آفتابنیوز : یک روز پس از اين هشدار، دونالد رامسفلد، وزير دفاع، پيامي مشابه را به كميسيون خدمات نظامي سنا ارائه كرد. رامسفلد اظهار داشت كه نيروي دريايي چين در طول يك دهه قادر خواهد بود تا از نيروي دريايي آمريكا پيشي گيرد و نيز چين در حال فرستادن «نيروي دريايي خود به مناطقي دورتر» است.
بررسي چهار ساله دفاعي كه در اوائل سال 2005 انتشار يافت است نيز ظاهراً نگاه مشابه و هشداردهنده اي به وضعيت ارتش چين دارد. با اين كه ارزيابي هاي CIA و پنتاگون، حاكي از هيچ گونه مورد جديدي درباره تحليل موقعيت نظامي چين نيست، اما در اين بررسي ها هيچ اشاره اي به همكاري چين و آمريكا در مورد كره شمالي نشده و از اين كه برطبق تحليل هاي CIA در سال گذشته، روابط اقتصادي رو به رشد ميان چين و آمريكا، درگيري نظامي بين دو كشور را نامتحمل تر مي سازد، سخني به ميان نيامده است.
جيمز استينبرگ، مشاور سابق امنيت ملي در دولت كلينتون، در اين مورد به تايمز مالی گفت: كمي تعجب برانگيز است كه در برآوردهاي CIA، هيچ اشاره اي به تأكيد مداوم چين بر ثبات اوضاع بين المللي و نيز مناسبات سازنده با آمريكا نشده است.
اما با اين حال جاي تعجب ندارد كه كشمكش طولاني ميان جمهوريخواهان خواستار مذاكره با چين، درحال تغيير جهت به سمت كساني است كه طرفدار مواجهه و محاصره هستند.
برطبق گفته هاي مايكل لكر، گزارشگر دفاعي نيشن و استاد كالج همپشاير، اين اختلاف نظر به روزهاي نخستين جنگ سرد برمي گردد. تندروها به مدت دو دهه با روابط نزديك خود با چانگ كاي شك، بر سياست آمريكا- چين سلطه داشتند اما جذب توانايي بازارهاي چين شده و چون خواهان افزايش اختلاف چين و شوروي بودند، زمينه سفر هنري كيسينجر، وزير امور خارجه، را به چين در سال 1971، فراهم كرده و با پكن روابط خود را ايجاد كردند. ولي «لابي چين» كه خواستار مواجهه بودند، كاملاً از بين نرفت و با استفاده از دارايي عظيم بنيادهاي اسكاليف، الين وكارتيج و نيز تحت حمايت مركز تشكيلات اقتصادي آمريكا (AEI) كه بسيار مهم بود، چهره هاي سياسي قدرتمند و سرشناسي را جلب كرد. اعضاي AEI، شامل نومحافظه كاراني چون لين چني، چالز موري، مايكل نواك، ايروينگ كريستول، بن واتنبرگ، فرانك گافني و مايكل ليدين مي شوند.
AEI همكاري نزديكي با PNAC (برنامه قرن جديد آمريكا) دارد، گروهي كه در «تغيير رژيم» عراق با موفقيت عمل كردند و استدلالشان اين بود كه كنترل آمريكا بر ذخاير نفتي جهان ضرورتی استراتژيك براي اين كشور دارد.
PNAC درواقع زاييده انديشه كريستول است و افرادي چون ديك چني، معاون رئيس جمهور، پل ولفوويتز، معاون پیشین وزير دفاع، مسئولان سابق وزارت خارجه مانند ريچارد آرميتاژ و جان بولتون، و ديگر چهره هاي دولتي برجسته چون اليوت آبرامز، ريچارد پرل و زلمي خليلزاد، سفير فعلي آمريكا در عراق، از اعضاي آن به شمار مي آيند.
هواداران مواجه، اهدافي دارند كه كاملاً مشابه سال هاي اول جنگ سرد است يعني محاصره نظامي چين، حمايت از استقلال تايوان و به گفته كريستول «تلاش براي سرنگوني حزب او ليگارشي كمونيست در چين»، و به طور مختصر: گرفتار كردن اژدها. كه وقايع اخير حاكي از اين است كه جناح هوادار مواجهه در حال در دست گرفتن امور است.
كاهش محدوديت تحليل گاس و رامسفلد از چين با نتايج حاصله سال هاي اخير از نيروي نظامي مستقل چين دولت به رهبري هارولد براون، وزير دفاع پيشين، و جوزف پروهر، تناقض دارد. بنابر يافته هاي اين گروه، چين در حالي ارتش خود را بازسازي مي كند كه حدود 20 سال از آمريكا عقب است و «توازن ميان آمريكا و چين در جهان و نيز در آسيا، همچنان به نفع آمريكا در 20 سال آينده خواهد ماند.»
بودجه نظامي چين كمتر از يك دهم آنچه آمريكا در اختيار دارد، است و همچنين چين صنعت نظامي عظيمي ندارد، از اين روز زيردريايي ها، نابودگرها، هواپيما، موشك هاي ضدهوايي با عملكرد بالا را از روسيه و اسرائيل مي خرد. برخلاف پيش بيني ناخوشايند رامسفلد، نيروي دريايي چين به گونه اي تجهيز شده تا از مناطق آبي خود دفاع كند و قادر به اعمال قدرت در جاي ديگر نيست. از طرفي، آمريكا چندين هواپيما دارد در حالي كه چين تنها يك هواپيمابر قديمي و از كار افتاده شوروي را دارد.
از سوي ديگر هنگامي كه چين از تعداد زيادي موشك بالستيك ميان برد در برابر تايوان به نمایش گذاشت.بسياري از ناظران آن را تلاشي براي ارعاب تايوان دانستند تا مقدمه اي براي حمله يا تهديد نيروهاي آمريكايي در منطقه. اين موشك ها آنقدر دقيق نيستند كه خطري نظامي ايجاد كنند چرا كه تايوان به قدري براي اقتصاد چين حياتي است كه هرگونه حمله واقعي به اين جزيره درواقع ضربه اقتصادي شديدي براي چين خواهد بود.
جاناتان پولاك، رئيس بخش پژوهش هاي راهبري در كالج جنگ دريايي آمريكا می گوید: با وجود اين كه چين داراي بزرگترين ارتش زير پرچم در جهان بوده و در حال حاضر مشغول نوسازي ارتش خود است، «اما توانايي رهبري برنامه اي بلندمدت يا جامع تر را ندارد تا بتواند با قدرت نظامي آمريكا در غرب اقيانوس آرام برابر شده يا چالشي براي قدرت آمريكا در سطح جهاني ايجاد كند.»
دولت بوش همواره رويكردي نامعين به چين داشته است چنانچه جناحي خواستار رابطه بوده و ديگري تمايل به مقابله دارد.
بوش در ابتداي دوره اول خود، هشدار داده بود كه آمريكا هرچه بتواند براي دفاع از تايوان انجام مي دهد و به اين ترتيب نقش چين را از شريكي استراتژيك به رقيبي استراتژيك تغيير داد و مبارزه اي براي كنترل شديد نظامي آغاز كرد كه نهايتاً به غرق شدن هواپيماي جاسوسي EP-3E در جزيره هانین انجامید.
از سوي ديگر، دولت آمریکا از تجارت و ورود چين به سازمان تجارت جهاني استقبال كرده و تا همين اواخر از ميزان سخنان بي محتواي خود درباره چين كاسته است. اواخر سال گذشته كالين پاول، وزير امور خارجه وقت، به تايوان هشدار داد كه به دنبال استقلال نباشد و اين كه سياست آمريكا خواستار «اتحاد مجدد و صلح آميز» اين كشور با چين است.
اما بدون درنظر گرفتن تجارت و سخنان پاول، هرگونه بررسي از اعمال دولت در برابر چين، حاكي از اين است كه جناح خواستار مذاكره در حاشيه قرار دارد.
يكي از اهداف مقابله، استفاده از سپرهاي موشكي ضدبالستيك (ABM) در آسياست كه دولت آمريكا در حال حاضر مشغول به انجام آن است. تاكنون ژاپن و استراليا در اين كار شركت داشته اند و آمریکا در پي جلب نظر هند است. اين در حالي است كه هدف این سیستم را كره شمالي دانسته اند اما درواقع هدف اصلي، 20 موشك بالستيكي ميان قاره اي چين (ICBMS) است.
