شرق
"آب در شير" عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم دكتر احمد شيرزاد است كه درآن آمده است:در كشور ما پديده هاى عجيب، كمياب نيستند. چيزهاى زيادى مى توان يافت كه متفاوت با هنجارهاى طبيعى خود شكل گرفته اند و نشو و نما پيدا كرده اند. نهادهاى فرهنگى و بنيادهاى آكادميك در همه جاى دنيا به دست نخبگان و پيشكسوتان علمى روزگار برپا مىشوند و با حمايت حكومت ها و مردم عادى اجتماع و اغلب طى فرآيندى تدريجى گام به گام و با توجه به امكانات و پيشرفت هاى واقعى حاصل شده رشد مى يابند.
اما واقعيت اين است كه بايد ميان متقاضيان جدى ورود به آموزش عالى و كسانى كه بنا به عادت و براى آزمودن شانس خود در كنكور شركت مى كنند تمايز قائل شد.
اين تقاضاى بسيار گسترده براى آموزش عالى واقعيت كتمان ناپذيرى است كه آثار غير قابل انكارى را نه تنها در صحنه فرهنگى و آموزشى كشور، چه در سطوح قبل از دانشگاه و چه در سطوح بعد از دانشگاه، بلكه در صحنه اقتصادى و مديريتى برجا گذاشته است.
اين تقاضاى فوق العاده هر چند در مواردى امكان رشد و رقابت واحدهاى آموزش عالى را به همراه داشته و برنامه ريزان را هرگز با چالش و نگرانى نسبت به بى استفاده ماندن ظرفيت هاى آموزش عالى مواجه نساخته است اما در كنار اين نتيجه مثبت اين آفت عظيم را به همراه داشته است كه در اين سياه بازار آموزش عالى امكان نوشاندن هر آب آلوده و هر شرنگ نامطبوعى در كام پرعطش متقاضيان نيز فراهم است.
در چنين فضايى دانشگاه آزاد اسلامى در سال هاى اوج افكار حماسى و انقلابى و در فضاى پرالتهاب سال هاى جنگ پا به عرصه حيات گذاشت. نقطه تولد اين دانشگاه در خطبه نماز جمعه تهران بود و والدين اصلى آن نيز مسئولان حكومت جمهورى اسلامى بودند. هنوز هم اگر به فهرست هيات امناى دانشگاه نگاه كنيم، قدرتمندترين رهبران سياسى كشور را در بين آنها مى يابيم. دانشگاه آزاد براى رشد و بلوغ خود هرگز مراحل متعارف ارزيابى و كسب مجوز از وزارت علوم را طى نكرد.
...به كرات راهروها و سالن غذاخورى نمايندگان صحنه تجمع نمايندگانى است كه تلاش دارند خود را به رئيس دانشگاه آزاد برسانند تا دست خطى از او بگيرند. گهگاه اتفاق مى افتد كه نماينده، فرماندار، امام جمعه و بزرگان يك شهر كوچك ماه ها به دنبال روى خوشى يا لبخندى از رئيس دانشگاه آزاد هستند تا موافقت كند و يك واحد دانشگاه آزاد را در شهرستان آنها تاسيس كند.
...دانشگاه آزاد اسلامى در شرايطى كه بسيارى از نيروهاى متخصص دانشگاهى در دانشگاه هاى دولتى تمام هم و غم شان را مصروف پاسدارى از ضوابط و معيارهاى كيفيت آموزشى ساخته بودند و نيز كارشناسان و تكنوكرات هاى وزارت علوم در عوالم تدوين آيين نامه ها و دستورالعمل هاى خاص خود بودند با عبور از فراز تمام ضوابط و معيارهايى كه مسئولان آموزش عالى خود را پاسدار آن مى دانستند توانست مستقيماً با نياز جامعه ارتباط برقرار كند و به نوعى به آن پاسخ گويد. واحدهاى دانشگاه آزاد يك به يك در پاسخگويى به اين نياز با سرعت غيرقابل كنترلى در شهرهاى دور و نزديك راه اندازى شدند و ديرى نگذشت كه ديگر امكان كتمان واقعيتى به نام دانشگاه آزاد اسلامى براى مخالفان روند شكل گيرى آن هم وجود نداشت.
