کد خبر: ۲۸۱۶۰
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۳۸۴ - ۱۵:۲۶

تبعیض ترافیکی در پایتخت

آفتاب‌‌نیوز : شرایط ترافیکی پایتخت بر آلودگی هوا، اتلاف وقت شهروندان، آلودگی های صوتی و روانی، افزایش هزینه های حمل و نقل درون شهری و . . . تاثیر انکار ناپذیر دارد. 

اما به رغم آن که شهروندان و دولتمردان بر وخامت اوضاع تاکید دارند، روند مطلوبی در اصلاح وضعیت ترافیکی پایتخت دیده نمی شود. 

البته باید اذعان داشت افزایش جمعیت تهران که تابعی از مهاجرات به مرکز، رشد عمومی جمعیت و پیوستگی این شهر به شهرها و شهرک های اقماری است، به عنوان مهم ترین عامل وضعیت وخیم ترافیک تهران، از روندی مستقل نسبت به تصمیم گیری سیاستمداران برخوردار است و به همین دلیل در برنامه ریزی های کوتاه مدت، نمی تواند به عنوان عنصری قابل تغییر مورد بررسی قرار گیرد.
 
محدودیت های ترافیکی نیز به دلیل ماهیت غیر اقتصادی شان، نه تنها امکان دور زدن قانون ها و آیین نامه ها را توسط ساکنان بالنسبه ثروتمند پایتخت به راحتی فراهم می کند، بلکه بخشی از منابع ملی را در روند های غیر توسعه حبس یا هدر می کند. 

مهم ترین محدودیت ترافیکی که در پایان دهه 50 و از سوی دولت انقلاب وضع شد، محدودیت هایی به ظاهر جدی در بخشی از خیابان های مرکزی پایتخت ایجاد کرد. محدوده ای که به عنوان> طرح ترافیک< نامیده می شود.
تجربه نشان می دهد ستایش کارشناسان دولتی از این طرح، نتوانست بیش از چند سال دوام بیاورد. 

همچنان که تحقیقات دولتی دستکاری نشده نیز نشان می دهد مهم ترین تاثیر این طرح، نه تحول در وضعیت ترافیکی، بلکه تغییر روند توسعه شهر است. 

بخش هایی از شهر تهران همچون خیابان شهید بهشتی( عباس آباد)، خیابان ستارخان، کارگر( امیر آباد) شمالی، خیابان شریعتی و . . .. به دلیل آن که خارج از مذکور بودند، در دو دهه گذشته مورد توجه شرکت ها و کارکنان آنها قرار گرفت و بدین ترتیب، قیمت زمین در این مناطق رشد شتابان تری نسبت به مناطق سابقا مرکزی شهر همچون خیابان های اطراف بازار یافت. 

اما در بخش ترافیکی، وجود 80 درصد استثنا برای محدودیت تردد در این محدوده، عملا آن را به کاریکاتور دیگر از تصمیم های غیر کارشناسی دولت موقت تبدیل کرد. 

شرایط ناعادلانه ترافیکی که در ذیل به مواردی از آن اشاره خواهد شد، تصمیم گیران را از شناخت دقیق این پدیده محروم کرد تا ناچار آنها در شرایط ویژه ای که با این پدیده با این پدیده مواجه می شوند به ایده هایی همچون انتقال پایتخت، اخراج شهردار تهران از کابینه، طرح زود و فرد کردن تردد خودروها و . . . . روی آورند. 

راهکارهایی که آشکارا نشانه ای از ترکیب عجله و غفلت در تصمیم گیری های کلان است. 

1- برخی مسئولان از شرایط تبعیض آمیزی در فضای ترافیکی شهر برخور دارند. 

چراغ هایی که به احترام آنها سبز می مانند و اتومبیل هایی که آژیرکشان مزیت ترافیکی سرنشینان خود را به رخ دیگر شهروندان می کشانند، همگی جزیی از این تبعیض ترافیکی است. 

یاد آوری این نکته نیز ضروری است که بر خلاف عرف رایج در دنیا، برخی مقام های درجه دو و سه نیز از این مزیت ها بهره می گیرند که تعداد آنها چندان کم نیست. 

البته برخی مقام های خارجی را هم که چندان منفعتی برای کشور ما ندارند باید در این ردیف جای داد. 

نمی توان از سیاستمدارانی که این شرایط تبعیض آمیز در اختیار دارند، انتظار هم اندیشی مثبتی برای کاهش وخامت ترافیکی پایتخت داشت.
این شرایط گاه تا جایی پیش می رود که زمان بندی کلی چراغ های راهنمایی را نیز بر هم می رود که زمان بندی کلی چراغ های راهنمایی را نیز بر هم می ریزد. به عنوان مثال همه اتومبیل هایی که صبح ها مسیر شمال به جنوب میدان توحید را می پیمانید می توانند چراغ های سبز طولانی تری را تجربه کنند، چون هم مسیر نمایندگان مجلس، اعضای دولت و . . . هستند. 


2- در حالی که پایتخت ایران با کمبود پارکینگ مواجه است، برخی اداره ها و شرکت های دولتی گمان می کنند فضاهای عمومی مجاور ساختمان ها نیز به آنها تعلق دارد. موانع آهنین بد ترکیب و با رنگ آمیزی ناشیانه، نگهبانان بد اخلاق و . .. . همگی جزوی از این گسترش مالکیت دولتی است. 

مالکیتی که در موارد مانند ساختمان شرکت مخابرات در میدان امام ( توپخانه سابق)، هزاران متر از فضاهای عمومی را بی توجه به پیامدهای ترافیکی این اقدام، به نفع خود مصادره می کند. 

در اداره ها و شرکت های بزرگ تر، البته پارکینگ های بزرگ و مدرنی برای کارکنان ساخته شده است اما سهم مراجعه کنندگان، قبض های جریمه ناشی از توقف غیر مجاز اتومبیل در خیابان های همجوار است. چون آنها در طراحی ترافیکی ساختمان های دولتی، از چشم ها پنهان می مانند.
مراجعه کنندگانی که در ادبیات اداری ایران با لحنی طنز گونه، ارباب رجوع خطاب می شوند. 

3- اتومبیل های دولتی می توانند بدون پرداخت عوارض قابل ملاحظه، وارد محدوده طرح ترافیک شوند. گرچه مطابق متون قانونی تدوین شده، اتومبیل سواری مدیران و سرویس های عمومی جزو موارد استثنا ذکر شده اند ولی مطابق یک قاعده کلی در ایران، استثناها می توانند آن قدر گسترش یابند که رویه اصلی را به حاشیه برانند. 

همچنین باید توجه داشت که منفعت بخش مهمی از این شرایط تبعیض آمیز، نصیب کارکنان یا شرکت های دولتی می شود نه اداره ها.
حال این سوال مطرح می شود که فی المثل، معاون یک گاوداری وابسته به بنیاد مستضعفان، چه برتری نسبت به همتای خود در بخش خصوصی دارد که باید از چنین امتیازی بهره مند شود؟ 

4- نفوذ اداری می تواند عاملی برای برخورداری شهروندان عادی از امتیازهای ترافیکی باشد. سود حاصل از بازار سیاه خرید و فروش مجوزهای تردد، به جای آنکه برای توسعه ظرفیت ها و زیر ساخت های ترافیکی مصرف شود، به جیب برخی کارکنان می رود. گردش مالی چند ده میلیارد ریالی شبکه ای که این افراد عضو آن هستند، نمادی دیگر از شرایط ترافیکی تبعیض آمیز پایتخت است. 

افزون بر آن، سازمان های دولتی متولی فروش امتیازهای ترافیکی نیز تاکنون گزارش مالی شفاف و کاملی به پرداخت کنندگان مالیات های ترافیکی ارائه نکرده اند. 

تبعیض ترافیکی در پایتخت یادآور یک ضرب المثل سیاسی نیز هست: « گاو مشیرالدوله، مشیرالدوله گاوهاست» گویی اتومبیل ها نیز از درجه شهروندی متفاوتی برخوردارند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین