آفتابنیوز : پتر فيليپ مفسر دويچه وله تفسيرى در این باره دارد که در ذیل می آید:
او دست بردار نيست: اگرچه مىداند، و شايد چون دقيقا مىداند كه اين تاخت و تازها به اسرائيل جهانيان را مىشوراند، بنابراين احمدىنژاد، رئيس جمهورى اسلامى ايران باز هم به اين حرفها ادامه مىدهد. اين مرتبه با اين ”پند و نصيحت” آمده كه آلمان و اتريش كه ادعا دارند خودشان در جنگ جهانى دوم يهودىكشى راه انداختهاند، مىتوانند براى حل مناقشهى خاورميانه هم كه شده، برخى از ايالتهاى خود را در اختيار ”رژيم صهيونيستى” قرار دهند.
بايد گفت همين چند هفته پيش بود كه احمدىنژاد خواستار محو اسرائيل از نقشهى جهان شده بود و حال منكر يهودىكشى در دورهى آلمان نازى است. و اين تصادفى نيست كه او اين اظهارات را در مكه بيان مىكند، آنهم در چارچوب نشست «كنفرانس كشورهاى اسلامى». و باز اين تصادفى نيست كه اظهارات وى از شبكهى عربى تلويزيون ايران پخش مىشود. از قرار معلوم احمدىنژاد مىكوشد با اين سخنان در جهان اسلام محبوبيت كسب كرده و هوادارانى را حول خود جمع كند.
ممكن است كه او در اين هدف خود موفق شود، ولى به چه بهايى؟ گيرندگان پيام و تزهاى او در كشورهاى عربى و در جهان اسلام در وهلهى نخست مردمان ساده و تهيدستى هستند كه تمايل دارند ريشههاى فقر و بدبختى خود را در موجوديت اسرائيل و تكبر يا استكبار غرب بجويند تا در رژيمها و حكام كشورهاى خود. اينها همان محافلى هستند كه رويداد ۱۱ سپتامبر را همچنان توطئهى اسرائيل مىدانند و آنجا كه اسامه بنلادن نيازمند كمكرسانى به شبكهى القاعده است، در صحنه حاضر مىشوند.
اين به سود منافع ايران نيست كه رئيس جمهورش وارد اين گونه مجامع شود. احمدىنژاد در ايران انتخاب شد، با اين وعده كه به تنگدستان كشورش يارى رساند. وى به جاى اينكه به وعدهى خود عمل كند، تمامى كشور را به سراشيبى دشوارىها سوق داده است. با اين روند افراطيگرى و راديكاليسمى كه رئيس جمهور ايران روزانه آغاز كرده، فقير و غنى به آتش آن مىسوزند. و اين در حالى است كه پيشينيان وى محمد خاتمى و هاشمى رفسنجانى در تلاش بودند راه جمهورى اسلامى ايران بسوى جامعهى بينالملل را بگشايند. به نظر مىآيد كه احمدىنژاد هر لحظه از اين مسير بيشتر فاصله مىگيرد.
كارى است عبث اگر بخواهيم وارد جزئيات اين تاخت و تازهاى احمدىنژاد شويم. اين اظهارات حتی ايرانىهاى خويشتندار را نيز در استيصال فرومىبرد. آنهم نه بخاطر تمايل ايشان به اسرائيل و يا غرب، بلكه از سر نگرانى و دغدغه براى سرنوشت كشورشان.
آنها مىدانند كه اين مسير افراطى و راديكال رئيس جمهور بر توان افراطى و راديكال نيروهاى خارج از ايران خواهد افزود كه همواره تلاش داشتهاند ثابت كنند كه ايران هميشه مقاصد تاريكانديشانهاى را دنبال مىكند و مىكرده است. مناقشهى اتمى يكى از اين نمونههاى بارز است: اروپايىها قصد داشتند با مذاكرات اتمى خود با ايران وزنهاى در برابر تهديدات واشنگتن ايجاد كنند. اين گفتگوها قطع شده و از سرگيرى آن به نظر مىرسد كه روز به روز دشوارتر مىگردد، زيرا كه هر تاخت و تاز احمدىنژاد بر بىاعتمادى نسبت ايران مىافزايد.