آفتابنیوز : زنان ايراني در حالي هر روز كتك ميخورند كه دبير كل سازمان ملل متحد در پيامي به مناسبت روز بينالمللي حذف خشونت عليه زنان 25 نوامبر 2005 نيز ميگويد:"حذف خشونت عليه زنان مستلزم تغيير تفكري است كه هنوز بسيار عادي و عميق است و خشونت عليه زنان را قابل قبول ميداند.زنان ايراني هر روز مورد خشونت واقع ميشوند و انگار كوفي عنان از زبان آنان ميگويد: زنان همچنان با زشتترين نماد نظام مند تبعيض و نابرابري در حقوق و در زندگي روزمره خود در سراسر جهان روبرو هستند. اين امر در هر منطقه جهان، كشور و فرهنگ بدون در نظر گرفتن سطح درآمد، طبقه اجتماعي، نژاد و قوميت اتفاق ميافتد.
خشونت جنسي همچنين موجب تخريب كل جامعه ميشود. ميتواند مانع مشغول بودن آنان به كار مولد و حضور دختران در مدارس شود. زنان را در برابر رابطه جنسي اجباري و غير ايمن كه نقش كليدي در گسترش بيماري ايدز و ويروس آن ايفا ميكند، آسيبپذيرتر ميكند. اثرات عميق و پايدار بر تمامي خانواده به ويژه بر نسلهاي آتي ميگذارد."
باز تلفن زنگ ميزند و باز زني پشت خط ميگريد:" جمعه روز جهاني حذف خشونت عليه زنان است اما قرار است همسرم من را به فشم ببرد. باغي كه هر ماه به آنجا ميرويم تا كسي صداي ضجههاي من را نشنود....."
درست در همين زمان كه همه جهان خود را براي برگزاري روز جهاني حذف خشونت آماده ميكنند! فاطمه آليا رئيس هيات تحقيق و تفحص از مركز امور مشاركت ميگويد: :عدهاي از سازمان هاي غيردولتي زنان با هزينه بخشي از بودجه هاي بيت المال بر اثبات خشونت عليه زنان در پژوهش هايشان همت داشتهاند.
اين نماينده زن مجلس هفتم كه آمار كشورهاي غربي را مستندتر از آمار داخلي ميداند ميگويد:زنان غربي از امنيت اجتماعي برخوردار نيستند و حضور نيم ساعته در اداره با همكاران مرد برايشان تعرض به همراه داشته است و آنان اين را از مصاديق خشونت عليه زنان تعريف كردهاند.
گويا هنوز خانم آليا طرح ملی بررسی پديده خشونت خانگی عليه زنان در ۲۸ مرکزاستان کشور را مطالعه نكردهاند. بر اساس اين پژوهش 52 و 7 دهم درصد از کل پاسخگويان در پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی دقيقا اعلام کردهاند که از اول زندگی مشترک تا کنون قربانی اين نوع خشونت که شامل به کاربردن کلمات رکيک، دشنام ، داد و فرياد، بهانهگيریهای پی در پی و ... است ، بودهاند.
ميانگين وقوع اين نوع خشونت برای زنانی که درگير آن بودهاند ، ۱۰ بار است.
رتبه بعدی از آن خشونت فيزيکی از نوع دوم است که ۸/۳۷ درصد از زنان ايرانی از اول زندگی مشترک خود، آن را تجربه کردهاند. اين نوع خشونت شامل سيلی زدن ، زدن با مشت يا چيز ديگر، لگد زدن و ... است .
متوسط ميزان تجربه اين نوع خشونتها برای زنان درگير در خشونت خانگی ، برابر با ۴۶/۲ بار است .
رتبه سوم با رقم ۷/۲۷ درصد متعلق به خشونتهای "ممانعت از رشد اجتماعی و فکری و آموزشی" است که شامل ايجاد محدويت در ارتباطهای فاميلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از کاريابی و اشتغال و ايجاد محدويت در ادامه تحصيل و مشارکت در انجمنهای اجتماعی است که ۳/۷۲ درصد از زنان اظهار کردهاند که از اول زندگی مشترک تا کنون در معرض اين نوع از خشونت همسران خود نبودهاند .
اين پژوهش همچنین نشان میدهد که تعداد دفعههای ضرب و شتم شوهر با تعداد فرزندان ارتباط مستقيم دارد و هر چه تعداد فرزندان بيشتر باشد، خشونت جسمی عليه زنان هم بيشتر شده است .