از طرف ديگر راهبرد محاصره چين با نيروهاي نظامي آمريكا در حال اعمال است. علاوه بر پايگاه هاي اصلي در ژاپن و كره جنوبي، گوام نيز برطبق گفته ويليام فارگو فرمانده نيروي دريايي پاسيفيك، «كانون قدرت» شده و با اهميت ژئواستراتژيك خود نقشي روزافزون در آسيا خواهد داشت. اين جزيره اكنون داراي B-52S، هواپيماهاي جنگنده، زيردريايي هاي حمله هسته اي و گلوبال هاوك، هواپيما جاسوسي در ارتفاعات بالاست و از آنجا كه گوام در طي جنگ آمريكا و اسپانيا، مستعمره آمريكا شد، برخلاف ژاپن و كره، نيازي به كسب مجوز براي برپايي پايگاه هاي نظامي ندارد.
آمريكا همچنين تلاش دارد تا پايگاه هايي را در جنوب و جنوب شرق آسيا بنا كند و با اين كه مقامات اندونزي چنين قضيه اي را تكذيب مي كند، سنگاپور تايمز نوشته كه آمريكا در حال مذاكره با اندونزي است تا پايگاهي دريايي را در جزيره سولاوسي بنا كند، و نيز روابط نظامي خود را با تايلند، سنگاپور، هند، سريلانكا و مالايا قوي تر سازد.
اين محاصره به آسياي ميانه هم كشيده شده كه خود منبع اصلي نفت و گاز چين است. آمريكا در حال حاضر در قرقيزستان، افغانستان و تاجيكستان پايگاه نظامي دارد و به گفته رامسفلد روابط نظامي با ازبكستان هم روز به روز قوي تر مي شود. اين در حالي است كه بسياري از اين كشورها با چين هم مرز هستند.
واكنش چين به اين قضيه افزايش بودجه نظامي، به خصوص براي مقابله با سيستم ABM آمريكا بوده است.
شازوكانگ، كارشناس ارشد نظامي چين در اين باره می گوید: وقتي آمريكا معتقد است كه نيزه و سپري قوي دارد، پس بايد به اين نتيجه برسد كه هيچ كس نمي تواند به آنها آسيبي برساند و آنها مي توانند به هر كه در دنيا بخواهند، صدمه بزنند.
چين در حال حاضر 20 موشك CSS-41CBM دارد اما در حال افزايش آن به 75 تا 100 موشك است و سيستم هدايتي CSS-4 را هم ارتقا مي دهد. همچنين با گذشت زمان چندين كلاهك (MIR7) را بر روي موشك هايش قرار خواهد داد كه خود شديداً سبب ناثباتي اوضاع خواهد گرديد. اين كار روشي مؤثر براي گسترش سيستم ABM است اما در عين حال مي تواند با كوچكترين عداوتي سبب آغاز حمله شود.
چين در حال به كار بردن زيردريايي هاي موشك انداز نيز هست تا قدرت پايگاه هاي آمريكا در تنگه هاي تايوان را کاهش دهد.
سياست هاي «مهار» جنگ طلبان مانع از رشد اقتصادي چين نشده است چنانچه اكنون سومين اقتصاد برتر دنيا را دارد، این سیاست حزب كمونيست چين را متزلزل نكرده است اما اين سياست ها رقابت نظامي را در منطقه تشديد و جنبش هاي ملي گرايانه را در چين و ژاپن تقويت كرده است.
آخرين باری كه «گروه فشار چين» تلاش داشت كه چين را مهار كند زماني بود كه چين با جنگ جهاني دوم و جنگ هاي داخلي خود كاملاً تخريب شده بود. اما اين كشور اكنون ارتش هسته اي قوي دارد و رشد اقتصادي آن توكيو تا ريودوژانيرو را تسخير كرده است. در اين زمان آمريكايي ها بايد از خود سؤال كنند كه آيا واقعا درست است كه اين اژدها را در فشار بگذارند؟