آفتابنیوز : برنامههایی مانند وایبر، واتساپ، تلگرام و آنهایی كه هر روز از راه میرسند و جای خود را به سرعت در بین كاربران اینترنت باز میكنند، از سویی مورد استقبال واقع میشوند و از سوی دیگر به آنها به چشم خطراتی كه باید نابود شوند نگاه میشود. به عنوان مثال شبكهای مانند «تلگرام» هرچه بیشتر مورد استقبال افراد جامعه واقع شده و روز به روز افراد بیشتری به آن میپیوندند، بیشتر هم مورد انزجار برخی افراد قرار گرفته و به دنبال راهحلی برای مقابله با آن هستند.
راهكارهایی مانند فیلترینگ هم از همین ابراز نگرانیها سرچشمه گرفته است. اما آیا در تمام جوامع نسبت به پدیدههای جدید اینترنتی چنین واكنشهایی صورت میگیرد؟ میزان خطراتی كه كشور ما را تهدید میكند بیشتر است؟ مزایای استفاده از چنین شبكههایی كمتر از معایب آن است؟
دكتر محمدسعید ذكایی، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این رابطه به سوالات خبرآنلاین پاسخ داده است. او معتقد است نه خوشبینی و نه بدبینی محض در چنین مواردی موثر نیستند. باید شرایط جدید را بپذیریم و به جای حذف صورت مساله، خودمان را برای آن آماده كنیم.
گفتوگوی خبرآنلاین با این جامعه شناس را در ادامه بخوانید:
آقای دكتر، در تمام جوامع اینهمه نگرانی نسبت به ورود تكنولوژی وجود دارد؟
گرایش به چنین شبكههایی، یك فرایند جهانی است و اتفاقی است كه در كشورهای دیگر آسیایی یا اروپایی هم رخ داده است. این روند، یك بخشی از جهانیشدن است و تكنولوژی جاذبههای خودش را دارد كه نمیتوان آن را انكار كرد. این جذابیت و كارایی امروزه هم جوانان و هم كودكان و میانسالان را به خود مشغول كرده است. بنابراین در حال صحبت از یك فرهنگ جهانی رسانه و شبكههای اجتماعی هستیم كه فضای مثبت و منفی را ایجاد كرده است. به نظر میرسد نگرانكننده این است كه ایرانیها شتاب زیادی در استفاده از اینگونه تكنولوژیها نشان دادهاند و در مواردی دیده میشود نوع استفاده از این ابزارها با آنچه در جهان به صورت متعارف اتفاق میافتد فاصله دارد چراكه ما فرهنگ استفاده از این فضاها را به مردم آموزش ندادهایم. هك كردن، به نمایش گذاشتن لحظات خصوصی و عكسهای بسیار شخصی، هجوم به صفحه افراد و ناسزا گفتن به او، انتشار اطلاعات خصوصی، تهدیدها و مزاحمتها و... از جمله اتفاقاتی است كه با بسیاری از فرهنگهای رسانهای سازگار نیست اما در كشور ما اتفاق میافتد.
چرا چنین استقبالی در ایران از این شبكهها شده؟
بخشی از آن میتواند به دلیل كاركردهای تكمیلی این شبكهها در تعاملات اجتماعی باشد. مخصوصا این كه میتوان اشاره كرد برای بخشهایی از جامعه كه درگیر حرفه و مشاغل و فعالیتهای روزانه هستند، فرصت كمتری برای حضور در اینگونه ارتباطات مجازی پیدا میشود ولی وقتی افراد فرصتی برای بروز و ظهور تواناییهایشان در عرصههای واقعی نداشته باشند، به سوی حضور در این فضاها سوق پیدا میكنند. به عنوان مثال میتوان به این اشاره كرد كه از آنجا كه زنان ایرانی نرخ بالای بیكاری دارند، از این فضاها به عنوان راهی جدید برای فرار از روزمرگی و فرصتی برای خودابرازی استفاده كنند. گروههای از كار افتاده یا كسانی كه امكان تحرك جغرافیایی زیادی را ندارند از این شبكهها به عنوان راهی برای جبران حضور و فعالیت اجتماعی استفاده میكنند كه البته جنبههای منفی و مثبت آن جای بحث و بررسی دارد.
