آفتابنیوز : آفتاب: وقتی مرد جوان برای جراحی سنگ کیسه صفرا زیر تیغ جراحی رفت هیچکس تصور نمیکرد قیچی جامانده در عمل جراحی، رودهاش را مسدود کند.
به گزارش شهروند، بوی عجیب پیچیده در ساختمان ساکنان خانه شوش را در برابر مرگ مرموز مرد همسایه قرار داد. نیمههای شب بود که بوی تعفن صاحبخانه را به راهروی طبقه دوم ساختمان کشاند.
هیچ صدایی از خانه مرد مجردی که در طبقه بالا زندگی میکرد به گوش نمیرسید. چند روزی بود که ندیده بودنش اما هرگز تصور نمیکردند با باز کردن در خانهاش در مقابل جسد غرق در خون او قرار بگیرند. مرد ٤٣ساله درحالیکه بدنش سرد و سفید شده بود در مقابل سرویس بهداشتی خانهاش افتاده بود.
صاحبخانه وحشتزده با پلیس ١١٠ تماس گرفت. با گزارش این مرگ مرموز بلافاصله ماموران کلانتری ١١٦ مولوی به همراه تیم تحقیق جنایی به ساختمانی واقع در شوش اعزام شدند.
تیم بررسی صحنه جرم به محض ورود به خانه با جسد مرد ٤٣سالهای به نام حمیدرضا روبهرو شدند که روی زمین افتاده بود. تحقیقات میدانی و بوی تعفن پیچیده در خانه نشان میداد چند روزی از مرگ او میگذرد.
مرد صاحبخانه که اولین نفری بود با جسد حمیدرضا روبهرو شده بود به کارآگاهان گفت: چند روزی حمیدرضا را ندیده بودم، او تنها زندگی میکرد و زیاد رفت و آمد نداشت. سر شب که به خانه آمدم بوی تعفن در ساختمان پیچیده بود. وقتی رد این بو را گرفتم به خانه او رسیدم. هرچه زنگ در را زدم جوابی نداد. شک کردم و وقتی در را باز کردم با جسد او روبهرو شدم.
همین اطلاعات کافی بود تا کارآگاهان در برابر راز مرگ مرد تنها قرار بگیرند. اما هیچ اثری از جنایت به چشم نمیخورد. در بررسی جسد نیز هیچ نشانهای از ضربه چاقو یا جسم سخت دیده نمیشد. وسایل خانه به سرقت نرفته بود و ردی از درگیری در خانه وجود نداشت. تا اینکه جسد برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
با انتقال جسد مرد جوان به پزشکی قانونی تحقیقات کارآگاهان برای رازگشایی از این مرگ مرموز کلید خورد. ماموران در گام نخست تحقیقات با شماره تلفنی که از دفترچه یادداشت حمیدرضا برداشته بودند خانوادهاش را در جریان مرگ رازآلود او قرار دادند.
وقتی خانواده مرد جوان در جریان مرگ حمیدرضا قرار گرفتند هرگز تصور نمیکردند او قربانی حادثهاي عجیب شده باشد. با تشکیل پرونده در شعبه دهم دادسرای جنایی تهران به ریاست قاضی سپیدنامه تحقیقات برای رازگشایی علت مرگ حمیدرضا آغاز شد.
پزشکی قانونی با اعلام علت اصلی مرگ مرد جوان، همه را در یک شوک بزرگ فرو برد. نتیجه کالبدشکافی نشان میداد رودههای او به وسیله یک جسم عجیب مسدود شده است. تأییدیه پزشکی قانونی خبر از قیچی جراحی میداد که به نظر میرسید در یک عمل جراحی توسط پزشک در شکم بیمار جا مانده است.
حمیدرضا داداش ٤٣ساله بود که برای عمل جراحی سنگ کیسه صفرا به بیمارستان رفت. مجرد بود و همین تنهایی کافی بود تا خانوادهاش را در جریان عمل جراحیاش قرار ندهد. اما بعد از عمل جراحی هرگز دوران نقاهتش تمام نشد.
٢سال با درد دست و پنجه نرم کرد اما هرگز تصور نمیکرد این درد مرموز اثر بهجامانده از پزشک ناشیاش باشد.
زهره داداش که از مرگ عجیب برادر مجردش متأثر است گفت: «حمیدرضا تنها زندگی میکرد. آرام بود. به ندرت حرف میزد. وقتی ٢سال پیش برای جراحی سنگ کیسه صفرا زیر تیغ جراحی رفت، ما را در جریان نگذاشت. بعدا که فهمیدیم به ما گفت: «نمیخواستم زحمتتان بدهم». برادرم خیلی مظلوم بود اما یادم است هر وقت بعد از آن عمل جراحی میدیدمش درد داشت. وقتی ازش میپرسیدم کجایت درد میکند میگفت درد معدهام است. چون ما خانوادگی این درد را داریم حمیدرضا هم تصور میکرد معدهاش او را به این روز انداخته. همیشه سردرد و حالت تهوع داشت و افسوس که ما نفهمیدیم چه چیزی در وجودش داشت ذره ذره جانش را میگرفت. بعد از اینکه علت مرگش مشخص شد به خانهاش رفتم تا پرونده پزشکیاش را پیدا کنم. میخواستیم ببینیم کدام پزشک توانسته با این اشتباه بزرگ این بلا را سرمان بیاورد. اما متاسفانه چون برادرم بیمه نبود هیچ مدرک پزشکی پیدا نکردیم. و هنوز شناسایی پزشک و بیمارستان در هالهای از ابهام قرار دارد.»
با پیدا شدن قیچی زنگزده در روده مرد جوان روند تحقیقات پلیسی رنگ دیگری گرفت.
حالا پای پزشکی در میان بود که سالها قبل قیچی جراحیاش را در بدن بیمارش جا گذاشته بود. کارآگاهان با آغاز تحقیقات برای رازگشایی از این پرونده عجیب و شناسایی پزشک بار دیگر تحقیقات خود را از خانواده حمیدرضا کلید زدند. اما آنها به ماموران گفتند: حمیدرضا تنها زندگی میکرد و خیلی آدم خودداری بود. میدانستیم حدود ٢سال پیش یک عمل جراحی کیسه صفرا داشته است اما او در همان زمان چیزی به ما نگفته بود تا زحمتی روی دوش ما نگذارد.
بنا بر این گزارش با دستور بازپرس سپیدنامه پرونده با موضوع قصور پزشکی به دادسرای جرایم پزشکی تهران ارجاع شد. تحقیقات برای کشف زوایای مبهم پرونده و شناسایی پزشک ادامه دارد.