کد خبر: ۳۲۴۷۰۰
تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۳
فرمانده پیشمرگ کرد

داعش محصول اشتباه محاسباتی آمریکا، عربستان و ترکیه است

«محمد حاجی محمود» فرمانده پیشمرگان اقلیم خودمختار کردستان عراق در شهر «کرکوک» معتقد است آمریکا، عربستان سعودی و ترکیه دست اندرکار پشتیبانی از داعش بودند و ظهور این گروه تروریستی نیز محصول حسابگری اشتباه این کشورها بود.
آفتاب‌‌نیوز : حمله ی داعش به منطقه های سنی نشین عراق و موفقیت های سریع این گروه در تصرف برخی از مهم ترین شهرهای سنی نشین از جمله «موصل» پرسش های بسیاری را درباره ی علت های موفقیت این گروه تروریستی در پیشروی گسترده در بخش های بزرگی از سرزمین عراق و ناکامی ارتش این کشور در دفع داعش، پیش روی تحلیلگران و مفسران سیاسی قرار داده است. تاکنون پاسخ های گوناگونی به این پرسش داده شده از جمله خیانت برخی از فرماندهان ارتش عراق و مسوولان شهر موصل در زمره ی علت های مطرح شده است.

نقش اقلیم خودمختار کردستان عراق نیز در مقابله با پیشروی داعش از جمله مسایلی است که تحلیلگران بر آن تاکید دارند. برای فهم بهتر این مساله خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) با حاجی محمود فرمانده پیشمرگان کرکوک به گفت وگو نشسته است.

حاجی محمود درباره ی علت های پیدایش ناگهانی داعش در عراق معتقد است، مشکلات ناشی از سوء مدیریت های دولت «بغداد»، تداوم اختلاف های سنی ها با دولت مرکزی و البته کردها و دولت مرکزی و پشتیبانی کشورهای منطقه از داعش باعث شد تا این گروه در چند روز بخش قابل توجهی از عراق را به تصرف خود درآورد. در این میان آمریکا، عربستان سعودی و ترکیه هم در همکاری و پشتیبانی از داعش بی سهم نبودند و به نوعی ظهور داعش محصول حسابگری اشتباه این کشورها بود.

به نظر وی، نیروهای نظامی مستقر در موصل به صورت عمده از اهل سنت عراق بودند و باید بدانیم که اهل سنت عراق هم در مقابل داعش جنگ نمی کند. در برابر، فرماندهان ارشد نیروهای نظامی و امنیتی در این شهر شیعه بودند که اینان نیز به اتفاق بخشی از نیروهای وفادار به دولت عراق مجبور به عقب نشینی شدند.

این فرمانده پیشمرگان درباره ی علت های معطوف شدن تمرکز داعش از بغداد به سمت اقلیم کردستان معتقد است که در کشاکش تلاش داعش برای تصرف بغداد، یک جلسه ی بسیار مهم در شهر «بیروت» پایتخت لبنان، برگزار شد که در آن جلسه گروه های گوناگونی از اعراب سنی، رهبران قبایل، بعثی ها، نمایندگان داعش و بخشی از اعراب شیعی عراقی حضور داشتند و در آن جلسه بود که تصمیم گرفته شد نیروهای داعش به جای ادامه ی حمله به بغداد به سمت کردستان تغییر مسیر دهند.

در ادامه، مشروح گفت و گوی ایرنا با حاجی محمود آمده است:

