آفتابنیوز : آفتاب- حمیدرضا محمدی: کنسرت در حالی با حضور تهمورس و سهراب پورناظری و البته همراهی آیین مشکاتیان، حسین رضایی، تینا جامه گرمی، علی جعفری پویان، احسان فرامرزی، سهراب برهمندی، آتنا اشتیاقی، مهیار طریحی، سپند دادبه، میلاد محمدی، آرین کشیشی و خورشید دادبه، آغازیدن گرفت که پیش از این، در نیمه فروردین اعلام شده بود که قرار است کنسرت در خرداد برگزار شود، هرچند هنوز هم خیلیها میترسیدند مانند کنسرت شهریور 87، برق تالار وزارت کشور قطع شود!
خیل علاقهمندان از یک ساعت قبل، خود را به مقابل تالار وزارت کشور رسانده بودند و از میدان فاطمی تا مقابل تالار، ازدحام خودروها در غروبِ روز تعطیل آخر هفته، خبر از برگزاری برنامهای در آنجا را میداد. اما شب گذشته، در سانس دومِ دومین شب اجرا، استاد آواز ایران؛ «محمدرضا شجریان» میهمان ویژه بود. ورود استاد آواز ایران به سالن، اندکی پیش از شروع، همه را به وجد آورد و دقایقی ممتد، ایستاده به تشویق او پرداختند.
کنسرت، با 15 دقیقه تاخیر با شعری با غزلی از مولانا جلال الدین محمد با مطلع «چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم/ گه از آن سوی کشندم گه از این سوی کشندم// نفسی آتش سوزان نفسی سیل گریزان/ ز چه اصلم ز چه فصلم به چه بازار خزندم...» آغاز شد و سپس «نه فرشتهام نه شیطانِ» حسین منزوی به اجرا درآمد. اما حالا نوبت قطعه «کولی» بود. خیلیها در آن لحظه که البته صدای نم نم باران و باد پاییزی هم در سالن، طنین افکنده بود، در یاد سیمین بانوی غزل ایران بود که جایش خالی بود که چه خوش سروده بود: «کولی کنار آتش رقص شبانهات کو/ شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟/ میرفت و گرد راهش از دود آه تیره/ نیلوفرانه در باد پیچیده تاب خورده/ سودای همرهی را گیسو به باد داده/ رفت آن سوار و با خود یک تار مو نبرده...»
در ادامه «دل به دلِ» هومن ذکایی (دل سپرده ام من به روی تو/ در دل من است آرزوی تو)، «چونی بی من» از جناب مولانا (ای همدم روزگار چونی بی من/ ای مونس غمگسار چونی بی من// من با رخ چون خزان زردم بیتو/ تو با رخ چون بهار چونی بی من) و «شتکِ» حسین منزوی (شَتَک زدهاست به خورشید، خونِ بسیاران/ بر آسمان که شنیدهاست از زمین باران؟ هرآنچه هست، به جز کُند و بند، خواهدسوخت) خوانده و نواخته شد. اما سپس تصنیفی خاطرهانگیز به اجرا درآمد. «مردان خدا» روی شعری از فروغی بسطامی با شروع «مردان خدا پردهی پندار دریدند/ یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند...» که سالها پیش از این توسط شهرام ناظری و سید جلال محمدیان خوانده شده بود، را بازخوانی کرد. «درون آینه» از حسین منزوی (درون آینه ی روبرو چه می بینی ؟! تو ترجمان جهانی بگو چه می بینی؟!) و «در حصار شبِ» دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی (نفسم گرفت ازين شب در اين حصار بشكن/ در اين حصار جادويي روزگار بشكن) هم البته از اجرا برکنار نماندند.
پس از قطعهای بیکلام که در آن «صُراحی» و «ساغر» توسط سهراب و تهمورس پورناظری از سازهای دست ساخته «پدرِ همایون» برای نخستین بار به اجرا درآمد و صدایشان شنیده شد، دیگر انتظارها به سر آمد و قطعهای که همه منتظرش بودند و نام کنسرت هم برگرفته از آن بود، خوانده و نواخته شد. از سه شنبه 20 اسفند که آلبوم نه فرشتهام نه شیطان رونمایی و انتشار یافت، در هر جمعی که حاضر میشدی، امکان نداشت صحبتی از «چرا رفتی؟» نباشد. خیلیها آن زمان که همایون شجریان مشغول خواندن بود و همنوا با او شده بودند که «چرا رفتی چرا من بیقرارم/ به سر سودای آغوش تو دارم / نگفتی ماهتاب امشب چهزیباست/ ندیدی جانم از غم ناشکیباست...»، اشکی هم گوشه چشمان شان جمع شده بود که شاید از برای بانویی بود که هیچ کس دوست نداشت، این شعر را از برای او بخواند! در پایان اما با وجود آنکه همه میخواستند که تصنیف نوستالژیک «مرغ سحر» اجرا شود که میراث پدر است، اما او مجددا قطعه «دل به دل» را خواند و در پایان هم دسته گلی که از سوی یکی از حضار به او اهدا شده بود را به پدر هدیه داد و در آغوشش گرفت.
اگرچه نباید از تکنوازی کمانچه و تنبورِ سهراب پورناظری که نوایی از موسیقی کردی را به یاد میآورد گذشت اما همایون شجریان در چهارمین نوبت اجرای «چرا رفتی؟» نه نیم پرده پایینتر، که دو پرده پایینتر، این تصنیف را خواند که انتظارها را برآورده نکرد. هرچند مشخص هم نبود که رهبر ارکستر تهورس پورناظری است یا تهمورس و سهراب! این تور کنسرت که ۱۸ و ۲۳،۲۴ و 25 مرداد نیز در تهران ادامه خواهد شد و سپس در شهرهای کرمان (۲۷ و ۲۸ مرداد)، کرمانشاه (۱۸، ۱۹ و ۲۰ شهریور)، شیراز (۲۲، ۲۳ و ۲۴ شهریور)، ارومیه (۶، ۷ و ۸ مهر)، سنندج (۱۹ و ۲۰ مهر)، تبریز، اهواز، اصفهان، تبریز، اراک، رشت، سمنان، ساری، گرگان، بندرعباس، قشم و کیش. نوای «همایون» اگرچه اندکی پیش از ساعت 12 شب پایان گرفت اما «سیمین» هنوز در کماست...