آفتابنیوز : ايرانيان، مردماني هستند كه چانه زني و معامله رادر برخوردهاي بي شمار روزانه خود در بازارها آموخته اند. اين تجربه قديمي به همراه اطمينان از حاصل بخش بودن آن باعث شده است تا چنين رويكردي حتي وارد عرصه سياسي ايران هم بشود. آنچه كه در پاريس ميان مقامات ايراني و سه كشور اروپايي (آلمان، فرانسه و بريتانيا) روي داد، انعكاسي از اين امر بود. موضوع مورد بحث و چانه زني برنامه هسته اي ايران بود. طبق توافقات پيشين قرار بود حاصل اين مباحثات گسترده در آژانس بين المللي انرژي هسته اي جهت تهيه جمع بندي نهايي مطرح شود. ايراني ها بحث و چانه زني را تا آخرين لحظات ادامه دادند. توافق حاصل شده در لحظات آخر، همچنان براي عملي شدن بايد مورد تأييد شوراي عالي امنيت ملي ايران قرار گيرد. بنابراين حتي پس از حصول توافق ايراني ها باز هم فضاي چانه زني و معامله را براي خود فراهم كرده اند.
توافق فعلي قرار است راه را براي مذاكرات آتي ميان طرفين هموار سازد. ايران موافقت خود را با تعليق فرايند غني سازي اورانيوم و برنامه هاي بازيافت سوخت تا زمان شكل گيري «معامله بزرگ» اعلام كرده است. در اين «معامله بزرگ» اروپا بايد در ازاي تعليق نامحدود غني سازي اورانيوم امتيازات بزرگي در زمينه هسته اي، سياسي و تجاري به ايران بدهد. اين امتيازات تنها از سوي سه كشور مذاكره كننده اعطا نشده بلكه شامل تمامي اعضاي اتحاديه اروپا خواهد شد.
گذشته از امتيازات مزبور، توافق ميان تهران و سه كشور بزرگ اروپايي، تمامي طرح هاي ايالات متحده براي ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت را نقش برآب كرد. ايرانيان به سختي مي توانند شادماني خود را از شكست طرح هاي ايالات متحده براي اعمال تحريم هاي گسترده اقتصادي و يا حتي جلب توافق عمومي اعضاي شوراي امنيت براي اقدام نظامي احتمالي عليه اين كشور، پنهان كنند.
مقامات ايراني از پيگيري مذاكرات خود با اتحاديه اروپا دو هدف عمده را دنبال مي كنند؛ هدف نخست آنها بهبود استانداردهاي زندگي در ايران از طريق انعقاد موافقت نامه هاي همكاري و بازرگاني با اتحاديه اروپاست و هدف دوم آنها به حاشيه راندن هرچه بيشتر بوش و تيم رياست جمهوري وي.
رئيس جمهوري آمريكا همواره به دنبال اعمال طرح هاي سلطه طلبانه خود در منطقه بوده است و سياستمداران ايران از مشاهده فاصله گرفتن هرچه بيشتر كشورهاي جهان و تعميق شكاف ميان آنان و واشنگتن خشنود هستند.
سه كشور اروپايي تاكنون هم راستا با سياست خارجي ايران حركت كرده اند و ترجيح داده اند علي رغم فشارهاي آمريكا، حفظ منافع اقتصادي خود را اولويت بخشند. شركت هاي اروپايي هم اكنون قراردادهاي بسيار سنگين و بالطبع سودزايي را با ايران- به ويژه در عرصه انرژي و صنعت نفت و گاز ايران- منعقد كرده اند و اميدوار هستند كه در آينده اي نه چندان دور باز هم سهم بيشتري از اين بازار پررونق را نصيب خود كنند.
مقابله با سلطه آمريكا
با سقوط اتحاد جماهير شوروي در ابتداي دهه 90، مخالفت جمهوري اسلامي با جاه طلبي هاي دو ابرقدرت جهان، عملاً به مخالفت با واشنگتن محدود شد.
حسن روحاني، دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران، در ديدار با «ايگور سرگيف» وزير دفاع روسيه در فوريه 2000، سياست خارجي كشورش را بدين گونه بيان كرد: همكاري ايران، روسيه، هندوستان و چين، در صورتي كه قرار باشد با سياست هاي سلطه جويانه ايالات متحده مقابله شود، از اهميت بسياري برخوردار است.
حسن روحاني اين سخنان را در شرايطي بر زبان آورد كه هنوز تا به قدرت رسيدن جورج بوش و اعمال سياست هاي يك جانبه گراي او، يك سال فاصله وجود داشت. بوش محافظه كار به محض به قدرت رسيدن با اعمال سياست خارجي يك جانبه گرا، اتكا به دكترين تهاجم پيشگيرانه و قرار دادن نام ايران در ميان كشورهاي عضو «محور اهريمني» و در نهايت حمله غيرمشروع به عراق، باعث شد تا موضوع مبارزه با سياست هاي سلطه جويانه آمريكا بيش از پيش مطرح شود.
ژاك شيراك، رئيس جمهور فرانسه، در تلاش براي تقابل با چنين شرايطي بود كه ايده «جهان چند قطبي» را مطرح كرد. جهاني كه در آن ايالات متحده، اتحاديه اروپايي، چين، هندوستان و روسيه تبديل به قطب هاي نوين جهاني مي شوند. شيراك نيز همانند سياستمداران ايراني نگران سلطه آمريكا بود.
سرسخت ترين محافظه كاران ايراني نيز اكنون به اهميت توسعه روابط با اتحاديه اروپا و نقش و اهميت آن در به شكست كشاندن طرح هاي آمريكا در مورد اين كشور واقف هستند. با اين وجود آنها همزمان نسبت به قدرت ايالات متحده نيز آگاهند.
تجربه اعمال نفوذ آمريكا بر ژاپن و تعليق قرارداد 2 ميليارد دلاري اكتشاف و توسعه ميدان نفتي آزادگان، از يك سو و فشار بر اروپا پايان مذاكرات تجاري ميان طرفين پس از گذشت بيش از 9 ماه از آغاز آن از سوي ديگر، ايرانيان را نسبت به قدرت تأثيرگذاري ايالات متحده آگاه ساخته است.
ايراني ها به خوبي مي دانند كه ايالات متحده در مورد نحوه برخورد با ايران دچار سردرگمي است. رويكرد مطالب ايالات متحده در قبال ايران نه تنها هرگز با استقبال اروپاييان روبه رو نشده است بلكه باعث شده تا حتي بريتانيا، نزديكترين متحد ايالات متحده هم ترجيح دهد در اين مورد سياستي مستقل - و حتي مغاير با خواست آمريكا – اتخاذ كند. سياست دولت بريتانيا در قبال ايران، نه تنها هم راستا با منافع آمريكا نيست بلكه آنچنان خشم محافل سياسي محافظه كاران نوين را برانگيخته است كه از «جك استراو»، وزير امورخارجه بريتانيا، به عنوان «آيت الله استراو» نام مي برند، عنواني كنايه آميز كه نشانه اوج رنجش آنان از نزديكي دو كشور است. مقامات ايراني در نقطه مقابل، اما خواهان تعميق هرچه بيشتر اين شكاف و دورتر شدن بريتانيا از آمريكا هستند. حفظ فاصله و شكاف فعلي هم، مي تواند دستاورد بزرگي براي سياستمداران ايراني باشد.
تحقق منافع ايران
رهبران ايران، همزمان با تلاش براي ايجاد شكاف يا تعميق شكاف موجود ميان اروپا و آمريكا، خواهان آن هستند كه در معامله با اروپا مزاياي بيشتري را نصيب كشور خود سازند. كسب اين مزاياي بيشتر در گروي داشتن برگ هاي برنده بيشتر است كه امكان چانه زني در مورد آنها وجود داشته باشد.
