیاری از اساتید از داشتن واحد مسکونی در یک منطقه متوسط رنج می برند و بالای 50 و در برخی جاها مثل تهران 70 درصد هزینه های آنها، به هزینه های مسکن (اعم از اجاره و خرید) معطوف می گردد.

وزارت علوم می تواند با هماهنگی سایر دستگاه ها مثل وزارت مسکن، شهرداری و اداره منابع طبیعی و غیره به راحتی این مشکل رابرطرف نماید. می توان برای اساتید با استفاده از اختصاص زمین رایگان و یا با هزینه بسیار اندک و با تسهیلات اعطایی، درکنار آورده شخصی آنها، شهرک های مسکونی علمی فراهم نمود. ایجاد شهرک های مسکونی علمی بویژه در شهرهای بزرگ مزایای دیگر نیز دارد. چرا که کار علمی ایجاب می کند که استاد دانشگاه در یک محیط علمی و فرهنگی مطلوب زندگی نماید.   

بدون تعارف در حال حاضر یک حرکت علمی و هیجان علمی در جامعه بایستی ایجاد گردد. جایگاه فوتبال، کشتی و والیبال در جامعه قابل احترام است ولی نباید بیشتر از جایگاه علم باشد. علم موتور توسعه است. اگر علم رشد کند تمام بخش های دیگر هم رشد خواهد نمود. مثلأ تیم فوتبال ما در یک جایی شکست می خورد، یک دغدغه بزرگی ایجاد می گردد نشست های مختلفی با مشارکت متخصصین و کارشناسان فوتبال برای رفع ناکارایی ها ایجاد می گردد (که البته کار بسیار درستی است) ولی چرا برای نیازهای علمی که شاید آثار آن به مراتب گسترده تر است دغدغه ای در رسانه های ما وجود ندارد. 

لازم است که برای این امر چاره ای اندیشیده شود و اولین راه چاره نیز، اهمیت دادن به دانش پژوهان، هم در بعد مادی و هم در ابعاد دیگر است. وقتی علم ارزش یافت، منبع الگو و الهام برای کودکان و نوجوانان ما می گردد. وقتی منبع الهام گشت، حرکت علمی ایجاد می گردد. وقتی حرکت علمی ایجاد گردد، موتور توسعه (دانشگاه و طبقه متوسط) کار می کند و وقتی موتور توسعه به راه افتاد، تمام بخش های دیگر را پشت سر خود می کشد. 

بنابراین تقویت زیرساخت های توسعه علم و دانش، هزینه کرد نیست بلکه سرمایه گذاری بزرگی است. امید بسیاری می رود تا دولت تدبیر وامید، به این سنگ بنای توسعه، یعنی دانشگاه ها و مراکز پژوهشی، بیش از هر زمان دیگری اهمیت دهد. 

استادیار روابط بین الملل دانشگاه اصفهان


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین