آفتابنیوز : چراغ ارکستر سمفونیک که رو به خاموشی بود با آمدن رهبری جانی دوباره گرفت و فصلی نو برای آن آغاز شد.
چهارماه بعد علی رهبری سمفونی نهم «بتهوون» را که سختترین سمفونی آوازی جهان هست را با همکاری گروه کر و هم خوانی چون پری زنگنه، گیتی خسروی، میرهادی قضات و... به اجرا درآورد تا همگان بر این نکته اذعان داشته باشند که ارکستر سمفونیک به روزهای اوج خود نزدیک می شود.
اجرای موفق این سمفونی که دارای پیچیدگیها وظرایف خاصی است نه تنها تحسین اساتید موسیقی را در پی داشت بلکه موجب شد تا ارکستر سمفونیک از درغلتیدن به اجرای قطعات تکراری که بارها به روی صحنه برده بود رهایی یابد و این امید را تقویت کند که نوازندگان ارکستر توانایی اجرای سختترین قطعات را به شکل مطلوب دارند.
به نظر می رسد با برنامههایی که استاد علی رهبری برای ارکستر سمفونیک تهران دارد شاهد تغییرات اساسی در کیفیت اجراها و حضور در صدهای بین المللی باشیم.
درخصوص بررسی وضعیت ارکستر سمفونیک، مشکلات نوازندگان آن، استفاده از قطعات آهنگسازان ایرانی در اجراها و... با علی رهبری به گفتگو نشستهایم که می خوانید.
از رهبری درخصوص سطح کیفی ارکستر سمفونیک و شرایطی که در حال حاضر در آن بسر می برد می پرسم و او می گوید: سطح ارکستر سمفونیک و کر نسبت به چیزی که من فکر می کردم بسیار بالاتر است و همین کیفیت موجب تعجب من شده است. با بیش زمینهای که نسبت به اجرای موسیقی در ایران داشتم؛ فکر می کردم یا از موسیقی استفاده نشده یا کمتر به کار گرفته شده، اما تصورم درست نبود. رهبری گله می کند که چرا در 25 سالی که از انقلاب می گذرد از موزیسینها به درستی استفاده نشده و کسی وضع زندگی آنها را جدی نگرفته است. «معتقدم این اشتباه بزرگ دولت بوده که البته هنوز دیده نشده و دولت باید هرچه زودتر در جهت جبران گذشته بربیاید.»
رهبر ارکستر سمفونیک تهران اتفاق رخ داده در زندگی موزیسینهای ایرانی را تلاش بی وقفه در مقابل بی توجهیها می داند و می گوید: «به موسیقی و موسیقیدانان احتیاج بوده اما به قیمت ارزان. یعنی دولت و مسئولین سعی کردهاند که با کمترین هزینه هنرمندان را در این عرصه به کار گیرند.
به نظر می رسد بی توجهی و نا ملایمتهایی که در حق هنر و هنرمند در جامعه ما شده از نگاه تیزبین رهبری دور نمانده است. بار وجود دوری او از ایران اما درد مشترک اهالی هنر به او نیز منتقل شده. رهبری بی توجهی را متوجه یک عامل بسیار مهم می کند: «نادانی».
البته به گفته وی کاربرد این اصطلاح اصلا به معنی منفیاش نیست بلکه منظور نا آشنایی مدیران با هنر و بخصوص عرصه موسیقی است.
رهبری که بیش از 180 ارکستر را در نقاط مختلف جهان به روی صحنه برده است، اطلاع درستی از نحوه اداره مراکز هنری در کشورهای دیگر دارد. او می گوید: « در تمام کشورها مسئولین موسیقی تخصص لازم را در کارها ندارند اما از کارشناسان و صاحبنظران و شوراهای موسیقی نظر و کمک می گیرند. در ایران هم باید همین شرایط حاکم باشد اما متاسفانه اینجا کارها را آسان کردهاند: پول کم به موسیقیدان بدهید ولی نگهشان دارید!
این بی احترامی به هنرمندانی است که یک عمر برای اعتلای موسیقی کشورشان تلاش کردهاند.
به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران و کارشناسان موسیقی نبود شرایط حرفهای برای نوازندگان ارکستر سمفونیک موجب لطمه خوردن به اجراها و پائین آمدن کیفیت موسیقی کلاسیک شده است. رهبری هم معتقد است چند شغله بودن موزیسینها به دلیل حقوق اندک این آسیب را دنبال دارد که هیچ کدام از کارها به خوبی انجام نگیرد و موزیسینها در این میان لطمه ببینند.
رهبر ارکستر سمفونیک تهران درباره خلاء حضور در عرصههای جهانی و شکل نگرفتن کارهای حرفهای در ارکستر سمفونیک می گوید: « قبل از انقلاب اوضاع به گونهای بود که گمان میکردند با آوردن نوازنده خارجی وضعیت در این عرصه بهتر خواهد شد. این اشتباه بزرگی بود که من همیشه آن را به بادکنکی تشبیه میکردم که اگر روزی بادش را خالی کنیم هیچ چیزی از آن باقی نخواهد ماند. این روند باعث شد که از پرورش استعدادهای داخلی غافل شویم. اما ارکستر سمفونیک کنونی با تلاشهای فریدون ناصری بسیار عقبتر از وضعیتی شده که من انتظار داشتم. و اما دلیل خلاء حضور در عرصههای جهانی را عدم حضور یک رهبر مقتدر می دانم.
یعنی کار حرفهای صورت گرفته اما کافی نبوده. امکانات مناسب در اختیار ارکستر قرار نگرفته و وضعیت زندگی موزیسینها که به آن اشاره کردم کیفیت اجراها را پائین آورده که امیدوارم با توجه مسئولین پس از یکی دو سال بتوانیم اجراهای خارج از کشور را در برنامههایمان بگنجانیم.»
رهبری به نکتهای اشاره می کند که سالهاست مسئولین موسیقی کشور از آن غافل شدهاند. «قبل از هرچیز باید برای ارکستر سمفونیک یک برنامه سالانه تهیه کرد. مضحک است که ارکستر سمفونیک و کر وجود دارد اما برنامه سالانه برای آنها تعریف نشده است. مردم و موسیقیدانان باید از ماه ها قبل برنامه ارکستر را بدانند. باید مسئولینی برای این کارها پیدا کرد که در سطح جهانی و عاضق فعالیت در ایران باشند.»
علی رهبری که سابقه اخذ دیپلم از هنرستان عالی موسیقی با مدال مخصوص زمان خود را دارد و از محضر استادانی چون مصطفی کمال پور تراب، حسین دهلوی و فرهاد فخرالدینی درسها برده است از تاثیرات موسیقی ایرانی بر کارهایش می گوید. «همانطور که تربیت پدر و مادر بر روی فرزندان تاثیر می گذارد موسیقی سنتی ایرانی هم روی کارهای من تاثیر زیادی گذاشت. زمانی که در مسابقات جهانی رهبری ارکستر مدال طلا آوردم. گزارشگر تلویزیون فرانسه از من پرسید چرا تا این اندازه موسیقی کلاسیک برای شما آسان است؟ من در جواب گفتم چون موسیقی ایرانی کار کردم و اجرای نوع موسیقی بسیار سخت است. بچه که بودم معلم ویولن من برای ردیف ایرانی یک صفحه میداد که اصلا میزان نداشت، در واقع موسیقی آوازی بدون میزان بود و تنها یک هفته فرصت برای حفظ کردن آن داشتیم. الان مثلا یک سمفونی 20 صفحهای بتهوون را خیلی آسانتر از یک صفحه موسیقی ایرانی می توان اجرا کرد. در واقع برای موسیقی ایرانی باید استعداد زیادتری نسبت به موسیقی کلاسیک داشت.»
درباره استفاده از قطعات آهنگسازان ایرانی در ارکستر سمفونیک و غفلتی که در این خصوص صورت گرفته می پرسم و رهبری می گوید: «امیدوارم در آینده بتوانیم به آهنگسازان ایرانی سفارش نوشتن قطعهای برای ارکستر را بدهیم. من ایدهای دارم که اگر برنامهریزی شود در وهله اول از آهنگسازان ایرانی که قطعاتی برای ارکستر سمفونیک نوشتهاند در هر بار اجرا یکی از آنها عرضه شود. به نظرم یکی از برنامهریزیهایی که باید صورت بگیرد جمعآوری قطعاتی است که آهنگسازان برای ارکستر سمفونیک نوشتهاند.»
وی درباره بکارگیری سازهای ایرانی در ارکستر سمفونیک نیز می گوید: « من کاملا به اهمیت این مساله آگاهم و معتقدم که در واقع آینده این است و از سازمانهای ایرانی در ارکستر باید استفاده شود. اگر ما این کار را نکنیم نسل دیگری آن را انجام خواهد داد. من قصد دارم قطعهای برای ارکستر بنویسم که در آن از دوتار، سنتور و دو خواننده ایرانی کمک بگیریم و این ایده را در تورهای خارجی ارکستر به اجرا درآوریم. در پایان گفتگو با استاد علی رهبری صحبت از جفایی که در حق موسیقی و اساتید آن از مشکلاتی که در برگزاری کنسرتها بوجود میآید، از هزار توهای کسب مجوز، از لغو پی در پی کنسرتها و . . . . به میان میآید و او میگوید: «هنر در تمام شئون زندگی آدمی رسوخ کرده و دیگر دولتها نمی توانند در مقابل موسیقی حالا چه مدرن چه سنتی معنی ندارد. در موسیقی کلاسیک هم، ما هرچه دیرتر شروع کنیم عقبتر هستیم.»