***ایرنا: بیش از 18 ماه است که داعش در عراق ظهور کرده است؛ گروهی که در کمتر از یک هفته حدود 40 درصد خاک این کشور در استان های نینوا (موصل)، تکریت و الانبار را تصرف کرد. یکی از مهم ترین پرسش هایی که در این زمینه وجود دارد، علت پیدایش ناگهانی داعش و قدرت قابل توجه این گروه است. نظر شما در این باره چیست؟
**حاجی محمود: در واقعیت باید گفت داعش از دل گروه «القاعده» تشکیل شد که بعدها از این گروه جدا شد. در برهه یی از زمان برخی از کشورها و گروه های موثر با این دید که القاعده را می خواهند تضعیف و دچار فروپاشی درونی کنند تلاش کردند تا داعش را از القاعده جدا کنند. این بازیگران با این بهانه و دلیل که از این راه از قدرت منطقه یی القاعده بکاهند از داعش پشتیبانی کردند و از چندین راه این کار را انجام دادند.
ابتدا در سال 2009 گروهی را جدا کردند که «ابوعمر بغدادی» ریاست آن را بر عهده گرفت. چند سال بعد وی در نزدیکی بغداد به دست نیروهای آمریکایی کشته شد. رییس جمهوری وقت آمریکا با رهبران عشایر عرب عراق جلسه یی تشکیل داد. این رهبران و سران قبایل از آمریکا خواهان دریافت کمک های مالی و تسلیحاتی برای جنگ با القاعده شدند و این کمک ها را هم دریافت کردند اما حقیقت این بود آنها به جنگ القاعده و گروه های افراطی نرفتند و تنها نام القاعده را به گروه «سهوا» تغییر دادند یعنی همان نیروهای القاعده با اسلحه های امریکایی فقط اسمشان را تغییر دادند.
این ها از 2009 تا 2012 به نوعی مشغول سازماندهی و تقویت خود بودند. پس از وقوع بهار عربی که منجر به ناامنی و بی ثباتی گسترده در منطقه شد وقتی که این تحولات شمال آفریقا و کشورهای تونس، لیبی، مراکش و مصر را در نوردید و به منطقه ی شامات و سوریه رسید ما شاهد بودیم این گروه ها فعالیت خود را منسجم تر و در قالب و نامی مشخص که امروزه می شناسیم شروع به فعالیت کردند. در این زمان کشورهای گوناگونی مانند عربستان سعودی، قطر و ترکیه و به احتمال زیاد آمریکا همکاری های گسترده و کمک های قابل توجهی را در اختیار این گروه قرار دادند تا بتوانند در فاصله ی زمانی کوتاهی نظام حاکم سوریه زیر امر «بشار اسد» را سرنگون کنند.
در این زمان کمک های مالی و تسلیحاتی بیش از پیش در اختیار این گروه ها قرار گرفت و شاهد هستیم این گروه توانست با تصرف نقاطی از سوریه مانند شهر «رقه» انبارهای تسلیحاتی قابل توجهی را هم به دست آورد. البته تحولات در سوریه به گونه یی رقم خود که امید سرنگونی سریع اسد رنگ باخت و همچنین بین کشورهای پشتیبان این گروه هم اختلاف های جدی روی داد و این ها باعث شد تا آنها هدف بدیلی برای خود و آن هم در عراق در نظر بگیرند. در نتیجه در زمانی که مناطق سنی نشین عراق از دولت «نوری مالکی» ناراضی بودند و همواره این مناطق ناآرام بود بهترین فرصت پدید آمد تا داعشی ها از این اختلافات رو به افزایش سنی ها و دولت شیعه بهره برداری لازم را انجام دهند.
زمانی که نوعی خلاء امنیتی و بی ثباتی در مناطق سنی نشین عراق به وجود آمد سنی ها تلاش کردند تا بیشترین استفاده را از این وضعیت ببرند. البته باید تاکید کنم همه ی اعراب اهل سنت را نمی توانیم داعش بنامیم اما باید گفت همه ی داعشی ها سنی هستند. در چنین شرایطی یکی از بنیادی ترین نیروهای نظامی عراق متشکل از چهار لشکر با مجموع 60 هزار نفر و 2 لشکر از پلیس عراق متشکل 30 هزار نفر در آنجا حضور داشتند یعنی 90 هزار نفر نیروی نظامی و امنیتی با پیشرفته ترین ادوات و تسلیحات جنگی و به صورت عمده آمریکایی در موصل حضور داشتند اما این نیروی قابل توجه با زمینه سازی که اعراب سنی ایجاد کرده بودند به مانند بهمنی بودند که ذوب شد. در نتیجه بیشتر این نیروها از جنگ با داعش خودداری کردند و داعشی ها در زمانی کوتاه موصل را تصرف کردند. در این میان داعشی ها دست کم 1700 تانک و خودروهای زرهی «هامر» در کنار توپخانه و مسلسل های سنگین و مهمات بسیار قابل توجهی را به دست آوردند. عقب نشینی و فروپاشی نیروهای ارتش و به غنیمت رفتن بیشتر تسلیحات آنها باعث شد تا داعشی ها با اعتماد به نفسی قابل توجه و سرعتی قابل توجه تر بلافاصله پس از موصل راهی «تکریت»، «بیجی» و ... شوند و بخش عمده یی از خاک عراق را به تصرف خود در آورند.
اگر خلاصه بگوییم، مشکلات ناشی از سوء مدیریت های دولت عراق و تداوم اختلافات سنی ها با دولت مرکزی و البته کردها و دولت مرکزی و نیز پشتیبانی های پیشینی که کشورهای منطقه از داعش می کردند باعث شد تا این گروه در کمتر از چند روز بخش قابل توجهی از عراق را به تصرف خود در آورد و در این بین باید تاکید کنم که آمریکا، عربستان سعودی و ترکیه هم در همکاری و پشتیبانی از داعش بی سهم نبودند و به نوعی ظهور داعش محصول محاسبات اشتباه آن ها بود. همه ی این ها دست به دست هم داد تا در مدت زمانی کوتاه داعش حدود 35 تا 40 درصد خاک عراق را تصرف کند.

