آفتابنیوز : آفتاب: از همان روز تاکنون حجت الله ایوبی 17 ماه تلاش کرد ا اتحاد از دست رفته سینمای ایران را احیا کند، سینماگران را با مطالبات متنوع کنار هم بنشاند و فضا را آرام کند و البته مانع شنیده شدن صدای گروه های دیگر هم نشود و شاید سختی های دوره ریاست حجت الله ایوبی از همین نقطه شروع شد؛ یعنی زمانی که این بازی همدلانه تماشایی، مغلوبان یارگیری فصل نقل و انتقالات را وسوسه کرد تا توپ فرهنگ را بگیرند.
با این حال مرد آرام سازمان سینمایی همچنان به بازی دوستانه و بی حاشیه امید دارد و تنها راه چاره را تمکین به حکم داوری می داند. در گفت وگویی با رئیس سازمان سینمایی کارنامه مدیریتی اش را مرور می کنیم و از تعامل خوبش با هنرمندان می گوییم و او به صمیمانه و قلبی بودن این رابطه اطمینان می دهد.
از فشارهای گروه های افراطی گلایه می کنیم و او از امید به روزهای آینده می گوید؛ « ای بسا کارا که اول صعب گشت/ بعد از آن بگشاده شد سختی گذشت/ بعد نومیدی بسی امیدهاست...» به یاد زمانی که در روز ملی سینما اشعار مولانا را زمزمه کرد و با اشاره به شهره شدن رئیس سازمان سینمایی به روحیه شاعرانه در میان اهالی سینما از «دیباچه نوین شاهنامه» به عنوان یکی از حسرتهای سینمای ایران یاد می کنیم، مدیرعامل بنیاد شمس و مولانا می گوید به شاهنامه علاقه دارد اما آنقدر گرفتار شمس و مولانا شده که از فردوسی غافل مانده است. او حالا به بازی بیرون از خانه می اندیشد؛ در سطح کلان سینمای کشور را سفیر فرهنگی جمهوری اسلامی ایران می داند و قصد دارد بعد بین المللی آن را تقویت کند؛ اگر قواعد جدا کردن زمین بازی رعایت شود و البته اگر حاضران در زمین فرهنگ و سینما، زمین و توپ را در اختیار سینماگران بگذارند.
از روزهای نخست جایگیری تان روی صندلی معاونت، از همدلی و حمایت سینماگران معتبر و چهره های پر نفوذ این هنر به عنوان بزرگترین پشتوانه مدیریتی شما نام برده می شود. این محبت و پیوند سینماگران چقدر باعث دلگرمی و پیشبرد اهداف شما به شکل جدی بوده است؟
شخصاً بخشی از این فضای همدلی را مرهون و مدیون جامعه خبرنگاری هستم و احترام ویژه ای برای آنها قائلم که در این مدت همراه و همدل بودند و مانع ورود سینما به حاشیه ها شدند. علاقه بنده به اهالی فرهنگ و هنر، علاقه ای صادقانه و قلبی است و تصور می کنم این رابطه و حس همدلی دو طرفه است. بنده برای اهل فرهنگ و هنر ارزش قائلم و معتقدم سینماگران سربازان کم ادعای فرهنگ ایران و اسلام و انقلاب بوده و هستند و خدمات شان برای کشور فراوان است. در عین امیدواری، برای پایداری فضای مثبتی که در جامعه بزرگ فرهنگی و بویژه سینما شکل گرفته نگرانم؛ البته نه فقط برای حفظ این سرمایه و پشتوانه مدیریتی بلکه برای تثبیت ثمرات این جو امیدوارانه دلواپسم چرا که فضای پرنشاط کمک می کند تا اهالی فرهنگ کار خلاقانه تولید کنند.
به نظر می رسد دنبال تقویت روابط متقابل با سینماگران هستید. دیدار نوروزی با سینماگران، بازدید از پشت صحنه فیلم های در حال تولید، ملاقات با سینماگران بیمار و سالخورده و... از مایه های قوام این ارتباط دو طرفه است. نگران نیستید به رفتارهای تبلیغاتی متهم شوید؟
رفت وآمدهای ما با اهالی سینما که اغلب شان هم از دوستان قدیمی من هستند یک سنت قدیمی است و صرف ملزومات مسئولیتی نیست. برای من سخت است که با دوربین به سراغ آنها بروم چرا که این بازدیدها تصنعی و به اجبار مقام و سمت نیست. اهالی سینما و پیشکسوتان هنر بخوبی آگاهند که من پیش از ریاست سازمان سینمایی همچنین برنامه هایی داشتم. پس تمام این ها اعتقادی و قلبی است اما دوستان معتقدند که باید اطلاع رسانی بشود وگرنه رفتن به خدمت بزرگان و اهالی سینما را وظیفه خود می دانم.
به زعم بسیاری از صاحبنظران عرصه سینما، طی یک سال و نیم گذشته سعی کردید جناح های مختلف را در کنار هم بنشانید. اما مشکل انشعاب تهیه کنندگان که به جنگ تمام معنا در دوره قبل تبدیل شده بود همچنان پابرجاست. سازمان سینمایی برای وحدت تهیه کنندگان که به هیچ شکل حاضر به توافق نیستند، چه برنامه ای دارد؟
هفده ماه قبل خیلی ها احساس می کردند این شکاف ها پرشدنی نیست ولی در همین ایام با سیاست های مدبرانه دوستان، حسن نیت سازمان سینمایی برای همه تهیه کنندگان از بخش ها و جناح های مختلف ثابت شده است. جلسات متعددی در کارگروه ها و کمیته های مختلف داشتیم و تهیه کنندگانی که فکر می کردند هرگز نمی توانند با هم دور یک میز بنشینند به خاطر سینما کنار هم نشستند. احساس من این است که آرام آرام سینما دارد برای همه مهم تر می شود. البته که از درگیری های گذشته حزبی، پیشینه ای وجود دارد که بسیار هم پر تنش است اما امیدوارم بتدریج با فراموشی این ایام جامعه سینمایی به همدیگر نزدیکتر شوند. الان تهیه کنندگان همدلی بهتری پیدا کرده اند و باید برای ایجاد وحدت رویه و تعادل پایدارتر فرصت بدهیم.
یکی از عواملی که شکاف و دودستگی در سینما را دامن زد تعطیلی مهم ترین تشکل صنفی- هنری در ایران یعنی خانه سینما بود. هرچند بازگشایی خانه سینما در شهریورماه سال 92 با استقبال سینماگران و اهالی رسانه مواجه شد اما تنها دغدغه درباره این مجموعه، تعطیلی یا بازگشایی آن نیست مهم ترین دغدغه آن است که این نهاد مهم چگونه عمل می کند. برای تقویت قدرت خانه سینما چه کاری می توان انجام داد؟
بازگشایی خانه سینما حداقل کاری بود که دولت تدبیر و امید باید انجام می داد. بسته شدن خانه سینما اتفاق ناخوشایند، ناگوار و پرهزینه هم برای اهالی فرهنگ و هنر و هم برای نظام جمهوری اسلامی ایران بود. به هرحال پس از این زلزله ها زمان می خواهد تا مشکلات بجا مانده سروسامان بگیرد. در یک سال و نیم گذشته کارنامه خانه سینما کارنامه قابل قبولی بوده است و اعضای هیأت مدیره آن تلاش کرده اند مشکلات صنفی اهالی سینما را به حداقل برسانند. در برنامه های مختلف هم همراه ما بودند و برای مسائل مختلف از آنها نظرخواهی می شود. در حال حاضر چند طرح بزرگ را به خانه سینما واگذار کرده ایم از جمله موضوع بیمه بیکاری هنرمندان که با مشارکت و چاره جویی خانه سینما در حال پیگیری است، البته اخبار مربوط به وضعیت بودجه سینما کمی ما را مستأصل کرده است و تلقی ما این بود که امسال هم تخصیص بودجه صددرصد خواهد بود ولی گزارش احتمال کسر 20 درصدی بودجه، خبر ناگواری بود که بحث بیمه بیکاری را زیر سؤال می برد. از دیگر اقدام هایی که با همکاری خانه سینما در حال پیگیری است بررسی و بازنگری همه قراردادهای موجود در حوزه سینما است. ایجاد امنیت شغلی اهالی سینما و تنظیم قراردادهای اصولی توسط تیم حقوقی کاربلد و آگاه پیگیری می شود. بسیاری از عوامل تولید فیلم از اینکه گاهی به خاطر نابسامانی این قراردادها حقوق شان تضییع می شود ناراضی اند که این امر بزودی سروسامان مناسبی پیدا خواهد کرد. از جمله تصمیمات بسیار خوبی که با همکاری خانه سینما پیگیری می شود بحث شناسنامه و سند مالکیت فیلم است که بزودی اطلاع رسانی خواهد شد. از این به بعد هر فیلم یک سند مالکیت خواهد داشت که به منزله شناسنامه فیلم است و در آن سرمایه گذار مشخص است که هرگونه نقل و انتقال حقوقی و خرید و فروش ثبت خواهد شد. این سند کمک می کند تا روی یک فیلم به عنوان دارایی حساب کنیم و حتی شاید بتوان مثل تمام اسنادی که ارزش مادی دارند با آن وام گرفت، وثیقه گذاشت که البته این اقدام نیاز به پیگیری جدی دارد.
در ابتدای صحبت هایتان از تثبیت فضای مطلوب کنونی و نگرانی تان نسبت به استمرار این جو امیدوارانه سخن گفتید موضوعی که به نظر می رسد تحت الشعاع ماجرای نمایش فیلم ها و توقیف آنها قرار گرفته است. هر چند مسائلی از این دست بسادگی قابل حل نیست اما سؤال این است که چرا باید نمایش یا نمایش ندادن یک فیلم تبدیل به معضلی تا این حد پیچیده شود؟ آیا نمی شود یک بار و برای همیشه تکلیف وضعیت قانونی شیوه و شرایط نمایش فیلم های سینمایی را مشخص کرد؟
این فشارها به هر حال باعث ایجاد نگرانی می شود. در یکی از جلسات طولانی که چند روز پیش با یکی از اعضای محترم کمیسیون فرهنگی مجلس داشتیم به صورت مفصل در این باره صحبت کردیم و بر این موضوع بارها تأکید داشتیم که زیر سؤال بردن اعتبار شوراهای پروانه نمایش و ساخت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به نفع نظام و هیچ کس نیست. فیلمسازانی داریم که به هر دلیلی نمی خواستند وارد گرفتاری های پروانه ساخت شوند و فیلم های بدون مجوز ساخته بودند اما امسال خودشان برای پروانه ساخت درخواست دادند، سناریوها خوانده شد و با اصلاحات فیلم هایشان تولید شد و در جشنواره فیلم فجر هم حضور دارند. خب این به نفع کشور است یا اینکه جوان های کشور و سینماگران را به خارج از کشور سوق دهیم تا با اولویت های مخالف وزارت ارشاد و نظام فیلم بسازند! به این آقایان عرض کردم که دیگر مفهوم نظارت تغییر کرده است، در سال های گذشته ساخت فیلم بدون بنیاد فارابی و وزارت ارشاد غیرممکن بود و به همین دلیل جشنواره فیلم فجر، جشنواره فارابی بود اما حالا دیگر فیلمسازی خیلی آسان شده است و هرکس با دوربین تلفن همراه خودش هم می تواند فیلم بسازد. ایجاد این مناقشات یعنی سوق دادن سینماگران به فیلم های زیرزمینی. نکته دوم که به شخصه به آن اعتقاد قلبی دارم و از آن دفاع می کنم این است که اگر ما التزام عملی به ولایت فقیه داریم باید سازوکارهایی که در نظام ولایت فقیه پیش بینی شده را بپذیریم و اگر نپذیریم التزام عملی ما به ولایت فقیه زیر سؤال رفته است. از یک فیلم می توان صدها برداشت کرد و اساساً مشکل حکومت اسلامی قبل از ولایت فقیه این بود که اطاعت سیاسی قابل تحقق نبود و برداشت های مختلف، تفسیرهای متعدد و قرائت های متنوع می شد و هرکسی می توانست بگوید من بیشتر می فهمم و من متدین ترم پس حرف من به صواب نزدیک تر است! اما طبق نظریه ولایت فقیه در مسائل عمومی حرف حکومت حجیت دارد و همه باید بپذیریم. سؤال من این است که اگر قرار باشد حجیت پروانه نمایش را که اعضای آن مشخص، کارشناس و آشنا و مقید به نظام جمهوری اسلامی هستند نپذیریم کدام قرائت و تفسیر را باید بپذیریم؟! آیا دچار هرج و مرج و بلاتکلیفی نمی شویم و آیا مرجع موثق تری نسبت به اینها وجود دارد؟! قطعاً نه! بنابراین راهی جز تمکین سازوکارهایی که در قانون پیش بینی شده و در درون نظام تعبیه شده است، وجود ندارد حتی اگر درصدی اشتباه هم برایشان قائل باشیم. این یک بحث کلی است که نه فقط مشمول سازمان سینمایی بلکه کل وزارت ارشاد می شود. کسانی که می خواهند مرجعیت وزارت ارشاد را زیر سؤال ببرند، بدانند که به نوعی با ولایت فقیه می جنگند و این مسأله با انتقاد کردن متفاوت است. باید انتقادها مطرح شوند اما در نهایت باید قانون و سازوکارهای قانونی را بپذیریم. نگرانی دیگر من این است که متأسفانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بویژه عرصه سینما صحنه یک سلسله تسویه حساب های سیاسی شده است و این معضل، سالیان سال است که دامنگیر حوزه فرهنگ شده است و خیلی ها دعواهای سیاسی شان را به زمین فرهنگ و هنر می آورند، چون تصور می کنند که در این زمین راحت تر می توانند مچ رقیبان را بخوابانند. امیدوارم آقایان دعواهایشان را ببرند به زمین خودشان، بروند در عرصه سیاست و انتخابات بجنگند.
اما نکته جالب در این میان اظهارنظرها و موضعگیری های متفاوت از سوی مسئولان فرهنگی است. اینکه یک روز خبر می رسد فیلم ها توقیف شده اند، روز بعد می گویند پروانه نمایش دارند ولی اکران نمی شوند، بعد خبر می رسد که قطعاً اکران می شوند ولی زمان مشخص نیست. روز بعد کمیسیون فرهنگی مجلس اعلام می کند که این فیلم ها نباید اکران شود و ما جلوی شان می ایستیم و... این قصه همین طور ادامه دارد. با این شرایط چقدر به اکران فیلم های پشت خط مانده امیدوار هستید؟
بسیار زیاد. ما فیلم هایی پشت خط داریم که هیچ مشکل و حاشیه ای ندارند و دچار بی مهری های سیاسی شده اند. به امید خدا مشکلات حل خواهد شد، اهالی سینما نگران نباشند.
با وجود این سینماگران انتظار دارند مدیران سینمایی بر اساس مشروعیتی که دارند پای حرف هایشان بایستند. حداقل انتظار می رود فیلم های تولید شده در دوران مدیریت شما به فهرست فیلم های توقیفی افزوده نشود.
بله. به طور حتم. آقای جنتی هم چندین مرتبه قاطعانه و صریح اعلام کردند که ما خودمان را درقبال همه فیلم هایی که از این دولت پروانه ساخت گرفته اند مسئول می دانیم حتی فیلم هایی که در سال های گذشته تولید شده اند و گفته می شود که به ما ارتباطی ندارند! هر چند که به اعتقاد من سرنوشت همه فیلم های سینمایی به ما مربوط می شود و به سازندگان شان اطمینان می دهیم که به عنوان یک وظیفه به دنبال احقاق حق شان هستیم و سعی می کنیم این اتفاق در روند فیلمسازی آنها خللی ایجاد نکند.
در جشنواره سال گذشته تلاش زیادی برای همراه کردن سینماگران نسل های مختلف داشتید و مشکلات برخی فیلمسازان از جمله مسعود کیمیایی را برای حضور در جشنواره حل و فصل کردید. آن زمان این تلاش های شما برای کسب محبوبیت تعبیر شد اما در ادامه با بازگشت بزرگانی چون بهمن فرمان آرا و خسرو سینایی مشخص شد که این حرکت در دستور کار مدیران سینمایی قرار گرفته است. در ادامه این سیاست خبر رسید که فیلمنامه «مقصد» بهرام بیضایی برای دریافت پروانه ساخت ارائه شده است و در همین تب وتاب خبری هم از ناصر تقوایی در پشت دوربین به گوش رسید. چطور شد امسال در اقدامی متفاوت فیلم «دلم می خواد» فرمان آرا و «جزیره رنگین»سینایی از بخش مسابقه بیرون گذاشته شد و فیلمسازی تقوایی و بیضایی میسر نشد؟
بازگشت بزرگان به سینمای کشور محقق شده است. برخی فیلم ساخته اند و عده ای هم مشغول فیلمسازی هستند. بعضی هم که آمادگی ندارند در عرصه های دیگر حضور دارند مثلاً آقای تقوایی جزو هیأت امنای مدرسه ملی سینماست. آقای فرمان آرا به دلیل پیشکسوتی اعلام کردند تمایلی برای مسابقه با نسل جوان تر سینما ندارند و با توجه به جایگاهی که دارند مالک حقوقی فیلم یعنی آقای علی تقی پور هم به درخواست کارگردان رضایت دادند. فیلم استاد خسرو سینایی هم در بخش خارج از مسابقه به نمایش در می آید و نبود فیلم ایشان در بخش مسابقه به معنای حضور نداشتن در جشنواره نیست. ما از اینکه ایشان با انرژی فیلم ساختند خوشحالیم و از حضورشان در جشنواره خرسندتر. در مورد آقای بیضایی هم خبر تازه ای ندارم و آخرین خبر همانی است که قبلاً اعلام شد. ایشان برای فیلم «مقصد» درخواست پروانه ساخت داشتند که موافقت اصولی داده شد ولی خب گویا شرایط فراهم نشد. اگر قصد ساخت فیلم شان را داشتند، طبیعتاً باید جدی تر با شورای پروانه ساخت صحبت می کردند.
فیلم های اکران شده در جشنواره سال قبل تا حد زیادی متأثر از سیاستگذاری دولت قبلی بود و ارزیابی سیاست های مدیریت فعلی در جشنواره امسال مشخص می شود. فیلم های این دوره چقدر محصول سیاستگذاری تیم شماست؟
ما مسئولیت سینمای کشور را پذیرفته ایم و به هیچ عنوان از زیر بار مسئولیت شانه خالی نخواهیم کرد. فیلم هایی که بنده دیدم و بیانیه اعضای هیأت داوران از گام های رو به جلوی سینمای ایران حکایت دارند بویژه بلوغ و هوش جوان ها در جشنواره امسال مثال زدنی است. در بخش اجرایی هم آن بخش از سیاست هایی که سال گذشته موفق به اجرایی کردن آنها نشدیم آرام آرام اعمال می شود یکی از آنها طرح «یک فیلم، یک سلام» است. همچنین موج بلیت های رایگان را متوقف کرده ایم؛ هر چند که کار سخت و پر هزینه ای برای بنده بود. دیگر از نمایش فیلم های رایگان برای دستگاه ها و نهادها خبری نیست و همه برای تماشای فیلم موظف به خرید بلیت هستند و این یعنی ما برای صندلی سینما و دست اندرکاران آن احترام قائل هستیم. جدا کردن بخش بین الملل اقدام دشواری بود و ما خودمان را در معرض آزمونی سخت قرار داده ایم، همه می دانیم که بخش بین الملل بخشی تشریفاتی و میهمانی کم معنا و اثر شده بود.
یکی از انتقادهای بحق اهالی سینما در دوران مدیریت شما تشکیل نشدن جلسه رسمی شورای عالی سینما از زمان روی کار آمدن دولت جدید است؛ شورایی که شاکله اصلی اش با ریاست رئیس جمهوری معنا پیدا می کند. اساساً دکتر روحانی تمایلی برای حضور در این جلسات دارند؟
اطمینان می دهم که رئیس جمهوری برای حضور در این جلسات بسیار با انگیزه هستند و راغب اند که با اهالی سینما نشست داشته باشند و این اشتیاق را بر اساس اخبار موثق اعلام می کنم. ما نمی خواهیم با حضور رئیس جمهوری جلسات نمایشی برگزار کنیم. آقای وزیر بحق اصرار داشتند که ابتدا دستور جلسه ها مشخص باشد تا بهترین بهره را از حضور عالی ترین مقام اجرایی کشور داشته باشیم. با پیش جلسه هایی که با اعضای حقیقی شورای عالی سینما داشتیم دستور کارها مشخص شده است و بعد از تصویب در جلسه ای با حضور وزیر ارشاد تا قبل از پایان سال نخستین جلسه رسمی با حضور آقای روحانی هم برگزار خواهد شد.
در دیدار با سفرا و وزیران فرهنگ کشورهای اسلامی همواره بر لزوم تولیدات مشترک تأکید داشته اید که نشان می دهد به فکر چشم اندازهای وسیع تر از مرزهای داخلی هستید. نقشه دیپلماسی فرهنگی دولت در حوزه سینما چیست و اولویت شما کدام کشورها است؟
در عرصه بین الملل کارهایی که تا به امروز انجام شده قابل تقدیر و ستایش است اما انتظار بنده از بخش بین الملل به فروش چند فیلم و حضور در جشنواره های بین المللی محدود نمی شود بلکه معتقدم سینمای ایران در سطح و جایگاهی قرار دارد که به ارتباطات دیپلماتیک و دیپلماسی فرهنگی قوی و قدرتمند تری نیاز دارد. در کنار تولیدات مشترک و استفاده از بازارهای منطقه برگزاری هفته های معرفی سینمای ایران و استفاده از ظرفیت سینما برای معرفی ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران هم میسر خواهد شد. در خصوص اولویت کشورها باید بگویم ما یک دین و بدهی نسبت به کشورهای فارسی زبان و کشورهای منطقه احساس می کنیم. عراق و تاجیکستان از جمله کشورهایی هستند که امروز حاضرند سینمای کشورشان را در اختیار ما بگذارند و اگر فرصت را از دست بدهیم دیگران جای ما را خواهند گرفت. همچنین کشورهای اسلامی مثل الجزایر، تونس و... که ارتباط عاطفی نسبت به ایران دارند و برای سینمای ایران احترام قائلند هم در زمره کشورهایی هستند که می توانند بازارهای بالقوه ای برای سینمای ایران باشند. کشورهای فارسی زبان دیگری که در حوزه تمدن جهان ایرانی تعریف می شوند جزو همکاران و شرکای ذاتی و فعلی ما هستند. در این میان مراوده با کشورهایی که صاحب صنعت پیشرفته سینما هستند را نیز مد نظر قرار داده ایم از جمله لهستان که قرار شد 12 هنرجو را برای آموزش در دوره های 3هفته ای اعزام کنیم. همچنین برای تحصیل در مدرسه سینما بورس تحصیلی یک ساله به یکی از هنرجوهای برجسته کشورمان تعلق خواهد گرفت. در همین راستا تعاملاتی هم با مسکو، فرانسه، چین، سنگاپور، هند و... نیز داشته ایم.
به طور مشخص پس از برگزاری سی ودومین جشنواره فیلم فجر بخشی از برنامه های تخریبی و فشارها علیه سینمای ایران کلید خورد. طی این مدت با این حجم فشار گروه های افراطی علیه سینما خسته نشد ه اید؟
من بر داغ ترین صندلی مدیریتی نشسته ام اما وقتی به اهداف و قدرت سینما برای تعالی کشور و معرفی فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی می اندیشم احساس می کنم در مقابل این اهداف بلند، فشارها خیلی ناچیز است. وقتی یک فیلم خوب می تواند روی میلیون ها نفر اثرگذار باشد اگر جان، آبرو و عمرم را پای آن بگذارم ارزش دارد. یک عده دوست دارند ما خیلی زود خسته شویم اما ما امیدوارانه به ادامه راه فکر می کنیم تا زمانی که برای سینما مفید واقع شویم.