با چنين رويكردي است كه ايران توليد سانتريفيوژهاي لازم براي غني سازي اورانيوم را در ماه جولاي سال جاري ميلادي از سر مي گيرد. اين اقدام پس از آن صورت گرفت كه تهران احساس كرد سه كشور اروپايي نسبت به ايفاي تعهدات خود (اكتبر 2003) اهمال به خرج داده اند. رفع نگراني هاي امنيتي و اعطاي برخي مزاياي اقتصادي و تكنولوژيك (در بخش هسته اي) از جمله تعهداتي بود كه اين سه كشور علي رغم پذيرش از ايفاي آن سرباز زده بودند. بدين ترتيب در آخرين روز اكتبر، در ميان فريادهاي، «الله اكبر»، و «مرگ بر آمريكا» تمامي 247 نماينده حاضر در پارلمان ايران به صورت جدي خواهان آغاز مجدد غني سازي اورانيوم، استفاده از سانتريفيوژهاي ساخته شده و در نهايت اعمال حق تكميل سيكل سوخت هسته اي – كه ايران به عنوان يكي از امضاكنندگان NPT از آن برخوردار است- شدند. از سرگيري مجدد غني سازي اورانيوم واكنش دولتمردان و سياسيون ايراني نسبت به اهمال يا سرباز زدن اروپا نسبت به ايفاي تعهدات خود بود.
تهديد پارلمان ايران و سخنان دولتمردان ايراني، به سرعت باعث نگراني كشورهاي اروپايي شد. شروع دور جديد مذاكرات و پذيرش اعطاي امتيازات خاص اقتصادي به ايران و در نهايت مقابله با تلاش ايالات متحده جهت ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت، حاصل چنين حوادثي بود.
شركاي مطمئن
اتحاديه اروپا بزرگترين شريك اقتصادي ايران محسوب مي شود. طرفين هيچ كدام علاقه اي براي برهم زدن اين رابطه سودده ندارند. نگاهي به قراردادهاي نفتي منعقد شده ميان تهران و شركت هاي رويال راچ شل، الف، توتال، آجيپ ايتاليا، بريتيش گاز، بريتيش پتروليوم، اينترپرايز، لاسمو، مانيومنت و ... نشان مي دهد كه اتحاديه اروپا به هيچ وجه از توان چشم پوشي از منافع مشاركت اقتصادي با ايران برخوردار نيست. در ساير حوزه هاي صنعتي نيز طرفين قراردادهاي كلاني را منعقد كرده اند.
اتحاديه اروپا، تنها شريك تأثيرگذار ايران در معادلات جهاني نيست. چين با دارابودن حق وتو در شوراي امنيت، هر روز بيش از پيش به تهران نزديك مي شود. وزير امورخارجه اين كشور، لي ژائوژينگ، مدتي پيش با حضور در تهران قراردادي يكصد ميليارد دلاري با مقامات ايراني منعقد كرد. اين قرارداد كلان و طولاني مدت با هدف تأمين بخش عمده اي از نياز چين به انرژي در ربع قرن آينده منعقد شد. همزمان با انعقاد اين قرارداد، مقامات چيني در ديدار با حسين موسويان – معاون روحاني – در پكن، به وي اطمينان دادند كه با هر اقدامي كه با هدف ارجاع پرنده هسته اي ايران از آژانس بين المللي انرژي هسته اي به شوراي امنيت صورت گيرد، مخالفت خواهند كرد.
دستاورد معامله بزرگ
حاصل «معامله بزرگ» ميان ايران و اتحاديه اروپا هرچه كه باشد، در حوزه مربوطه به انرژي هسته اي موافقت آژانس بين المللي انرژي هسته اي نيز بايد لحاظ شود.