***ایرنا: اشاره کردید 90 هزار نیروی نظامی و امنیتی عراقی در زمانی که داعش به موصل حمله کرد در آنجا حضور داشتند در حالی که می دانیم تعداد نیروهای داعش بسیار کم تر بود. این هنوز یکی از پرسش های بنیادین بی پاسخ مانده است که چطور ارتشی به این تعداد نیرو و تجهیزات قابل توجه در برابر داعش با شماری اندک شکست خورد و دست به عقب نشینی زد؟ داعشی ها چه چیزی داشتند که نیروهای نظامی وابسته به دولت نداشتند و این گونه داعشی ها برق آسا موفق به تسخیر موصل شدند؟
**حاجی محمود: نیروهای نظامی مستقر در موصل به صورت عمده از اهل سنت عراق بودند و باید بدانیم که اهل سنت عراق هم در مقابل داعش نمی جنگند. در برابر، فرماندهان ارتش و نیروهای نظامی و امنیتی در موصل شیعه بودند که اینان نیز به اتفاق بخشی از نیروهای وفادار به دولت عراق مجبور به عقب نشینی شدند و از موصل وارد کردستان و از آنجا هم به سمت مناطق عرب شیعه نشین حرکت کردند.
در «تل عفر» هم حدود سه هزار نفر نیروی ترکمان شیعه حضور داشتند که مقاومت قابل توجهی از خود نشان دادند اما آن ها هم در پایان از همان مسیر کردستان ابتدا وارد «خانقین» شدند و سپس از آنجا به بغداد عقب نشینی کردند. به غیر از این نیروها، باید گفت سایر نیروهای نظامی عراقی مستقر در موصل و شهرهای دیگر بدون مقاومت خودشان را تسلیم داعش کردند. به عبارتی دیگر باید دیدگاهمان را کمی متفاوت کنیم به این معنی که داعش مناطقی مثل موصل، بیجی، «جلولا» و ... را فتح نکرد بلکه ساکنان معترض و سنی این مناطق بودند که شهر را از کنترل نیروهای وفادار به دولت مرکزی خارج کردند و قدرت را در دست گرفتند.