زنان ۵۵ تا ۵۹ ساله بالاترين و زنان ۲۰ تا ۲۴ ساله پائينترين مورد وقوع خشونت را در زندگی مشترک خود داشتهاند. زنان غير شاغل نيز بيشتر و زنان شاغل کمتر خشونت را تجربه کردهاند.
پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی ميزان تاثير شغل، درآمد ماهيانه خانوار، زبان مادری و محل بزرگ شدن را بر خشونت خانگی مورد ارزيابی قرار داده است که روشن شد ارتباط معناداری بين آنها وجود دارد.
به اين ترتيب که کارگران کشاورزی از اول زندگی مشترک تا کنون بيشترين و کارمندان و متخصصان عالی رتبه کمترين خشونت را درباره همسران خود انجام دادهاند .
خانوادههايی که ميزان هزينه ماهانه آنها زير ۷۵ هزار تومان بوده بالاترين ميزان خشونت را تجربه کردهاند و آنها که بين ۲۲۶ تا ۳۰۰ هزار تومان هزينه داشتهاند، کمترين خشونت را. طبق آخرين آمار منتشر شده نيمي از مردم ايران زير خط فقر( درآمد ماهانه 120 هزار تومان )زندگي ميكنند.
تلفن زنگ ميزند. زني با لهجه جنوبي از بريده شدن سر دختر همسايهشان ميگويد: "فقط 11 سال داشت. بچه بود..... . پارسال هم خواهرش را كشتند. پدرش آزاد شد و حالا دختر كوچكش را كشته...."
"رواج اين تفسير که زنان از حقوق کمتري نسبت به مردان بهرمندند سبب برزو پرخاشگري و تغيير رفتار زنانه دراين قشر جامعه شده است". مات ميمانم. تلفن در دستم ميخشكد. صداي زن دور و دورتر ميشود: "عليرضا آذربايجاني حقوقدان و وکيل دادگستري در گفت وگو با خبرنگار پايگاه اطلاع رساني پليس با اشاره به جرايم اقتصادي و مالي چون اختلاس و کلاهبرداري افزود : از آنجا که مردان مسوول تأمين مايحتاج و هزينه هاي زندگي هستند قطعاٌ جرايم اقتصادي بيشتر به مردان منتسب مي شود. همان طور که در مسائل و جرايم مربوط به فساد و فحشا افزايش آمار مجرمان و بزهکاران زن بيشتر احساس مي شود.
آذربايجاني در خصوص ارتکاب جرايم مربوط به فساد و فحشا در ميان زنان يادآور شد: در جرايم مربوط به تخلفات اخلاقي ، "جنسيت" نمي تواند تأثير کاهش دهنده داشته باشد. لذا آمار اين جرايم به نسبت جرايم مالي و اختلاس ها و کلاهبرداري درصد بالاتري را دارد.اگرچه در شهرهاي مختلف ايران نيز به واسطه فرهنگ ، عرف و طبقه اقتصادي متفاوت، آمار جرايم انعکاس يکسان ندارند. اما وقتي ميانگين گرفته مي شود آمار جرايم زنان در بخش فحشا بيشتر از جرايم اقتصادي است .
وي دلايل رشد پرخاشگري و عصبانيت در ميان زنان را متفاوت دانست و تصريح کرد : در برخي انسان ها يک احساس نارضايتي دروني از اجتماع وجود دارد و زنان نيز مستثني از اين اصل نيستند. همچنان که تغيير در رفتارهاي خانوادگي ؛ ديدن صحنه هاي خشن و خشونت بار در فيلم ها ، احساس زنان در مقايسه حقوق خود با ديگران و برداشت اين تفسير که از حقوق کمتري نسبت به مردان بهره مند شده اند، سبب بروز پرخاشگري و تغيير رفتار در آنها شده است .
آذربايجاني در پايان با بيان اين که آمار دقيقي از افزايش جرايم زنان و دختران وجود ندارد گفت : آمار نسبي حکايت از افزايش جرايم زنان دارد و يکي از مهمترين دلايل آن افزايش روز به روز ارتباط اجتماعي زنان در جامعه است. طبيعتا هرچه اين ارتباط افزايش يابد در ايجاد تغيير رفتار يا بروز خشونت و جرم موثر خواهد بود."
ديگر حرفي ندارم. روزگار غريبي است...