از جنبههای منفی این موضوع، به ایجاد روابطی اشاره میشود كه بنیاد خانواده را تهدید میكند. شما با این نگاه موافقید؟
باید این را بدانیم كه گریزی از ورود تكنولوژیها نداریم. درست است كه بخشی از آداب و رسوم خانوادههای ایرانی دچار تغییر شده و فرصتهایی كه افراد خانواده در كنار همدیگر صرف میكردند با این ابزارهای جدید كمتر شده، اما باید بدانیم نسبت دادن تمام اختلالات اجتماعی و روابط خانوادگی مثل طلاق و ... به تكنولوژی، كار درستی نیست و با دادههای تجربی موجود هم نمیتوان این ارتباط مستقیم را پیدا كرد. مشخص نیست كه اگر افراد از این شبكههای ارتباطی و فضاهای اینترنتی استفاده نكنند كاملا در كانون خانواده خواهند بود و به افزایش ارتباطات خانوادگی منجر خواهد شد یا این انزوا طور دیگری جبران میشود.
نظر شما به عنوان یك جامعهشناس درباره راهكارهایی مانند فیلترینگ كه این روزها بویژه درباره شبكههای اجتماعی مانند تلگرام درباره آن صحبت میشود چیست؟
نباید دچار افراط و تفریط شویم كه بگوییم یا به طور كلی استفاده از این تكنولوژیها را محدود كنیم و به كارهایی مانند فیلترینگ دست بزنیم یا این كه بدون هیچ برنامهای بنشینیم و چشممان را بر مخاطرات چنین فضاهایی ببندیم. فیلتر نه نسخه كارآمد و نه راهكار موجه و بادوامی است. ممكن است با چنین كارهایی به صورت مقطعی بتوان توقفی در این روندها ایجاد كرد اما اصل موضوع را از بین نمیبرد. باید به صورت واقعی و معقول با این قضایا برخورد كنیم. بخشی از فیلترینگ را كشورهای دیگر هم در نظر میگیرند به عنوان مثال دسترسی به سایتها و شبكههای پورنوگرافی یا سرشار از خشونت را محدود میكنند یا بر اساس تناسب سنی و میزان آسیبپذیری افراد به آنها اجازه ورود به بعضی شبكهها داده میشود اما این كه به طور كلی افراد جامعه را فاقد قوه تعقل فرض كنیم و از راهكارهای سلبی برای تمام شبكههایی كه حتی میتوانند مفید باشند استفاده كنیم، راه حل منطقی به نظر نمیرسد. باید این را بپذیریم كه وارد فضای تازهای شدهایم كه باید برای آن برنامهریزی داشته باشیم. نه میتوان نسبت به این موضوع به صورت خوشبینانه محض نگاه كرد و نه به صورت كاملا بدبینانه و بدون در نظر گرفتن ابعاد مثبت و مزایا و امتیازات استفاده از فضاهای مجازی.
به برخی از این مزایا اشاره میكنید؟
از برآورده كردن نیازهای روزمره كه بگذریم، از بعد جامعهشناسی میتوان اینطور به این فضاها نگاه كرد كه فرصتی را فراهم میآورند كه شكافهای اجتماعی و فاصله طبقاتی كه در اجتماع ایجاد شده را كاهش دهند. كمپینهایی كه برای انجام كارهای خیر صورت میگیرد، ایجاد گروههای تخصصی و علمی از سوی انجمنهایی كه دغدغه شرایط اجتماعی را دارند و بسیاری از موارد اینچنینی فرصتهای خوبی هستند كه نباید آنها را از دست داد. این فضاها میتوانند به ایجاد و حفظ هویت محلهای و ملی منجر شوند و در شرایطی كه به دلایل مختلف در شهرهایمان دچار فاصلههای زیاد بین شهروندان شدهایم، از این گونه ظرفیتها برای كاهش فاصله میان مردم استفاده كنیم. آنچه به آن نیاز داریم فضاهای واسطه برای چنین كارهایی است كه لازم است نخبگان بیشتر به این عرصهها وارد شده، شبكهسازی كرده و مردم را در جهت درست استفاده از این شبكهها هدایت كنند. به این صورت میتوانیم شاهد تحولی در بخش مدنی و شهروندی جامعه باشیم كه به خودآگاهی و ارتباط مسئولانه دامن بزند و شهروندانی مسئولتر و مدیرانی پاسخگوتر داشته باشیم. ممكن است چنین اتفاقی به سرعت نیفتد اما میتوان با ساماندهی شرایط، در آینده به چنین شرایطی رسید و از این فضاها به عنوان عرصهای برای همبستگی بیشتر استفاده كرد.