محمدالبرادعي، در جريان گزارش اول نوامبر خود به مجمع عمومي سازمان ملل بر لزوم «اعتماد سازي» از سوي ايران تأكيد كرد و افزود: ايران با تعليق غني سازي اورانيوم مي تواند اعتماد جامعه جهاني را جلب كند. وي در بخشي از سخنان خود تلويحاً از آنچه كه «اطلاعات متناقض» و «دائم التغيير» مي خواند انتقاد كرد.
تنها دو هفته بعداز سخنان البرادعي، مثلث اروپايي و ايران به توافقي در زمينه «توقف توسعه يا به كارگيري تأسيسات توليد سوخت هسته اي از جمله توانايي غني سازي يا بازيافت» دست يافتند. جالب اين است كه موارد مربوط به «بازيافت» فراتر ازدرخواست هاي آژانس بود.
اين توافق در حالي حاصل مي شد كه رهبر ايران، آيت الله خامنه اي نيز در جريان خطبه هاي نماز جمعه تهران (5 نوامبر) به صراحت اعلام كردند كه توسعه، ايجاد يا ذخيره سازي تسليحات هسته اي از نگاه اسلام و ملت مؤمن ايران مردود بوده و افزودند: آنها ما را به تعقيب برنامه تسليحات هسته اي متهم مي كنند. من همانگونه كه پيشتر هم گفته ام، تكرار مي كنم كه ما حتي به تسليحات هسته اي نمي انديشيم.
هدف اصلي آيت الله خامنه اي از به زبان آوردن اين سخنان، به شكست كشاندن طرح هاي دولت آمريكا براي منزوي ساختن ايران بود. رهبر ايران در اكتبر 2003 نيز هنگامي كه ايران موافقت خود با امضاي پروتكل الحاقي را اعلام كرد آن را اقدامي صحيح در جهت همكاري با آژانس بين المللي انرژي هسته اي و به شكست كشاندن مانورهاي تبليغاتي آمريكايي – صهيونيستي ارزيابي كردند.
ايران، در ازاي تعليق غني سازي اورانيوم، ليست بلندبالايي از خواسته هاي خود را در برابر اتحاديه اروپا قرارداده است: شناسايي حق دستيابي ايران به انرژي هسته اي با مصارف صلح آميز، تضمين دستيابي ايران به سوخت هسته اي وارداتي با قيمت بازار براي مصرف در تمامي راكتورها، حمايت از دستيابي ايران به راكتور تحقيقاتي آب سبك، تأمين نگراني هاي امنيتي منطقه ايران به ويژه در مورد مبارزه با مواد مخدر، از سرگيري مذاكرات تجاري و مشاركت با اتحاديه اروپا – با لحاظ كردن برخي امتيازات خاص، حمايت از پيوستن ايران به سازمان تجارت جهاني و در نهايت تداوم تلقي سازمان مجاهدين خلق (منافقين) به عنوان يك گروه تروريستي از سوي اتحاديه اروپا.
اتحاديه اروپا و ايران به عنوان استراتژيك ترين كشور خاورميانه، زمينه هاي بسياري را براي گفت وگو و همكاري متقابل دراختيار دارند. تداوم اين همكاري ها مي تواند به انزواي هرچه بيشتر ايالات متحده بيانجامد.
ساندرز، نماينده آمريكا در آژانس بين المللي انرژي هسته اي، قطعاً هنوز خاطره روزي را كه تحت فشار 34 نماينده ديگر حاضر در شوراي حكام مجبور شد از طرح تعليق غني سازي اورانيوم توسط ايران استقبال كرده و به قطعنامه پيشنهادي اروپاييان رأي مثبت دهد، فراموش نكرده است. متن 9 صفحه اي سخنراني ساندرز كه متعاقب اين رأي گيري ايراد شده و حاكي از تلاش هاي پيگيرانه ايران براي دستيابي به زرادخانه اي از تسليحات هسته اي بود نيز با بي تفاوتي ساير اعضاي شوراي حكام همراه شده و از اندوه شكست او نكاست.