آفتابنیوز : آفتاب: خبرآنلاین در گزارشی نوشت: او که در دوره ریاست جمهوریاش دست رد به هیچ رسانه خارجی نمیزد و هر چند ماه یک بار هم جلوی دوربین صداوسیما میآمد و مستقیم با مردم صحبت میکرد، در دوران پس از ریاست جمهوریاش کمتر در مناظر عمومی ظاهر شده است. البته هر زمانی هم که در مراسم ختمی یا دیدارهای رسمی نظام هم که حاضر میشد در جواب خبرنگارانی که علت سکوتش را جویا میشدند، میگفت: «سکوت کجاست؟ نشانم دهید، بشکنم.»
رسانهایترین اقدام احمدینژاد در این یک سالی که از اریکه قدرت خارج شده است، نامهای بود که به رئیس کل بانک مرکزی نوشت و تقاضا کرد لیست اطرافیانش را که متهم به سوءاستفاده مالی هستند منتشر کند. نامهای که هیچگونه پاسخی به همراه نداشت.
احمدینژاد، رقیب روحانی؟!
با وجود این سکوت نسبی رسانهای کمتر کسی باور میکند که محمود احمدینژاد صحنه سیاست ایران را ترک کرده باشد. همگان باور دارند که او برای آینده سیاسی خود برنامههایی دارد و اساساً بحث بر سر این است که چه در سر محمود میگذرد. در این مدت تحلیلهای متعدد و مختلفی هم در این باره منتشر شده است و حتی برخی سایتها و خبرگزاریها احمدینژاد را رقیب اصلی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 عنوان میکنند. اما به نظر میرسد برنامه احمدینژاد حداقل در میان مدت ریاست جمهوری نیست، بلکه او بهارستان را هدف قرار داده است.
دیدار دو ساعته احمدینژاد با نوه امام
چندی پیش محمود احمدینژاد به بهانه زیارت مرقد بنیانگذار انقلاب اسلامی به آنجا میرود و از سیدحسن خمینی تقاضای دیدار میکند. کسانی که با روحیه نوه امام آشنایی دارند میدانند که وقتی چهرههای سیاسی و شخصیتها تقاضای دیدار میکنند، به خصوص در مرقد امام، او با روی باز به استقبال میرود. از این رو یک دیدار میان احمدینژاد و حجتالاسلام والمسلمین خمینی برگزار میشود. دیداری که بیش از دو ساعت به طول میانجامد.
تقاضای دیدار با خاتمی و ناطق نوری
پس از انتخابات جنجالی ریاست جمهوری سال 88 سخنی از محمود احمدینژاد دهان به دهان میگشت که اقدامات این روزهای او و اطرافیانش سازگاری دارد. از احمدینژاد نقل شد که اگر برخی حمایتها از او نبود میزان آراء او بیش از آن چیزی بود که اعلام شد؛ سخنی که هیچگاه تأیید یا تکذیب نشد. حالا به نظر میرسد که محمود احمدینژاد به دنبال یافتن پایگاه رأیهایی جدید باشد. در روزهای اخیر برخی از نزدیکان احمدینژاد به دیدار حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی رفتهاند تا زمینه دیدار احمدینژاد و خاتمی را فراهم کنند؛ اتفاقی که بعید است به سر انجام برسد. این اقدام عیناً درباره حجتالاسلام والمسلین ناطق نوری نیز افتاده است و این بار هم نزدیکان احمدینژاد به در بسته خوردهاند.
پیشنهاد به صادق خرازی برای ریاست دانشگاه ایرانیان
اما تلاشهای احمدینژاد برای نزدیکی به اصلاحطلبان به همین جا ختم نشده است. آخرین مسأله جنجالی در دوره احمدینژاد مسأله دانشگاه ایرانیان بود که در آخرین روزهایی که احمدینژاد در پاستور بود مجوز آن صادر شد. حالا خبرها حاکی از این است که احمدینژاد در گفتوگو با صادق خرازی رسماً به وی پیشنهاد داده است که ریاست دانشگاه ایرانیان را بر عهده بگیرد. اینکه چرا احمدینژاد، خرازی را انتخاب کرده هم کاملاً مشخص است. این روزها تشکل «ندا» که جمعی از جوانان اصلاحطلب هستند با حمایتهای صادق خرازی اعلام موجودیت کرده و رسماً فعالیتهای خود را آغاز کرده است و عملاً تنها تشکل اصلاحطلبی فعال است.
جلسات هفتگی اطرافیان احمدینژاد در جامعه روحانیت مبارز
تا اینجا تمام اخبار از حرکت جریان احمدینژاد برای نزدیک شدن به اصلاحطلبان بوده است. اما او به دنبال چتری فراتر از این حرفهاست. احمدینژاد رأی اصولگرایان سنتی را هم میخواهد. حلقه اطرافیان احمدینژاد را میتوان به دو گروه تقسیمبندی کرد. گروهی که نزدیکی زیادی با جبهه پایداری و آیتالله مصباح یزدی دارند و گروهی که به هر دلیل فاصله خود را با جبهه پایداری حفظ کردهاند و حتی تلاش دارند که به اصلاحطلبان نزدیک شود. در دسته اول چهرههایی مانند برادران دانشجو، زریبافان و سعیدلو قرار دارند. این دسته به دنبال این هستند که محوریت احمدینژاد در جریان اصولگرا را به سایر اصولگرایان تحمیل کنند. این گروه به صورت هفتگی جلساتی را در جامعه روحانیت مبارز به بهانه رسیدن به وحدت برگزار میکنند.
این خبر را بگذارید در کنار خبری که چندماه پیش منتشر شد، مبنی بر اینکه جمعی از اصولگرایان تندرو و همسو با جبهه پایداری، یعنی آن کسانی که در آخرین ماههای دولت احمدینژاد به جمع منتقدان وی پیوسته بودند به وی گفتهاند که در انتخابات مجلس در صورتی که مشایی را کنار بگذاری از تو حمایت خواهیم کرد. به نظر میرسد که جبهه پایداری به دنبال احیای شخصیت احمدینژاد است.
دعوت از آیتالله مصباح در غیاب آیتالله مهدوی کنی
از سوی دیگر به نظر میرسد که جبهه پایداری که تا ادوار گذشته اقلیتی از اصولگرایان بودند که عامل اصلی بر هم زننده اتحاد در این جبهه به شمار میرفتند، امروز سعی دارند سایه خود را بر سایر تشکلهای و احزاب سنتی اصولگرا نیز بگسترانند. همین مردادماه بود که حجتالاسلام تقوی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، در حالی که رئیس این تشکل در بیمارستان بستری بود، اعلام کرد که برای نشست اصولگرایان از آیتالله مصباح یزدی دعوت شده است که سخنرانی کند. همه میدانند که آیتالله مصباح حامی اصلی جریان جبهه پایداری است.
دسته دوم اطرافیان احمدینژاد را کسانی مانند رحیمی، بقایی و از همه مهمتر اسفندیار رحیم مشایی تشکیل میدهند. این دسته سعی میکنند خود را به لحاظ فرهنگی اصلاحطلب و یا میانهرو جلوه دهند. تحرکاتی که اخیراً برای ارتباط گیری با چهرههای شاخص اصلاحطلب یا میانهرو صورت گرفته است، از جانب این طیف انجام شده است.
هدف اول احمدینژاد، مجلس دهم
با توجه به همه این مطالب به نظر میرسد سیاست احمدینژاد برای مجلس روشن است. او میخواهد با تمام پتانسیل دولتهای نهم و دهم وارد صحنه شود. او مطمئن است که تنها چهرهای است که اصولگرایان تندرو مانند جبهه پایداری و شاگردان آیتالله مصباح میتوانند برای راهیابی به مجلس به او متوسل شوند. میتوان دو هدف را از نزدیکی او به اصلاحطلبان نیز برشمرد. او میخواهد حربهای برای تهدید اصولگرایان در انتخابات مجلس داشته باشد و از سوی دیگر با نزدیک شدن به اصلاحطلبان بدنه رأی آنها را از آنها دور کند. با توجه به اینکه گمانهزنیهای زیادی هم از توان مالی بالای اطرافیان احمدینژاد وجود دارد، به نظر میرسد سیاست اصلی او برای انتخابات مجلس نیز یارگیری از شهرستانهای کوچک است. یعنی همان رأیهایی که او در انتخابات 88 بر روی آنها سرمایهگذاری کرده بود. جریانات اصولگرا نیز به نیکی میدانند که در برابر توان مالی و ضریب نفوذ او در شهرستانها دستشان خالی است.
بنابر این باید نتیجه گرفت که آن چیزی که در انتخابات ریاست جمهوری گذشته احمدینژاد را از اصولگرایان تندرو دور کرد این روزها و به خاطر وجود یک نیروی سیاسی قوی به نام دولت یازدهم آنها را دوباره گرد هم آورده است. جبهه پایداری و آنهایی که به دنبال آنچه که گفتمان 3 تیر میخواندند، بودند دوباره به سمت احمدینژاد برگشتهاند. آنها میدانند هیچ چهرهای مانند احمدینژاد پتانسیل رأی آوری ندارد. این مسأله را سر انتخابات ریاست جمهوری با سعید جلیلی آزموده بودند. از سوی دیگر خود احمدینژاد نیز به دنبال این است که ثابت کند بیشترین رأی را در تاریخ ایران داشته و خواهد داشت و به همین خاطر به دنبال سعی دارد بخشی از اصلاحطلبان را نیز با خود همراه کند.