***ایرنا: در این میان، پیکان برخی انتقادها به سوی مالکی نخست وزیر وقت دولت عراق نشانه می رود. حتی به تازگی مجلس عراق وی را مسوول اصلی سقوط موصل قلمداد کرد. عملکرد مالکی و دیگر رهبران ارشد سیاسی در بغداد چه تاثیری بر افزایش بحران در عراق و سپس ظهور داعش داشت؟
**حاجی محمود: طبیعی است که عملکرد افراد مختلفی در بحرانی تر شدن و بی ثباتی عراق تاثیر داشت اما مساله فراتر از سوء عملکرد یک فرد بود و موضوع جنگی فرقه یی و طایفه یی در عراق بود که طی همه ی سال های اخیر جریان داشت.
طی 2 سال قبل از ظهور داعش به طور میانگین روزانه 100 نفر در درگیری و نزاع میان شیعیان و سنی ها در شهر بغداد کشته و 2 طرف روز به روز از هم دورتر می شدند. حتی دولتمردان 2 طرف که در یک دولت حضور داشتند با شدیدترین اتهام ها و لقب ها دیگری را خطاب می کردند یعنی مقدمات پیدایش داعش و ورود عراق به وضعیتی تازه از بحران از همین جاها شروع شد. اشتباه ها، سوءمدیریت ها و تصمیم های بدون فکر و لحظه یی هم بر این فرایند سوار شد. در این زمینه لازم است به مثالی از مصر توجه کنیم. جریان «اخوان المسلمین» در مصر 70 سال منتظر قدرت گیری بود و سرانجام هم به این خواسته ی خود رسید اما مشکل از آنجا شروع شد که «محمد مرسی» رییس جمهوری برآمده از دل اخوانی ها، در پی تلافی ستم ها و فشارهای پیشین بر اخوانی ها و نیروهای اسلامگرا طی هفت دهه ی گذشته برآمد یعنی اخوانی ها برای گرفتن ارکان مختلف قدرت بسیار عجله کردند و نتیجه هم همان شد که دیدید.
متاسفانه چنین روندی هم در عراق روی داد و بخشی از شیعیان که سال ها زیر ستم حکومت های وقت عراق بودند به سرعت و با عجله به دنبال نوعی جبران گذشته و رفع ستم های چندین ساله رفتند که این امر باعث افزایش گسست ها بین گروه های گوناگون هویتی و شکل نگرفتن تعامل مناسب در عراق شد. متاسفانه باید بگویم شیعیان عراقی به مانند اخوانی های مصر یک فرصت طلایی و تاریخی را با عملکردشان از دست دادند. در این میان مالکی هم تاثیر گذار بود اما روند تحولات بسیار گسترده تر از این بود که یک فرد بتواند به تنهایی عامل آن یا برعکس مانع از وقوع آن شود.
به صورت قطعی مالکی اشتباه های زیادی داشت اما در عین حال نباید از یاد ببریم که در درجه ی نخست وی محدودیت های زیادی داشت و در درجه ی دوم برخی اقدام ها را هم انجام داد که قابل توجه بود مانند خلع سلاح «جیش المهدی» و برخی دیگر از گروه های مسلح شبه نظامی یا امضای حکم اعدام «صدام حسین» دیکتاتور عراق از جمله این اقدام ها بود. البته پیدا بود وی نتوانست یا نخواست با کردها یا دیگر گروه های هویتی عراقی یک رابطه ی متقابل و سازنده را برقرار کند.

