آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش ایسنا به نقل شبکه اسکای نیوز عربی، رئیس کمیته نروژی نوبل اعلام کرد که ملاله یوسف زی پاکستانی به دلیل تلاشهایش برای ارتقاء سطح تحصیل بانوان در پاکستان برای این جایزه برگزیده شده است.
با اهدای جایزه نوبل به ملاله ١٧ ساله، او جوانترین فردی است که برنده جایزه نوبل شده است.
ساتیارتی نیز از فعالان حقوق کودکان در هند و از افراد پیشرو در مبارزه با کار کودکان محسوب میشود و تاکنون سازمانش 80 هزار کودک را از کار اجباری خلاص کرده و به بازپروری و تحصیل آنها کمک کرده است.
کمیته صلح نوبل از این دو به خاطر "مبارزهشان علیه سرکوب کودکان و جوانان و مبارزه برای حق تحصیل همه کودکان" تقدیر کرده است.
از ملاله به عنوان مظهری از آموزش برای دختران پاکستانی و نمادی برای ترغیب زنان این کشور برای مقابله با اقدامات وحشیانه یاد میشود اما نام ملاله یوسفزی زمانی بر سر زبانها افتاد که شروع کرد به نوشتن یادداشتهای روزانهاش در وبسایت بی.بی.سی. وی درباره زندگی زنان دره سوات پاکستان مینوشت؛ منطقهای که زندگی مردم، به ویژه کودکان و دخترانش، زیر سایه سنگین آزار و خشونت طالبان است.
ملاله زمانی که یازده سال بیشتر نداشت، فعالیتاش را آغاز کرد اما خشم طالبان خیلی زود متوجه ملاله شد.
نهم اکتبر سال ۲۰۱۲ میلادی زمانی که ملاله با بقیه بچهها در اتوبوس مدرسه نشسته بود، گروهی از مردان طالبان اتوبوس را متوقف میکنند و بالا میآیند. مردی فریاد میزند: «بگویید کدامتان ملالهاید، اگر دهانتان را باز نکنید، همه را میکشم» ملاله شناسایی میشود و مردان به سرش شلیک میکنند. او به شدت زخمی میشود، اما زنده میماند و برای درمان به انگلیس منتقل میشود.
اولین نشانههای قدرت و نفوذ طالبان در پاکستان بعد از حادثه یازده سپتامبر در سال ۲۰۰۱ میلادی پدیدار شد. نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا به افغانستان حمله کردند و در سراسر پاکستان یک حس ضد غربی متولد شد.
شورشیان طالبان و تندروها در سالهای بعد سعی کردند در مناطق قبایلی پاکستان و همچنین دره سوات نفوذ و قدرت پیدا کنند. این وضع آنقدر پیش رفت که در سال ۲۰۰۷ طالبان در پیام رادیویی مردم را تهدید میکرد که اگر به سنتها عمل نکنند مجازات خواهند شد.
در سال ۲۰۰۸ رهبر محلی طالبان ملا فضلالله تهدید کرد که اگر مدارس دخترانه ظرف یکماه بسته نشود عواقبش را خواهند دید.
ضیاء الدین یوسف زی، پدر ملاله که صاحب مدرسه ملاله هم بود از این تهدیدها ترسید. از ارتش پاکستان تقاضای کمک کرد. آنها به او اطمینان دادند که امنیت را برقرار میکنند و از او خواستند مدرسه را نبندد.
اما این اطمینان ارتش پاسخی به ترسهای ملاله نبود. او در خوابهایش سایه سیاه طالبان را میدید که روی زندگیاش گسترده میشد. خاطرات روزمره مدرسه رفتنش و اینکه دوستانش چطور یکی یکی مجبور میشدند دره سوات را ترک کنند را در یک وبلاگ مینوشت.
وبلاگی که سرویس اردوی بی بی سی آن را بدون ذکر نام ملاله منتشر میکرد؛ وبلاگ یادداشتهای دختر مدرسهای پاکستانی.
با آنکه نام ملاله در وبلاگش نبود او از اینکه در مورد حق دختران از تحصیل بگوید و بنویسد ترسی نداشت. در سال ۲۰۰۹ در یک برنامه مشهور تلویزیونی که دوربینهایش را به دره سوات آورده بود صحبت کرد و از حق دختران و برای تحصیل گفت.
ملاله به مدرسه میرفت و مینوشت و با نگرانی روزگار میگذراند تا آنکه اتفاق بعد از ظهر پاییز سال ۲۰۱۲ افتاد و وقتی ملاله چشمانش را باز کرد خودش را در جهان دیگری یافت.
از زمانی که به سر ملاله شلیک شد او هوشیاریاش را برای روزها از دست داد. یک هلی کوپتر ملاله را از دره سوات به یک بیمارستان نظامی در پیشاور منتقل کرد؛ آغاز سفری که نه تنها ملاله را از دره سوات که از پاکستان دور کرد.
بیمارستان ارتش در پیشاور، دارای پیشرفته ترین تجهیزات در آن منطقه است و پرسنل ارتش و خانواده شان را درمان میکند.
گلوله از قسمتی از بالای ابروی چپ ملاله وارد سرش شده بود و با گذشتن از گردنش درمهرههای پشتاش متوقف شده بود. او را عمل کردند و بعد تحت مراقبت ویژه گرفت. بعد از چهار ساعت وضعیتاش بدتر شد و کم کم به طور کامل بیهوش شد. مغزش به شکل خطرناکی متورم شده بود.
قسمتی از مغز ملاله آسیب دیده بود که تکلم و حرکت دست و پای راست را کنترل می کند. به گفته دکتر جنید خان که مسئول درمان ملاله بود، وضعیت او ریسک خیلی بالایی داشت.
در نهایت ملاله را عمل کردند و بخشی از جمجمه را برداشتند تا فشاری که روی مغز بود کم شود.
همزمان با این اتفاقات، افسران بیمارستان میزبان یک گروه از پزشکان انگلیسی بودند که از بیرمنگام به پاکستان آمده بودند تا به پزشکان ارتش مشاوره بدهند.
در پانزده اکتبر سال ۲۰۱۲ ملاله به بیمارستان کویین الیزابت بیرمنگام منتقل شد و مراحل بهبود را خیلی خوب گذراند. آنطور که پزشکان میگویند علاوه بر کیفیت و نوع مراقبت روح مقاوم و اراده خودش خیلی کمک کننده بود.