آفتابنیوز : واقعیت آن است که بر خلاف سالهای پایانی دهه 60 که اعضای کنونی مجمع روحانیون در برابر جامعه روحانیت مبارز در یک صف و تفکر قرار گرفته بودند، اکنون به دلیل تحولات اساسی در فضای سیاسی کشور و از جمله جریان دوم خرداد 76 و سپس بروز اختلافات داخلی اصلاح طلبان بر سر نحوه مواجهه با جناحهای رقیب، نه تنها انسجام درونی جبهه اصلاح طلبان دچار لطمات اساسی شده بلکه در درون احزاب عضو این جبهه از جمله مجمع روحانیون مبارز نیز صفبندیهای فکری و سیاسی متفاوتی بروز کرده است.
در این چارچوب اکنون حداقل 4 خط فکری و سیاسی را در درون مجمع میتوان از یکدیگر تفکیک کرد که یکی از آنها با خروج از مجمع حزب اعتماد ملی را تشکیل داده اما سه تفکر دیگر هنوز در درون مجمع حضور دارند و علیرغم برخی اختلافات، به همکاری با یکدیگر ادامه میدهند.
گرایش اول که اکنون حول محور کروبی و در حزب اعتماد ملی جمع شدهاند، ریشه ناکامی اصلاحطلبان و از جمله مجمع روحانیون را اقدامات رادیکال در دوران خاتمی میدانند و معتقدند که اقدامی نظیر طرح خروج از حاکمیت و تحصن نمایندگان مجلس ششم بسیار رادیکال و دارای آثار منفی بودهاند.
جناح کروبی در صف بندیهای درونی اصلاح طلبان به انتقادات شدید از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت معروف است به نحوی که به همان اندازه که به انتقاد از جناح راست سابق و اصولگرای کنونی میپردازد، به انتقاد و گوشه کنایه به این دو حزب اصلاح طلب نیز می پردازد و حتی در مواردی به این موضوع بیشتر بها می دهد و معتقد است که در جریان انتخابات مجلس هفتم و انتخابات ریاست جمهوری رویکردهای این دو حزب به اصلاح طلبان ضربه زده و حتی بر این باور است که اگر معین از طرف مجاهدین انقلاب و مشارکت نامزد نمی شد، کروبی رئیس جمهور می شد.
در مقابل، مجاهدین انقلاب و مشارکتیها تلاش کردهاند تا حد امکان به انتقادات کروبی و اطرافیان وی پاسخ ندهند تا جنگ داخلی بین اصلاح طلبان بعنوان آرزوی جناح راست و یا اصولگرا شکل نگیرد.
گرایش دوم در درون مجمع روحانیون، روحانیون نزدیکتر به جبهه مشارکت هستند که همانند جناح کروبی به مجاهدین انقلاب و مشارکتیها نگاه نمی کنند اگرچه وجهه آنان به گونهای است که اتهام دنباله روی از مشارکت و مجاهدین انقلاب به انان نمی چسبد و خود الهام بخش نسل جوانتر اصلاح طلبان در جبهه مشارکت بودهاند.
از این جمله این افراد می توان به سید محمد خاتمی و محمد موسوی خوئینیها رئیس شورای مرکزی و دبیر اجرایی اشاره کرد که از جایگاه معتبر و قابل احترامی در بین مشارکتیها برخوردارند، اگرچه مجاهدین انقلاب در این رابطه کمی عقبتر قرار می گیرد. موسوی خوئینیها به دلیل هدایت دانشجویان پیرو خط امام در لانه جاسوسی آمریکا، هنوز از احترام فوقالعادهای بین اکثریت اعضای مشارکت و حتی مجاهدین انقلاب برخوردار است و سید محمد خاتمی نیز علیرغم برخی انتقادات مشارکتیها و مجاهدین انقلاب به برخی تصمیمات و اقدامات تاکتیکی وی در دوران ریاست جمهوری، هنوز از نظر آنان از ظرفیت و پتانسیل بالایی برای کمک به پیشبرد اصلاحات برخوردار است و در اصول راهبردی خود را با وی در یک موضع می بینند.
گرایش سوم، طرفداران نزدیکی به هاشمی هستند که می توان از جمله آنها به مجید انصاری اشاره کرد که خود نیز کرمانی است. گفته می شود به دلیل حمایت مجید انصاری از هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری، صدور بیانیه مجمع در حمایت از نامزدی کروبی ممکن نشده و این مساله یکی از دلایل خروج کروبی از مجمع و تشکیل حزب جدید بوده است.
گرایش چهارم وضعیفتر، وجود برخی چهرههایی است که به طور سنتی از رابطه دوستی و رفاقت با برخی محافل راست سنتی برخوردارند و علیرغم تحولات سالهای گذشته، روابط نزدیک خود را با محافل راست در قالب دوستیهای فردی و شخصی حفظ کردهاند. برخی از افراد این گرایش در انتقادات تند از مجاهدین انقلاب و مشارکت زبانزد هستند و با جناح کروبی در این مورد همسو هستند اگرچه بسیار تندتر و جدی تر علیه این دو حزب سخن میگویند.
در بین 4 گرایش مذکور، اکنون با جدایی جناح کروبی، به نظر می رسد وزن و جایگاه جناح دوم بسیار سنگینتر شده و کنترل مدیریت مجمع در اختیار این جناح است و با توجه به جایگاه فردی و شخصیتی خاتمی و موسوی خوئینیها بعید به نظر می رسد سایر گرایشات کوچکتر که بیشتر در شکل افکار فردی و منفرد مطرح میگردند، در تعیین راهبردهای مجمع نفوذ چندانی داشته باشند. بویژه آنکه امثال آیتالله موسوی بجنوردی نیز حمایت لازم را از خاتمی و موسوی خوئینیها نشان داده اند.