***ایرنا: داعش پس از آن که موصل، تکریت و شهرهای دیگر مانند تل عفر را به سرعت تسخیر کرد، در چند جبهه به سمت بغداد حمله ور شد و در حالی که در چند کیلومتری بغداد بود به ناگاه مسیر خود را تغییر داد. داعش پس از این تغییر به سوی کردستان و مناطقی نظیر «شنگال» (سنجار)، «سعدیه»، کرکوک، جلولا و خانقین هجوم برد. تا به امروز هنوز پاسخ روشنی برای این تغییر ناگهانی راهبرد یافت نشده است؛ اینکه چطور داعش از تلاش برای تصرف بغداد صرف نظر کرد و به سوی کردستان حمله ور شد. تحلیل شما در این خصوص چیست؟ این در حالی بود که پیش از آن داعشی ها به صورت غیررسمی می گفتند با کردها مساله یی نداریم و مساله ی ما با دولت مرکزی و شیعیان عراق است. چطور شد که کردها هم تبدیل به یکی از مسایل داعشی ها و دشمن آنان شمرده شدند؟
**حاجی محمود: برای پاسخ به این پرسش باید کمی به گذشته بازگردیم. باید تاکید کنم این گروه های به اصطلاح رادیکال اسلامی مانند القاعده، داعش و «جبهه ی النصره» به صورت عمده به دست کشورهای دیگری ساخته و تقویت و به مرور زمان و تغییر شرایط رها شده و بعدها از تاسیس آن ها پشیمان شده اند. به طور مثال، القاعده با پول عربستان سعودی، پشتیبانی های امنیتی پاکستان و کمک های مستقیم آمریکا برای مقابله با نیروهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان ایجاد شد. اما یک دهه پس از تاسیس و خروج نیروهای شوروی دیگر این گروه ها آن اهمیت و فلسفه ی ایجابی خود برای پشتیبانانشان را از دست داده و به نوعی رها می شدند.
در مورد داعش هم داستانی مشابه روی داده است. برخی کشورها مانند آمریکا به دنبال آن بودند که از دل القاعده ی عراق یک گروه میانه روی اسلامگرا را ایجاد و از القاعده جدا کنند که باعث تضعیف القاعده شود اما این گروه خود بعدها تبدیل به سازمانی مخوف تر شد به نوعی که در پاره یی موارد القاعده از اقدام های آنان تبری جست. اینک نیز همین راهبردِ منشعب کردن این بار در داخل داعش از سوی آمریکا و برخی کشورهای دیگر در حال پیگیری است اما همه ی ما می دانیم این روش ها نمی تواند به راه حلی منجر شود. بنا بر این، هم زمان با درگیری های جدی داعش با دیگر گروه های عرب باید گفت جریان هایی وجود دارد که نوعی گفت وگو و رابطه را میان اعراب گوناگون شامل شیعی و سنی فراهم می کند. حال در این زمینه که چرا به ناگاه راهبرد داعش در عراق تغییر کرد و به سمت کردها هم حمله کرد باید گفت این امر به چند دلیل رخ داد.
بین گروه های عرب برخی معتقد بودند کردها در عمل همپیمان آمریکا در منطقه و باعث بقای آمریکایی ها در منطقه هستند. برخی نیز قدرت گیری بیشتر کردها را خطری جدی تر در مقایسه با دولت مرکزی ارزیابی می کردند. برخی از رهبران سنی عرب دارای نفوذ در داعش هم می گفتند جنگ با دولت مرکزی و شیعیان در نهایت جنگ بین خود اعراب است و این کردها هستند که عرب نیستند و خطر واقعی تر به شمار می روند. تلاش کردها برای مستقل شدن از عراق، تاکید بر تعیین تکلیف مناطق مورد مناقشه و تسخیر آن ها (پس از پیدایش داعش) این دیدگاه های کُردستیزانه را تشدید کرد. در همین بحبوحه ی تلاش داعش برای تصرف بغداد، یک جلسه ی بسیار مهم در بیروت برگزار شد که در آن جلسه گروه های گوناگونی از اعراب سنی، رهبران قبایل، بعثی ها، نمایندگان داعش و بخشی از اعراب شیعی عراقی حضور داشتند و در آن جلسه بود که تصمیم گرفته شد نیروهای داعش به جای ادامه ی حمله به بغداد به سمت کردستان تغییر مسیر دهند.

***ایرنا: تا پیش از این که داعش به کردستان حمله کند، نیروهای پیشمرگ از منظر افکار عمومی و حتی رسانه های غیرکردی منطقه یی و بین المللی زیر تاثیر پیشینه ی طولانی مبارزاتی شان در دهه های 1960 تا 1990 دارای یک پرستیژ یا ساده تر بگویم یک ابهت خاص بودند و گروهی مسلح و شکست ناپذیر به شمار می آمدند. حتی دیده می شد که در تحلیل این که چرا داعش به کردها حمله نمی کند برخی پاسخ می دادند چون داعش نمی تواند با پیشمرگان هماوردی کند. با این حال، با موج نخست حمله ی داعش به شنگال، سعدیه، جلولا، «زومار» و ... پیشمرگان متحمل شکست سریعی شدند و آن طور که انتظار می رفت نتوانستند در برابر داعش مقاومت کنند. حال از شما به عنوان یک پیشمرگه ی کهنه کار و فرمانده کنونی این نیروها در مهمترین جبهه درگیری با داعش می پرسم، چرا پیشمرگان این گونه شکست خوردند؟
**حاجی محمود: ما کردها از هنگام سرنگونی دولت صدام حسین در سال 2003 در منطقه در جنگ نبوده ایم و خواهان این امر هم نبوده ایم و به صورت عمده تمرکز و بیشتر نیرو و توجه ما به مسایل توسعه و آباد کردن مناطق محروم و آسیب دیده و امور بازرگانی و تجاری معطوف شد. به همین دلیل در زمینه ی نظامی آن تعداد نیروی کافی، تجهیزات و تسلیحات لازم لجستیکی و نظامی، تمرین ها و مانورهای نظامی و کادرسازی مورد نیاز به آن شکلی که بایسته بود انجام نشد. در همین دوره قرار بود بخشی از تسلیحاتی که دولت عراق از خارج و به صورت عمده از آمریکا دریافت می کرد به پیشمرگه ها تحویل شود اما دولت همیشه از تحویل آنها به بهانه های مختلف سر باز زد. ورود نسل جوان هم باعث شده بود تا نسل با تجربه ی و پا به سن گذاشته ی پیشین جایگزین شود و نیروی تازه و کم تجربه لباس پیشمرگه ها را بپوشند.
همه ی اینها دست به دست هم داد تا پیشمرگه ها از توانایی و کارایی لازم برای دفاع در برابر داعش برخوردار نباشند و عمده ی جبهه ها و خطوط دفاعی هم نه از نیروهای منظم و سازمان یافته پیشمرگ، بلکه با همیاری نیروهای شبه نظامی مردمی تشکیل شد. حمله ی داعش باعث شد هرکسی با هر ایده و مرامی خود را به سنگرهای مختلف برساند و اسلحه در دست به دفاع از خاک و ناموسش دست بزند.
یک مساله دیگر، گشایش یک خط جبهه با طولی بیشتر از 1040 کیلومتر ظرف مدت بسیار کوتاه یک هفته یی بود. طبیعی است که در چنین حالتی بزرگ ترین ارتش ها و قدرت های نظامی هم توانایی پوشاندن نقاط ضعف احتمالی خود را ندارند.

