آفتابنیوز : آفتاب- سرویس سیاسی: حالا که بعد از پنج سال تکلیف پرونده محمدرضا رحیمی معاون اول وقت دولت احمدینژاد مشخص شده، پاسکاریها هم شروع شده است. احمدینژادی که روزی اصولگرایان تمامقد از او و دولتش حمایت کردند، حالا او و دولتش را از خود میرانند و حتی آنها را به اصلاحطلبها نسبت میدهند.
به گزارش آفتاب، بعد از بیانیهای که از طرف دفتر محمود احمدینژاد منتشر شد و پشت رحیمی را خالی کرد و تخلفات را هم به قبل از سال 86 نسبت داد؛ محافظهکاران و رسانههای آنها هم تمام و کمال از خجالت کل دولتهای نهم و دهم درآمدند. گویا که اصلا هیچ زمانی از آنها برای جلوس به کرسیهای قوه مجریه حمایت نکرده بودند.
حتی خبرگزاری فارس در گزارشی که علیه بیانیه دفتر احمدینژاد منتشر کرده، انتخاب محمدرضا رحیمی به عنوان رییس دیوان محاسبات در مجلس هفتم را هم به اصلاحطلبان نسبت داده است. این خبرگزاری در گزارشی با عنوان "آقای احمدینژاد! هشدار آن روزها برای امروز بود/ زاویه گرفتن از اصولگرایی با رحیمی آغاز شد" مدعی شده است " آقای رحیمی در مجلس هفتم با لابیگری خاص و حتی بهرهگیری از ظرفیت آقای کروبی و از کانال وی اصلاحطلبان مجلس، توانست از کاندیدای اصلی اصولگرایان یعنی آقای فرهاد رهبر پیشی گرفته و بر کرسی ریاست دیوان محاسبات تکیه زند." اصلاحطلبانی که به استناد، مدارک و نمایندگان آن زمان کلا بیشتر از 50 تا 60 کرسی را در مجلس اشغال نکرده بودند.
مشخص نیست که این خبرگزاری براساس چه مدرکی چنین ادعایی کرده است؛ اما داریوش قنبری، فعال سیاسی اصلاحطلب که خود در دور هفتم مجلس حضور داشته، وزن اصلاحطلبان را در آن مجلس کمتر از آن عنوان میکند که میتوانستند بر انتخاب فردی برای نهادی خاص تاثیری داشته باشند. قنبری درباره نسبت دادن برخی اتفاقات به افراد اصلاحطلب به آفتاب میگوید: از مجلس ششم که بگذریم که در آن افراد اصلاح طلب اکثریت داشتند؛ از آن به بعد یعنی در هفتم، هشتم و مجلس کنونی اصولگرایان دارای اکثریت بودند.
او ادامه میدهد: در مجلس هفتم اعضای فراکسیون اقلیت که اصلاحطلبها بودند 50 تا 60 نفر بودند. در مجلس هشتم از این هم کمتر بودند و در مجلس نهم تعداد به قدری اندک بود که حتی نتوانستند فراکسیون تشکیل دهند.
وی در واکنش به این موضوع که مطرح شده محمدرضا رحیمی معاون اول دولت احمدینژاد، در مجلس هفتم و با لابی اصلاحطلبان رییس دیوان محاسبات کل کشور شد، تاکید میکند: به هر حال در این سه مجلس وزن رای اصلاحطلبان به اندازهای نبوده که بخواهند کسی را تعیین کنند. یا وزن رای آنها تا حدی موثر باشد که بتوانند گزینههای خود را در نهادهای خاصی مانند دیوان محاسبات انتخاب کنند.
نماینده دور هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی نمونه این حرفها را ناشیانه اعلام و عنوان میکند: نقض این صحبتها از مسئولیتناپذیربودن اصولگرایان و تلاش آنها برای فرار از آن چیزی است که مسئولیت آن متوجه آنها است. آنها درباره بابک زنجانی هم همین ادعا را داشتند، میخواستند بگویند بابک زنجانی هم پدیدهای است که در دولتهای گذشته شکل گرفته است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب توضیح میدهد: در ارتباط با مسائلی که شکل میگیرد همواره سعی به فرافکنی میکنند و مسائل را به گذشته نسبت میدهند. به هر حال یک یا دو مورد را هم به اصلاحطلبها نسبت دهند، موارد دیگر را چه میکنند؟ درباره امیرمنصور آریا، بابک زنجانی، پرونده تامین اجتماعی و دیگر موضوعاتی که احتمالا هنوز فاش نشدهاند چه میکنند؟ اینها مشخص میکند که ساختار معیوب و مشکلداری وجود داشته که در دل آن ساختار این اتفاقات روی داده است.
قنبری به ساختار سیاسی معیوب اشاره و درباره آن میگوید: البته من قبلا هم گفتم افرادی مانند رحیمی و زنجانی و ... همانقدر که مقصر هستند، قربانی هم هستند. قربانی ساختاری که به شیوه ای طراحی شده که در آن ایجاد اینگونه مفاسد بهوجود میآید.
این نماینده مجلس اصلاحطلب تاکید میکند: به هر حال این ساختارها را اصولگرایان به وجود آوردند و باید پاسخگو باشند، چرا براساس شعارهایی که دادند ساختارها را ایجاد نکردند.
قنبری درباره فرصتهایی که در دو دولت قبل از دست رفته توضیح میدهد: بحث مفاسد یک موضوع است و از دست رفتن فرصتها موضوع دیگری است. به هر حال صحبت از هفتصد میلیارد دلار نفت است که در زمان آقای احمدینژاد فروخته شده و تاثیری بر سرنوشت مردم و کشور نداشته است.
او میافزاید: اصولگرایان به شکل عامتری باید برای این موضوع هم پاسخگو باشند. البته اینکه با مفاسد برخورد شود مناسب است؛ اما این همه فرصتهایی که از دست رفته و ناشی از سوءمدیریت اصولگراها است را میخواهند چه کنند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با تاکید به این موضوع که اصولگرایان حاضر نیستند عواقب کارهای خود را بپذیرند به خبرنگار آفتاب میگوید: حتما مواردی از این دست را هم میخواهند به اصلاحطلبها نسبت دهند و مطرح کنند که اصلاحطلبها اجازه ندادند که ما استفاده مناسب کنیم. مشخص نیست که اصلاحطلبها در این مدت چه چیزی در دست داشته اند که اجازه ندادند آنها کار خود را انجام دهند.
او ادامه میدهد: اصلاحطلبها که نه قدرت در اختیار داشتند و نه حتی رسانههای گسترده. معلوم نیست که اصلاحطلبها چقدر باید پاسخگوی اقدامهایی باشند که در آن دخالت نداشتند و به وسیله رقیبشان انجام شده است. به هر حال فعلا همه امکانات در اختیار آنهاست و از این صحبتها می کنند.
قنبری در واکنش به این موضوع که مطرح میشود تخلفات رحیمی به قبل از دولت احمدینژاد بازمیگردد، یا او را استاندار دولت هاشمی رفسنجانی معرفی میکنند، میگوید: مقطع زمانی که این اتفاقات روی داده کاملا مشخص است و نمیشود آن را به دوران اصلاحات یا زمان استانداری آقای رحیمی و به آقای هاشمی نسبت داد. اگر استاندارهای آقای هاشمی بد بودند و قرار بود از آنها حمایت نشود چرا یکی از استانداران آقای هاشمی را تا جایی حمایت کردند که دو دوره رییس جمهور این کشور شد. خود آقای احمدینژاد هم استاندار آقای هاشمی بود.
او میافزاید: به هر حال آقای هاشمی فردی فراجناحی بود و در دولت خود از جناحهای مختلف و با تفکرات گوناگون وجود داشتند. اینکه آقای رحیمی در دولت آقای هاشمی سمت داشته دال بر اصلاحطلب بودن او نیست.
قنبری به عدم حمایت اصولگراها از مهرههای خود تاکید و درباره آن توضیح میدهد: این عادت اصولگراها است، زمانی که نیازشان به نیروهای خود برطرف میشود به تخریب آنها میپردازند و سعی میکنند از آنها اعلام برائت کنند. نمونه آن همین مورد آقای احمدینژاد بود که علارغم اینکه دو بار تمام قد به حمایت آقای احمدینژاد پرداختند، اواخر کار آقای احمدینژاد را رها کردند و حتی بعدا به تخریب او هم پرداختند.