آفتابنیوز : آفتاب: مختاباد در بخش وبلاگ خبرآنلاین نوشت: همزمان با درگذشت شادرون مرتضی پاشایی خبری منتشر شد که یکی از شرکت های تلفن همراه سودی 70 میلیونی در یک روز از فروش آهنگ های او به دست آورده است. این نوشته با چنین رویکردی نوشته شده است.
در ادامه این یادداشت میخوانید:
اول: این قاعده بازار تجارت و دنیای اقتصاد است که از هر امکانی برای کسب سود و منفعت بهره ببرند. تا اینجای کار هم مشکلی نیست، مشکل از آنجایی آغاز می شود که در بهره بردن از امکانات به حقوق مادی و معنوی دیگرانی که باید یا می توانند از آن امکان نفعی ببرند بی توجه باشیم و به قول معروف بخواهیم تک خوری کنیم.
دوم: روز گذشته در یکی از سایت های خبری به نقل از یک مهندس مخابرات خواندم که " یکی از شرکت های تلفن همراه از ناحیه تغییر آهنگ پیشواز مشترکانش به برخی از قطعات ساخته شادوران مرتضی پاشایی به درآمدی نزدیک ۷۰ میلیون تومان در یک روز رسیده است."
برابر گزارش سایت مشرق نیوز مهدوی، یک مهندس مخابرات، در صفحه اجتماعی خود در این رابطه نوشت: «این اپراتور در یک روز حدود 68 میلیون تومان افزایش در آمد بابت آوای انتظار داشته است. این یعنی 226 هزار کاربر در یک روز تصمیم گرفتند آوای انتظارشان را به آهنگ مرتضی پاشایی تغییر دهند."
برابر همین خبر جدولی از آهنگ های پیشواز مرحوم پاشایی ارائه شده که قیمت هر آهنگ 300 تومان و در آن به ترتیب نام آهنگهای شاید، سریال مثل شیشه، یکی هست، عشق یعنی این،دیدی، دقیقه های آخر و آرزو در این بخش به فروش گذاشته شده است.
سوم: با توجه به اتفاقاتی که در یک هفته اخیر و به خصوص پس از مرگ شادوران مرتضی پاشایی رخ داد و هجوم جمعیت و تبدیل شدن او از یک ستاره پنهان به ستاره ای آشکار در آسمان موسیقی پاپ ایران , طبیعی است که شرایط برای حفظ حقوق مادی و معنوی او باید تغییر کند. تا قبل از این اتفاق آنهایی که تحولات موسیقی ایران را پی گیری می کردند، می دانستند که مرحوم پاشایی ظرفیت های بالایی برای ستاره شدن دارد.
ذوق موسیقایی و ملودی پردازی، صدایی پر سوز و تاثیرگذار که پیش از او آزمونش را در صداهایی از همین جنس(شادمهر عقیلی، حمید عسگری و محسن یگانه و ...) داده و صاحبان آن صداها را به شهرت و محبوبیت رسانده بود و از همه مهمتر مظلومیتی که بعد از ابتلاء به سرطان نسبت به او در جامعه ایجاد شده بود، همه و همه دست به دست هم داد تا کنسرت هایش با اقبالی بی سابقه روبرو شود. هجوم جمعیت به کنسرتش در اوایل بهار امسال در کرمانشاه و یا کنسرتش در برج میلاد و تکرار کنسرت برای چندمین بار نشانه هایی از این روند بود. اما اتفاقات یک هفته اخیر، که تاریخ موسیقی پاپ و انواع دیگر موسیقی ایران آن را به یاد ندارد، شرایط تازه ای را سبب شده است که به نظر می رسد هم مدیر برنامه های مرحوم پاشایی و هم خانواده آن مرحوم که وارث معنوی و مادی آثار او هستند و برابر قانون می توانند تا 50 سال از حقوق مادی این آثار برخوردار باشند و از سوی دیگر تا مدت نامحدود به حفاظت از حقوق معنوی آثارش بپردازند. 50 قطعه از مرحوم پاشایی منتشر شده و یا در دست انتشار است. این تعداد آثاری است که ضبط شده و شاید بیش از نیمی از آنها منتشر و نیمی دیگر در انتظار انتشارند.
چهارم: در این اوضاع و احوالی که خانواده مرحوم پاشایی درگیر مراسم کفن و دفن و یادبودند ، طبیعی است که ذهن آنها معطوف چنین مسائلی نمی شود و فردی باید مدیریت و پی گیری این گونه امور را بر عهده بگیرد تا برخی کاسبکاران از آب گل آلود ماهی های درشت خویش را صید نکنند.
مهمتر از آن و با توجه به شهرت و محبوبیتی که آن مرحوم در این ایام به دست آورد، نحوه قراردادهای او با مدیران آلبوم هایش و نیز آنهایی که این قطعات با سرمایه آنان تولید شده است باید بازنگری شود.
به نظر می رسد با توجه به ابلاغ قانون دسترسی آزاد به اطلاعات توسط ریاست محترم جمهوری در هفته اخیر این مورد شروع خوبی باشد تا با رصد و پی گیری اهالی رسانه حقوق معنوی و مادی آن زنده یاد ، آنچنانکه قوانین مربوط به حقوق مولفان و مصنفان نوشته اند استیفا شود.
نقش اصلی در این زمینه را خانواده آن مرحوم و البته شرکتی که در روی کنسرت ها و آلبوم های آن مرحوم سرمایه گذاری کردند بر عهده دارند و پی گیری آنهاست که برخی کاسبان این گونه امور را بر سرجایشان می نشاند و وادارشان می کند تا سهمی از ناحیه آنچه به کف آورده اند را به حق به وارثان و خانواده آن مرحوم بدهند.
پنجم: نگارنده به یاد دارد بعد از درگذشت تاسف انگیز مرحوم ایرج بسطامی در ماجرای زلزله بم، به یکباره فروش برخی از آثارش به تیراژهای میلیونی رسید ، ولی خانواده آن مرحوم تلاش فراوانی را صرف کرد که نصیبی از این درآمدها به دست آورد که تا آنجایی که در خاطر دارم تلاش هایشان به جایی نرسید. اما اکنون به نظر می رسد قوانین بتوانند به خانواده مرحوم پاشایی و وکلای او یاری رسانند که این درآمدها را کسب کرده و حداقل یک بانی امر خیری به نام فرزندشان شوند که با بهره گیری از همین درآمدها بتوانند امور را به پیش ببرند.
مختاباد در توضیحی در پایان یادداشت خود نوشت: این نوشته در همان روزانتشار این خبر نوشته شد اما برای چاپ سپرده شد به روزنامه اقتصادی فرصت امروز و تا روز سه شنبه گذشته فرصت انتشار یافت.