...در عين حال جنبش اصلاحات عميقاً در بافت گسترده دانشجويى دانشگاه آزاد و حتى در بخش هايى از كارمندان و اعضاى هيات علمى آنها نفوذ يافت و امكان به كار گرفتن و به رخ كشيدن حربه دانشگاه آزاد را در برابر خانواده آموزش عالى رسمى كشور از آنها سلب كرد، كه در اين مختصر از تحليل اين موارد مى گذرم.
اما مجموعه شواهد نشان مى دهد كه اكنون روزگار ديگرى فرا رسيده است و تند باد هاى دشوارى بر مديريت دانشگاه آزاد از سمت دولت جديد و حكومت وزيدن گرفته است.ظاهراً روزگار چشم عنايت از اين دانشگاه برداشته و آنها را با انبوه مشكلات داخلى دانشجويى از سويى و فشار دولت از سوى ديگر تنها گذاشته است.
امروز دانشگاه آزاد اسير موج تبليغاتى صداوسيما و رسانه هاى تحت تسلط جناح راست شده است و خود را با انتقاداتى مواجه مى بيند كه در دوران اصلاحات هرگز مجال پخش شدن از رسانه ملى نمى يافتند. شايد به زعم برخى سران جناح پيروز در انتخابات اخير، در دايره تنگ خودى هاى جديد ديگر براى آنها جايى وجود ندارد. هر چه هست، به عنوان يك ناظر دانشگاهى و بى طرف نه مى توان اصالتى براى انتقاداتى كه امروز بخش هايى از طيف راست از دانشگاه آزاد مى كنند قايل بود و نه چندان مى توان براى مسئولان دانشگاه آزاد كه طى اين ساليان مقتدرانه چشم بر هر انتقاد دلسوزانهاى فرو بستند و با نيشخند قدرت با ديگران مواجه شدند دل سوزاند.
به نظر من حكايت، حكايت چوپانى است كه به قول سعدى آب در شير گوسفندان مى كرد و به مردم مى داد، تا جايى كه سيلاب آمد و رمهاش برد. ظريفى به او گفت اين همان آبى است كه در شير گوسفندانى كردى، كه يك باره جمع شد و گوسفندانت را ببرد.
كيهان
"آقاي كروبي !نام شما در اين ليست است "عنوان سرمقاله روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن آمده است:
قرار بود شبكه تلويزيون ماهواره اي آقاي كروبي موسوم به «صبا» از شب يلداي امسال، پخش برنامه خود را آغاز كند. تذكر دوستانه و دلسوزانه اين و آن براي انصراف آقاي كروبي از راه اندازي اين شبكه تلويزيوني كه خواسته يا ناخواسته ايشان را از حلقه ياران امام(ره) و انقلاب خارج مي كرد، به جايي نرسيد. آقاي كروبي بر راه اندازي تلويزيون «صبا» اصرار داشت و همه استدلال هاي مستند و غيرقابل انكار دلسوزان را ناشنيده و به هيچ مي انگاشت.
جايي كه عقاب پر بريزد از پشه لاغري چه خيزد؟
... و آنچه دوستان و دلسوزان را نگران مي كرد، نتيجه و پي آمد نهايي راه اندازي اين شبكه بود، يعني خروج -يا تصور و توهم خروج- آقاي كروبي از حلقه ياران انقلاب.
سرانجام، شب يلدا از راه رسيد ولي برنامه سه ساعته و از قبل تهيه شده تلويزيون صبا به آنتن نرسيد و آقاي بهروز افخمي - مدير منتخب آقاي كروبي براي اين شبكه تلويزيوني - از توقف موقت آن تا اطلاع ثانوي خبر داد.
و اما... اگرچه درباره توقف موقت شبكه صبا، اخبار و گمانه هاي فراوان و متفاوتي بر سر زبان هاست ولي يك خبر موثق از ماجراي ديگري حكايت دارد كه عبرت انگيز است و موضوع اصلي اين نوشته.
ماجرا اين گونه است كه قرار بود يك شركت اماراتي در دوبي، پخش برنامه تلويزيون صبا را برعهده گرفته و فضاي ماهواره اي مورد نياز را در اختيار آن قرار دهد. انتخاب اين شركت اماراتي بعد از آن صورت پذيرفت كه شركت آمريكايي «هات برد» به دو علت از ميدان انتخاب گردانندگان شبكه صبا، خارج شده بود. اول آن كه، جناب آقاي كروبي -تأكيد مي شود كه شخص ايشان و نه بهروز افخمي و...- پخش برنامه از طريق اين شركت آمريكايي را با ارزش هاي انقلابي و باورهاي ديني خود در تضاد تلقي مي كرد، چرا كه علاوه بر هويت آمريكايي «هات برد»، اكثر شبكه هاي فارسي زبان ضد انقلاب برنامه هاي خود را با استفاده از همين شركت ماهواره اي پخش مي كنند و دوم آن كه، شركت «هات برد» از پذيرش شبكه هاي فارسي زباني كه مورد حمايت دولت آمريكا نباشند، خودداري مي ورزد.
و اكنون، سخني با جناب آقاي كروبي در ميان است. سخني از ژرفاي دل و با برادري درد آشنا.
آقاي كروبي! شما نگارنده را مي شناسيد و نگارنده نيز، شما را. بنابراين، اگر هم در برداشتم از آنچه مي نويسم ترديد داشته باشيد، بعيد است كه در انگيزه صادقانه ام ترديد كنيد.
جناب آقاي كروبي! دشمنان تابلودار و شناخته شده خدا، نام شما را در فهرست ياران اسلام، انقلاب و امام(ره) جاي داده اند و صد البته كه در تشخيص خود اشتباه نكرده اند و شما بايد هوشيارتر از آن باشيد -و هستيد- كه غريبه هاي دوست نما را از اطراف خويش طرد نكنيد و خداي نخواسته، نام خود را بي آن كه بخواهيد- و به يقين نمي خواهيد- از اين فهرست بزدائيد.
خدا بر درجات طلبه شهيد، حسين طباخي بيفزايد كه با چشم اشكبار و به تضرع از خداي سبحان خواست، نامش همچنان در فهرستي كه دشمنان خدا از دوستان خدا تهيه كرده بودند، باقي بماند و ماند... آن روزها، شما نماينده امام راحلمان(ره) در بنياد شهيد بوديد.
جمهوري اسلامي
"كدام درست است " عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن آمده است:مدتي است كه مبحث اعلام يا عدم اعلام اسامي مفسدان اقتصادي، در محافل مطرح است . عامل اصلي مطرح شدن اين مبحث در جامعه، شعارهائي است كه بعضي مسئولان از حدود دو سال قبل در اين زمينه دادند و مسئولان قوه قضائيه نيز، آگاهانه يا ناخودآگاه، به اين شعار پيوستند و گاه و بيگاه سخن از لزوم اعلام اسامي مفسدان اقتصادي و ضرورت مطلع شدن مردم از هويت اين افراد به ميان آوردند.
از حدود 4 ماه قبل كه دولت جديد، كار خود را آغاز كرد، بازار اين مبحث داغ تر شد و البته در دوران تبليغات انتخابات رياست جمهوري نهم نيز اين موضوع يكي از محورهاي مطرح در شعارهاي تعدادي از نامزدهاي رياست جمهوري بود. در ماه هاي اخير بحث و جدال بر سر اينكه بالاخره بايد اسامي مفسدان اقتصادي اعلام شود يا نه بالا گرفت و در بعضي مقاطع، از جمله در گردهمائي ائمه جمعه سراسر كشور در تهران، به اوج رسيد.