***ایرنا: اینک و در حالی که 15 ماه از آغاز درگیری کُردها و داعش گذشته، وضعیت پیشمرگان کُرد در جبهه های درگیری با داعش چگونه است؟
**حاجی محمود: طی ماه های اخیر تجربه های زیادی کسب کرده ایم؛ تجربه هایی که برای کسب آن خون و هزینه ی بسیاری داده ایم. در این مدت درگیری ها به طور جدی تری در بیشتر طول مرزهای مشترک ادامه داشته است. پس از حمله های غافلگیرانه ی داعش ما شاهد آن هستیم که پیشمرگان در فاصله ی زمانی کوتاهی به یک سازماندهی جدی دست زده اند و توان و هماهنگی دفاعی آنها بیشتر از قبل شده است. طی این مدت پیشمرگان در جبهه های مختلف نه تنها دیگر منطقه یی به دست داعش نداده اند بلکه عمده مناطق اشغال شده را آزاد کرده اند و در بخشی از جبهه ها نظیر شنگال و کرکوک آهنگ و آرایش پیشمرگان از وضعیت انفعالی-دفاعی اولیه به وضعیت فعالانه و تهاجمی تغییر کرده است. البته در این تغییر وضعیت، پشتیبانی های تسلیحاتی و مشورتی قدرت های بین المللی و منطقه یی و پشتیبانی هوایی هواپیماهای ائتلاف موثر بوده است. به طور کلی باید بگویم به رغم همه این تحولات و تجربه ها، هنوز نیروهای نظامی پیشمرگ با آن سازماندهی نظامی مورد نظر فاصله دارند هرچند باید تاکید کرد این نیروها به اعتراف بیشتر ناظران و فرماندهان درگیر با داعش شامل آمریکایی و ... از موثرترین نیروها محسوب می شوند.

***ایرنا: چه تفاوت هایی میان پیشمرگان جوان امروز با نسل پیشمرگان دیروز که شما آن را نمایندگی می کنید وجود دارد؟
**حاجی محمود: در آن مقطع هدف ما تلاش برای آزاد کردن کردستان از یوغ ستم و فشارهای بسیار رژیم بعث و خفقان آن زمان بود. همچنین در آن زمان نوع جنگ ها پارتیزانی بود و ما با توجه به تجربه های خود و استفاده از کوه ها می توانستیم ضربه های موثری وارد کنیم. اما اینک وضعیت متفاوت و شبیه جنگ 2 ارتش کلاسیک روی زمین است. جنگ به صورت تک و گریز نیست بلکه جنگ بر سر زمین و نشاندن پرچم بر روی آن است. آن ها به طور مثال می خواهند کرکوک را اشغال کنند چرا که بسیار برایشان اهمیت دارد. آن ها هم به عمق استراتژیک کرکوک نیاز دارند و هم به نفت آن تا بخشی از مخارجشان را تامین کنند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین