آفتابنیوز : موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن در تحلیلی با عنوان «فیل خلیج فارس: کشورهای عرب و برنامه هستهای ایران» نوشت: در کنفرانس سران شورای همکاری خلیج فارس که در 18 و 19 دسامبر در ابوظبی برگزار شد، رهبران عربستان سعودی، کویت، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان از بررسی مستقیم مسئله هستهای ایران اجتناب کردند.
«سیمون هندرسون» تحلیلگر این موسسه در مقاله خود نوشت: کشورهای عربی در نشست ابوظبی از اسراییل خواستند که به قرار داد منع گسترش سلاحهای هستهای بپیوندد و همه تاسیسات هستهای خود را تحت نظارت بینالمللی قرار دهد و از جامعه بینالمللی نیز خواستند تا اسراییل را تحت فشار قرار دهند.
این موسسه رویکرد کشورهای منطقه نسبت به ایران را برای آمریکا بسیار خطرناک تلقی کرده است.
نویسنده میافزاید: عبدالرحمان بن حامد العطیه دبیر کل این شورا در پایان کنفرانس در پاسخ به پرسشی که چرا بیانیه پایانی به برنامه هستهای ایران اشاره نکرده، تنها به این نکته اشاره کرد که اعضای شورا در این مورد بحث و تبادلنظر کردهاند و توضیح بیشتر را به نخست وزیر امارات راشد عبداللهالنعیمی واگذار کرد.
نعیمی نیز اعلام کرد که عمرو موسی دبیر کل اتحادیه عرب طی نامهای به اعضای شورای همکاری خلیج فارس اظهار داشته که وی به عنوان یک شهروند مصری از برنامههای هستهای اسراییل بیشتر از ایران نگران است.
بنا بر نوشته این مؤسسه، اعضای شورای خلیج فارس این اظهار نظر عمرو موسی را دخالت در امور شورا توصیف کردند و در پاسخ به اظهار نظردبیر کل اتحادیه عرب به وی گوشزد کردند که این اتحادیه از نظر اقتصادی به کشورهای نفت خیز شورای همکاری وابسته است.
به عقیده هندرسون، اگر چه مداخله دبیرکل اتحادیه عرب میتواند رقابتی اساسی بین اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس را بازتاب دهد، اما این نگرانی را مطرح میکند که مصر هیچ گونه انتقادی علیه پرونده هستهای ایران ندارد.
این نویسنده آمریکایی در معرفی خلیج فارس نوشت: اعضای شورای همکاری خلیج فارس از این خلیج با عنوان «خلیج عربی» یاد میکنند حال آنکه ایران و دیگر کشورهای جهان از جمله آمریکا این آب راه را به عنوان «خلیج فارس» میشناسند.
هندرسون با اشاره به مسایل بین ایران و امارات متحده عربی در خصوص جزایر سه گانه ایرانی و تمایل نداشتن مقامات اماراتی به مذاکره مستقیم با ایران معتقد است: امارات همواره سعی کرده که از تنها گزینه پیشنهادی ایران یعنی مذاکرات مستقیم اجتناب کند و این نگرانی را دارد که این مذاکرات به یک توافق زیانبار برای این کشور بینجامد.
نویسنده آنگاه به اختلاف میان کشورهای عضو شورای خلیج فارس با رهبریت عربستان پرداخته و نوشت: کشورهای کوچکتر عضو این شورا سعی دارند تا حاکمیت منطقه را از دست عربستان سعودی خارج کنند.
به عقیده تحلیلگر موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن، اما دیپلماسی آمریکا در این فرایند نقش خود را به خوبی ایفا کرده و عادت دیرینه تعامل با کشورهای عضو خلیج فارس را از طریق ریاض شکسته است.
هندرسون معتقد است: شکست این عادت، آمریکا را قادر ساخت تا روابط نظامی دوجانبه خود را از طریق روابط سیاسی با کشورهای حوزه خلیج فارس تقویت کند و پایگاههای دریایی و هوایی خود را در این مناطق توسعه دهد امری که به حملات آمریکا علیه افغانستان و عراق کمک شایانی کرد.
در بخش دیگری از این تحلیل به پیشنهاد جدید عربستان سعودی برای رهبریت منطقه اشاره شده و آمده است: امیر عبدالله پس از مرگ پدرش چارچوبهای دیپلماسی خود را در اولین کنفرانس در آگوست سال 2005 مطرح کرد .
هندرسون از این چارچوبها به عنوان پیشنهاد جدید عربستان سعودی برای رهبری منطقه یاد میکند و معتقد است که اظهارات رییس جمهوری ایران در کنفرانس فوق العاده سران کشورهای اسلامی در مورد انتقال اسراییل به اروپا که همدردی جهان عرب را با وی به دنبال داشت موقعیت ریاض را دچار سردرگمی کرد.
در بخش پایانی این تحلیل، نویسنده سعی در ارایه راهکارهایی برای آمریکا جهت مقابله با پیامدهای تغییر رویکرد کشورهای عربی نطقه به ویژه عربستان و مصر نسبت به ایران دارد و مینویسد: اگر چه واشنگتن از اظهارنظرهای عمومی مقامات عضو شورای همکاری خلیج فارس در مورد برنامه هستهای ایران خشنود خواهد شد و یک چنین سناریویی موضوع تکراری برای دیپلماسی آمریکا بوده است، اما با این وجود بیمیلی کشورهای همسایه در مواجهه با ایران یک نگرانی برای آمریکا محسوب میشود.
به گفته هندرسون مقامات خلیج فارس در برنامه هستهای ایران دیپلماسی سکوت را ترجیح میدهند. مسئله سلاحهای هسته ای ایران همواره مطرح می شود. تمایل نداشتن همسایگان ایران برای مواجه با این مسئله و نبود پیشرفت در روند مذاکرات کشورهای اروپایی به مسئولیت دیپلماتیک واشنگتن میافزاید.