قوه قضائيه عليرغم استدلال قانوني رئيس قوه در مخالفت با اعلام اسامي قبل از قطعيت يافتن حكم دادگاه، تحت فشارهاي تبليغاتي چندي قبل اعلام كرد در فلان تاريخ اسامي مفسدان اقتصادي اعلام خواهد شد. اين وعده در موعد مقرر عملي نشد و صداوسيما در آن تاريخ كه حدود دو هفته قبل بود، به شكل غيرمنتظره اي در بخشهاي مختلف خبري و گزارشي خود، قوه قضائيه، بويژه مسئولين مجمع قضائي امور اقتصادي را به باد انتقاد گرفت و در واقع هو كرد! البته اين موج شديد هو كردن به يكباره فروكش كرد بطوريكه كاملا مشخص بود صدا و سيما مورد مواخذه قرار گرفته و بر اساس يك تدبير وادار به عقب نشيني شده است .
1ـ در نظام انقلابي، ديني، فرهنگي و مردمي جمهوري اسلامي، رشد مفاسد اقتصادي در اين حد و اندازه كه گاهي سخن از رقم هاي صدها ميلياردي به ميان ميآيد و پرونده شهرام جزايري يكي از آنهاست، انصافا يك پديده شگفت انگيز و غيرقابل قبول است . اين نظام را مردم با خونهاي پاك عزيزترين عزيزان خود و با مقاومت هاي جانانه شان در برابر فساد و استبداد و استعمار، تاسيس كردند تا از مفاسد، اعم از اقتصادي و اخلاقي وسياسي، خبري نباشد. به همين دليل، اصل وجود مفاسد، از هر نوعي كه باشد، غيرقابل قبول است .
2 ـ غيرقابل قبول تر اينست كه دستگاه هاي مسئول در برابر مفاسد اعم از قضائي و اطلاعاتي و امنيتي با كم كاري يا عدم قاطعيت، راه را بر عوامل فساد نمي بندند. هر چند مسدود نكردن راه، به معناي كمك به مفاسد و مفسدان نيست، ولي كم كاران و متهمان به عدم قاطعيت، نمي توانند در اين ماجرا خود را بي تقصير بدانند. آنها اگر با توجيهات گوناگون خود را بي تقصير قلمداد كنند،بايد اين واقعيت را بدانند كه مردم هرگز آنها را تبرئه نمي كنند و اين كم كاري و عدم قاطعيت را قابل قبول نمي دانند.
3 ـ از اين فقره غيرقابل قبول تر، نسبت دادن مفاسد به مديران و مسئولان كشور است. وجود تعداد اندكي عناصر فرصت طلب يا سواستفاده گر در بدنه اداري نظام را هر چند نمي توان انكار كرد، ولي بسيار دور از عقل و عدل و انصاف است كه جناح هاي سياسي , به دلايل مختلف، مفاسد را به مديران نسبت بدهند و طوري وانمود كنند كه گوئي مردم ايران در يك نظام فاسد كه مديران آن در حال خيانت هستند زندگي مي كنند. اين، همان چيزي است كه دشمن مي خواهد و بسيار خرسند مي شود كه بتواند آنرا از زبان خود مسئولان نظام بگيرد و حداكثر بهره برداري را از آن به عمل آورد.
4 ـ تبليغات , در عين حال كه مقوله اي بسيار ظريف است، بسيار مهم و اثرگذار نيز هست. اينكه با بوق و كرنا وعده بدهيم در فلان روز اسامي مفسدان را اعلام خواهيم كرد و آن روز كه مي رسد با بهانه اي، كه هرگز هيچكس نمي تواند آنرا بپذيرد، به اين وعده عمل نكنيم،بدترين نوع برخورد با ابزارهاي تبليغاتي است كه دقيقا نتيجه معكوس مي دهد. از ناشي گري مسئولان قضائي بدتر اشتباهي است كه دست اندركاران رسانه ملي در اين ماجرا مرتكب شدند، ارتكابيه اي كه خشم مردم را چنان برافروخته است كه شعله هاي آن به اين زودي ها فروكش شدني نيست .
5 ـ با اين همه، هنوز به اين سئوال اساسي پاسخ داده نشده كه بالاخره اسامي مفسدان اقتصادي بايد اعلام شود يا نه كداميك از اين دو نظر درست است.
براي پاسخ دادن به اين سئوال بايد به يك واقعيت تلخ كه دستگاه قضائي ما دچار اشكالات فراواني است كه اگر برطرف نشوند،اصولا نمي توان از منظر محاكم قضائي مفسد و غيرمفسد را از همديگر بازشناخت . در وضعيت كنوني،گاهي اتفاق مي افتد كه شتر با بارش در دستگاه قضائي گم مي شود. شايد عمدي در كار نباشد ولي بسيار ديده شده است كه گناهكار تبرئه مي شود و بي گناه محكوم مي گردد. مهمتر آنكه اگر كسي قدرت دفاع واقعي از خود را نداشته باشد،حسابش با كرام الكاتبين است .
نكته مهمتري كه در اينجا وجود دارد اينست كه در شرايط سلامت كامل قوه قضائيه، اصولا چنين مبحثي مطرح نخواهد شد. زيرا كشوري كه از قوه قضائيه اي سالم و قاطع برخوردار باشد،اصولا دچار مشكلاتي از قبيل مفاسد اقتصادي نخواهد شد و طبعا در آن وضعيت چنين سئوالات و مباحثي نيز مطرح نخواهد گرديد.
سياست روز
روشن ضميري امام و كژانديشي سكولارها عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم محمدصفايي است كه در آن آمده است:در طول هشت سال حماسه و افتخار ملت ايران اقليت معدود سكولارها نه تنها يك روز را با ملت همراهي نكرند و در كنار مردم نبودند بلكه در كوران اين دفاع افتخارآفرين آنها در نهايت بي شرمي با جبهه دشمنان ملت همراهي و همكاري كردند و تا آنجا كه توانستند در نقد ايستادگي و مقاومت قلم زدند و سخن راندند. اما آن هنگام كه ايران قطعنامه 598 را پذيرفت باز هم همان جريان بيش از همه نتايج جنگ را مطالبه مي كرد.
پس از اين هجمه ناجوانمردانه بود كه حدود 17 سال قبل در سوم اسفند 1367حضرت امام در پيام مهمي به ثمرات و نتايج جنگ پرداختند آن حضرت در ابتداي پيام اشاره مي كنند كه اگر چه ما بنابر تكليف جنگيديم و نتيجه فرع بر آن اما تصريح كردند كه جنگ ما فتح فلسطين را در پي خواهد داشت.
پس از اين پيام نيز سكولارهاي كژانديش كه نمي توانستند به چيزي جز ترويج خط وابستگي بيانديشند قادر به درك پيام امام راحل نبودند و همان زمان آن را توجيهي براي مردم بر الام رزمندگان و خانواده هاي شهدا معرفي كردند اما براي همه كساني كه انديشه ژرف و روشن ضميري امام قابل درك نبود امروز آن پيش بيني حكيمانه تفسير عيني و عملي شد. اما با همه اين رخدادهاي روشن و پيروزيهاي در پي انقلاب اسلامي در فلسطين و عراق كه امروز ژنرالهاي صاحب نامش همچون عدنان خيرالله، عزت ابراهيم، محمدالدوري و...و چهره برجسته و خون ريز عراق، صدام حسين، به خفت و خواري گرفتار شدند آيا كژانديشان جسارت و شهامت آن را دارند كه در برابر اين همه عظمت امام سر تعظيم فرود آرند.
...آيا درك اين نكته كه اكثريت مطلق كرسي هاي مجلس عراق بدست ارادتمندان حضرت امام افتاده است دركي سخت و غيرقابل فهم است. نشريات رسانه ها و سياستمداران آمريكايي با صراحت از رهبر كنوني عراق حضرت ايت الله سيستاني به عنوان خميني ثاني ياد مي كنند. و اين تنها اولين ثمره خون هاي پاك رزمندگان اسلام است كه در آن ملت ايران آزادي كربلا و نجف عزيز را به نظاره نشسته يقينا تا فتح فلسطين و رهايي قدس راه طولاني در پيش نيست.
همبستگي
چرا بي مهري؟ عنوان سرمقاله روزنامه همبستگي نوشته رضا سليمان نوري است كه در آورده است:هفته اي كه در آن قرار گرفته ايم مصادف با دو واقعه بزرگ تاريخي است. دو واقعهاي كه هركدام تأثيري بزرگ در يكي از اديان الهي داشته است. مطمئن هستم كه واقعه اول يعني سالگرد تولد عيسي پيامبر بزرگ خدا و راهبر مسيحيان دنيا را كه برابر با يكشنبه 4 دي ماه است همگان با عنوان يكي از اين دو واقعه مهم عنوان خواهند كرد كه صد البته اين گونه است.
آري شايد اصلي ترين دليل و به واقع اصلي ترين دليل اين كه ما با سالروز تولد عيسي مسيح آشنا هستيم اما از احوالات كلي زردشت اطلاعي نداريم همانا ضعف كاري رسانه اي در اين زمينه است. نمي خواهد براي اثبات اين مدعا راه دوري برويم زيرا سالگرد اين دو واقعه تنها چند روز پيش بود.
اگربه نشريات چاپ شده در هفته جاري بنگريم خواهيم ديد كه روزنامه اي نيست كه به نحوي به سالگرد تولد حضرت عيسي نپرداخته باشد اما تنها معدودي انگشت شمار آن هم كمتر از انگشتان يك دست اشارهاي البته بسيار اجمالي به سالگرد در گذشت يگانه پيامبر الهي داشتهاند. اما اين امر حداقلي هم در سيما رعايت نشد تا آنجا كه من برنامه هاي سيما و البته صدا را دنبال كردم و از ساير دوستان نيز جويا شدم هيچ برنامه خاصي به منظور بزرگداشت زردشت از اين رسانه ملي كه در حال حاضر بيشترين نقطه ثقل آگاهي رساني به مردم است پخش نگرديده است حتي برنامه تقويم تاريخ هم كه براي بيان وقايع گوناگون تاريخي طراحي شده كوچكترين اشاره اي به اين رخداد بزرگ در تاريخ ايران زمين نكرد.
من در اينجا قصد بيان دلايل اين امر را ندارم كه قطعا به سياست هاي كلان كشور طي ساليان اخير برخواهد گشت و حتي قصد تقبيح نحوه برخورد ناهماهنگ مسئولان رسانه اي كشور در اين دو واقعه تاريخي مرتبط با اديان الهي را ندارم اما مي خواهم تقاضا كنم كه مسئولان حداقل به اندازه يك دهم اهميتي كه براي حضرت عيسي و پيروان دين وي قايل هستند به حضرت زدشت و پيروان وي كه ايرانيترين ايرانيان هستند اهميت دهند و با او اين قدر بي مهري نكنند.
رسالت
هزينه هاي دموكراسي در عراق عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن آمده است:انتخابات پارلماني عراق پايان پذيرفت و شيعيان توانستند بيش از نيمي از كرسي هاي مجلس اين كشور را به دست آورند. به نظر مي رسد دولتي ائتلافي از شيعيان و كردها زمام امور عراق را در دست گيرد.
صرفنظر از بحث شيعه و سني در عراق اينكه اسلام گرايان در انتخاباتي كه مسبب آن امريكايي ها هستند پيروز شدند تا حدي چالش برانگيز به نظر مي رسد. چندي پيش آمريكايي ها در انتخابات مصر با موضع گيري عليه حسني مبارك و به نوعي ابراز مخالفت با بايكوت اخوان المسلمين به پيچيدگي اين پروژه بيشتر دامن زدند ترديدي نيست در دنياي اسلام هرجا انتخابات برگزار شود اسلام گرايان پيروز خواهند شد.
....امريكاييها به اعتراف خود هر هفته در عراق مبلغي معادل يك ميليارد دلار هزينه ميكنند. آيا واقعا آمريكايي ها نمي دانستند كه اگر در يك كشور مسلمان مثل عراق انتخابات برگزار شود اسلام گراها پيروز خواهند بود؟
...همان اتفاقي كه امروز به شكل ابتدايي خود در مصر در حال وقوع است. عوامل متعددي در پايين بودن آستانه تحريك اين دو كشور موثر است. اولين عامل فرهنگ با قوام عراق و مصر در خاورميانه است. بيش از نيمي از مردم عراق شيعه هستند و مصريها نيز هميشه خود را ام القرا و قبه جهان اسلام مي دانستند.از طرفي برخلاف كشورهاي حاشيه خليج فارس مصر از منابع عظيم مادي و نفتي برخوردار نيستند تا به واسطه تأمين رفاه مردم مانع از حضور آنها در عرصه هاي جدي سياسي شود و مردم عراق هم تابه امروز از مواهب ملي و خدادادي اين كشور بهره اي نبرده اند و در وضع اسفناك معيشتي به سر مي برند.
....جريان اصيل اسلام گرا در عراق و به طور كلي در خاورميانه بايد با اين مسخ كنندگي مقابله كند. آمريكايي ها مي گويند بنياد گرايي تنها در دموكراسي كه بنيادگرايان در رأس آنند افول مي يابد.
جريان اصيل اسلامگرا بايد به هوش باشد تا حتي المقدور از مضرات اين نوع دموكراسي بكاهد و اين حاصل نمي شود مگر با مكانيزم هاي بومي و ديني كه مي توان تبلور آن را در مرجعيت شيعي عراق ديد.
....امروز مرجعيت عراق نقش جدي و حساسي در مقابل مسخ كنندگي دموكراسي امريكايي بر عهده دارد و جريان اصيل اسلام گرا بايد ديد تيزبينانهاي به اين موضوع داشته باشد.
آفرينش
تأملي تازه بر طرح تثبيت عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش است كه در آن مي خوانيم: طبق اظهار نظر برخي مسئولان دولتي و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي طرح تثبيت قيمتها سال آينده هم اجرا مي شود.
در باره اين موضوع نكاتي چند ميتواند قابل ذكر باشد:
1-سال گذشته طرح فوق با عنوان كلي تثبيت قيمتها و با شعارها و تبليغات فراوان به تصويب رسيد. عنوان فراگير تثبيت قيمتها و تبليغات گسترده ايت كه در اين باره شد سطح انتظارات جامعه را به حدي بالا برد كه با گران شدن لباس ميوه لوازم التحرير و... مردم با اعتراض و طعنه مي پرسيدند: پس چه شده تثبيت قيمتها؟ و اين در حالي بود كه طرح فوق ناظر به چند قلم كالا و خدمات پيش گفته بود.
2-بنزين از جمله كالاهاي تحت پوشش طرح تثبيت قيمتهاست. پايين بودن قيمت بنزين مشكلات عمده اي براي كشور ايجاد كرده كه بالا بودن ميزان مصرف و نيز قاچاق گسترده آن به خارج از كشور از آن جمله است. از سويي ديگر افزايش ناگهاني قيمت بنزين مي تواند به مثابه يك شوك اقتصادي ورواني به جامعه باشد و اقتصاد ملي و اقتصاد خانواده هاي ايراني نيز تحمل چنين فشاري را ندارد. لذا مي توان تمهيداتي، افزايش تدريجي قيمت بنزين دونرخي كرن آن افزايش قيمت بر مبناي ميزان مصرف همانند آنچه درباره آب و برق اعمال مي شود و ...را در دستور كار قرار داد و در سال آينده عملياتي كرد.
3- هدف از طرح تثبيت قيمتها چيست؟ مگر نه اين است كه با اين طرح مي خواهند به اقتصاد اقشار كم درآمد كمك كنند؟ تأملي بر اين طرح نشان مي دهد كه منتفع اصلي اجراي آن ثروتمندان هستند اقشار مرفه جامعه، به علت تمكن مالي و برخورداري از خانههاي بزرگ،خودروها و ساير امكانات از آب برق گاز خدمات تلفن و بنزين بيشترين نسبت به سايرين استفاده ميكنند.
4- اگر طرح تثبيت قيمتها به كلي منتفي شود و درآمد حاصله از آن صرف جلوگيري از گرانيهاي موسمي و گراني برخي اقلام پرمصرف شود مردم راضي تر خواهند بود. مثلا اگر درامد حاصله از حذف طرح در راه حفظ ذخاير ميوه براي شب عيد و جلوگيري از گراني ميوه در آن ايام صرف شود يا اگر اين درامدها صرف توليد و توزيع فراوان شير رايانه اي گردد مردم بيشتر راضي خواهند بود.