آفتابنیوز : اما ايرانيها فناوري هستهاي را ميخواهند تا به جهان نشان دهند كشوري پيشرفته و قوي دارند. آنها ميخواهند ثابت كنند كه بزرگترين جامعه جنوب غربي آسيا را تشكيل ميدهند. در اين حال، غنيسازي اورانيوم و توليد انرژي در چارچوب نظام منع گسترش بينالمللي ميتواند خيلي بيشتر از دستيابي به بمب، اين اهداف آنها را برآورده كند.
ايرانيها دوست ندارند ناقض قانون شناخته شوند يا كسي آنها را به داشتن سلاح هستهاي متهم كند. آنها خودشان را افرادي قانونمند ميدانند كه ميخواهند به توانايي چرخه سوخت هستهاي دست يابند. اما فعاليتهاي هستهاي اعلام نشده ايران و روابط نامطمئن اين كشور با همسايگانش، موجب شده است كه كشورهايي مانند آمريكا به لزوم اعمال فشار برايران و نيز تغيير در مديريت عدم گسترش هستهاي در سطح جهان اشاره كنند.
ايرانيها فعاليت هستهاي خود را بسيار مهم ميدانند و آن را نشانهاي از علم و نبوغ دانشمندان خود به شمار ميآورند.
مقامات ايراني معتقدند كه منابع نفتي اين كشور به زودي پايان خواهد يافت و به همين جهت، كشورهايي مانند ايران براي توسعه و پيشرفت به فناوري هستهاي نياز دارند.
ايرانيها خواهان تحسين جهاني هستند اما نميخواهند چيزي از سوي آمريكا به آنها تحميل شود. ايرانيان در داخل و خارج حكومت، جنجالهاي اخير در مورد برنامه هاي هستهاي ايران را نوعي خدشهدار شدن غرورشان مي دانند. آنها فكر ميكنند چرا آمريكا ميتواند پاكستان را با وجود حمايتهاي قبلياش از طالبان، متحد خود به شمار بياورد و از وجود تسليحات هستهاي در اين كشور چشم بپوشد اما ايران را تهديد بزرگي عليه جهان بخواند؟
ايرانيها ژاپن را الگويي براي آينده خود ميدانند. يكي از استادان مهم دانشگاه تهران در اين خصوص ميگويد: «اگر ژاپن ميتواند چرخه سوخت داشته باشد و همچنان در چارچوب NPT بماند، چرا ما نميتوانيم؟»
اما ايران، ژاپن نيست. ژاپن هیچ شباهتی به ايران ندارد. اما حتي اگر هم داشت، كشورهاي بزرگ دنيا نميخواهند بازهم كشور ديگري را مجهز به فناوري هستهاي ببينند. تروريسم و بنيانهاي ضعيف امنيت منطقهاي موجب شده كه تلاش ايران براي دستيابي به فناوري غنيسازي اورانيوم و پلوتونيوم براي ابرقدرتها غيرقابل تحمل باشد. با اين وجود، ايران اصرار دارد كه مقاصد صلحآميز را براي برنامه هستهاياش دنبال می کند اما اين موضوع نميتواند كشورهايي را كه از توسعه انرژي هستهاي نگران هستند آرام كند.
دولت بوش، محمد البرادعي و كوفي عنان، هر سه ميدانند كه قوانين منع گسترش هستهاي بايد مورد تجديدنظر قرار گيرند تا از انحراف برنامههاي صلحآميز هستهاي به سمت برنامههاي تسليحاتي جلوگيري شود، آنها معتقدند كه موارد مبهم موجود در معاهده منع گسترش هستهاي بايد اصلاح شود.
با اين وجود، جامعه بينالمللي نتوانسته به توافق جمعي در مورد اصلاح اين قوانين برسد و آمريكا هم ميخواهد «آدم خوبها» را از «آدم بدها» جدا كند.
طبق منطق آمريكايي، كارهاي آدم بدها هيچگاه قابل توجيه نيست و بنابراين، منافع آنها هم نبايد مورد احترام قرار گيرد.
اما آمريكا به تنهايي و يا حتي با كمك بريتانيا، فرانسه و آلمان، نميتوانند ايران را به سمتي بكشانند كه خودشان ميخواهند. تهديد كشور مغرور و قدرتمندي مثل ايران تنها در صورتي انجام ميپذيرد كه تمام همسايگان ايران هم به اعمال تحريم و به انزوا كشاندن آن تمايل داشته باشند. اما اين اتحاد عقيده وجود ندارد چون توجيه عاقلانهاي براي چنين اقدامي نيز قابل دسترسي نيست.
حالا استراتژي ايران براين مبنا استوار ميشود كه با اين قوانين بازي كند و واشنگتن را به علت تلاش براي تغيير آنها مورد انتقاد قرار دهد.
تهران از آژانس ميخواهد كه تعهدش به استانداردهاي عدم گسترش را تأييد كند و به همين ترتيب، اجازه ادامه فعاليتهاي غنيسازي اورانيوم را صادر كند.
مقامات ايراني حتي ميگويند هر اقدام مورد تأييد اروپا براي راستي آزمايي فعاليتهاي خود را ميپذيرند تا مقاصد صلحآميز هستهاي خود را به اثبات برسانند. ايران هر كاري ميكند تا از «حق» خود براي غنيسازي اورانيوم دفاع كند.
حالا اگر قرار است اقدامات كنترلي در زمينه گسترش فناوري دوكاره هستهاي به كشورهاي جديد تشديد شود، آنگاه بايد در مورد تعهدات كشورهاي دارنده سلاح هستهاي هم تجديدنظر شود تا آنها براي نابود كردن زرادخانههاي خود و عدم ساخت سلاحهاي هستهاي جديد تحتفشار قرار گيرند. ايران در واقع ميخواهد اين راه را نيز دنبال كند و اكنون نوبت آمريكا و اروپا است كه با راهحل بهتري وارد عمل شوند.