کد خبر: ۳۵۱۵۴۸
تاریخ انتشار : ۰۶ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۹

چهره معروف فاشیست روسی در ایران چه می کند؟

سیاست مانند تونل است و انتخابات مانند پیچی در این تونل، حرکت با چراغ خاموش در چنین شرایطی رفتن به استقبال فاجعه است.
آفتاب‌‌نیوز :
یک حرکت مرموز و پیچیدهٔ رسانه‌ای با ظاهری موجه آغاز شده است تا پای فاشیزم روسی را به ایران باز کند و در برابر این حرکت خصوصا در آستانهٔ انتخابات هشیاری بسیاری لازم است. الکساندر دوگین، نویسنده و نظریه‌پرداز روس که کتاب‌ها و سخنرانی‌هایش مثل متون مقدس میان نئونازی‌ها و فاشیست‌های اروپایی و روس دست به دست می‌گردد، به دعوت گروهی که زیر نقاب رسانه‌ای پنهان شده‌اند به تهران سفر کرده، در تهران با چند چهرهٔ بالنسبه شاخص دیدار و در مجامعی سخنرانی کرده است.

خبر این دیدار توسط همان گروه به ظاهر رسانه‌ای تنظیم شده و در اختیار رسانه‌ها قرار گرفته و متاسفانه بسیاری از رسانه‌ها بدون بررسی صحت مندرجات خبر این خبرها یا در واقع ویروس‌های این پروژهٔ جنگ روانی را منتشر نموده‌اند. در این خبرها الکساندر دوگین را پروفسور دوگین نامیده‌اند. دوگین استاد دانشگاه نیست. او چند سال پیش در دانشگاه مسکو درس می‌داد و بعد به دلیل ابراز بی‌پروای عقاید نژادپرستانه در تنش‌های میان روسیه و اوکراین و به درخواست کتبی خیل کثیری از دانشجویان از دانشگاه مسکو اخراج شد. دوگین انسانی فرصت‌طلب، و در عین حال آموزش‌پذیر است. به همین دلیل وقتی پای این فاشیست روس به ایران باز می‌شود ناگهان دربارهٔ فرهنگ انتظار، دربارهٔ خانواده‌های شهدا و عناصری به شدت ایرانی اسلامی در سخنرانی خود صحبت می‌کند. او مذهبی نیست، اما روی کلیسای ارتدکس روسیه درست همان‌طور حساب باز کرده که روی بازماندگان حزب کمونیزم، انباری از نیروی انسانی برای جذب در تئوری‌های فاشیستی خود. اوعلاقه‌ای به اسلام نیز ندارد ناگهان کشف می‌کند که فرهنگ انتظار در ایران با انتظار کلیسای ارتدکس روسیه برای ظهور مسیح هم مشابهت‌هایی دارد و این را نشان پیوند عمیق ایران و روسیه می‌گیرد. او آگاهانه غیرمذهبی بودن خود، گستره‌ی فرهنگ انتظار مسیحایی میان تمام مسیحیان و حتی یهودیان و چیزهایی دیگر را انکار می‌کند تا این پیوند ایرانی-روسی را در ذهن مخاطب برجسته کند. مخاطبی که به یاد ندارد ماجرای گریبایدوف و فتوای میرزا «مسیح» مجتهد را.

میزبانان دوگین این تئوریسین فاشیزم روسی را فیلسوف بزرگ نامیده‌اند. دوگین به شهادت محتوای کتاب‌هایش هیچ نوع ادراک فلسفی ندارد. تنها شباهت او به فیلسوفان حرف‌های پیچیده و ترسناک او است. تفاوت او با فیلسوفان نیز همینجا است. حرف‌های فیلسوفان در نهایت معنی دارند، اما حرف‌های دوگین یک معنی دارد؛ فاشیزم.

دوگین نظریه‌ای دارد درباره‌ی امپراتوری اوراسیا. امپراتوری اوراسیا امپراتوری‌ای است که دوگین قصد دارد بنا کند. رهبر و فرمانده این امپراتوری روسیه است و اعضایش کشورهای اروپایی و آسیایی. هدف این امپراتوری حمله به لیبرالیزم و کاپیتالیزم است. می‌دانیم که دشمنان لیبرالیزم و کاپیتالیزم کمونیست‌ها و فاشیست‌ها بوده‌اند و می‌دانیم اسلام با سرمایه و با آزادی مخالف نیست، بلکه برای هر دوی آن‌ها محدودیت‌های الهی قائل است. اردوگاهی که دوگین بنا می‌کند، اردوگاهی نیست که مسلمانان در آن جا بگیرند. اردوگاه او در واقع ایده‌ای پلید در بطن خود دارد. او بر این است که با استفاده از پتانسیل خفته‌ی کمونیزم و کلیسای ارتدکس در اروپای شرقی و روسیه فاشیزم را احیا کند. به همین دلیل است که او جزو اعضای موسس حزب بلشویک و نیز جبهه‌ٔ بلشویک و چندین نهاد و موسسهٔ ظاهرا کمونیست دیگر است که در عمل فاشیزم را ترویج می‌کنند.

الکساندر دوگین در شب‌های علوم انسانی سخنرانی کرده است. شب‌های علوم انسانی چیست؟ مراسمی است که هر از چندی نشریه‌ای به نام عصر اندیشه برگزار می‌کند. سردبیر این نشریه آقای پیام فضلی‌نژاد است که هیچ تخصص دانشگاهی در زمینهٔ علوم انسانی ندارد. در واقع تخصص آقای فضلی‌نژاد نوعی از روزنامه‌نگاری است که می‌توان آن را وارونویسی نام داد. ممکن است شما در کتاب خاطراتتان نوشته باشید: «سال ۱۳۷۲ به ایران بازگشتم و با ابراهیم مسعودی در کافه‌ای در شمران قهوه‌ای نوشیدیم و دربارهٔ مسائل روز صحبت کردیم.» ممکن است آقای فضلی‌نژاد در مقاله‌ای در اشاره به همین مطلب بنویسد: «این جاسوس کهنه‌کار در سال ۱۳۷۲ با سرجاسوس اسرائیلی آبراهام موسادی دیدار کرده و اطلاعات ذی‌قیمتی را دربارهٔ مسائل داخلی ایران به او منتقل کرده است. او در ۱۲ سال گذشته به این همکاری ادامه داده است.»

همین وارونویسی در سمتی دیگر در مورد افراد مورد علاقهٔ آقای فضلی‌نژاد نیز رخ می‌دهد. آقای فضلی‌نژاد دوگین را نیز «عقل پوتین» و «مشاور پوتین» خطاب می‌کند. دروغی آشکار. هیچ مرجع رسمی‌ای درباره‌ی چنین مشاوره‌هایی چیزی نمی‌گوید، مضاف بر این در مسائل مختلف از جمله دربارهٔ تنش روسیه و اوکراین اختلاف نظر شدید میان پوتین و دوگین کاملا آشکار است.
پروژهٔ نفوذ در همه‌جای دنیا یک پروژهٔ پنهان و پیچیده است. نفوذی هرگز فریاد نمی‌زند من آمده‌ام نفوذ کنم. نفوذی حتی از تغییر نیز سخنی نمی‌گوید. نفوذی خود را از پاپ کاتولیک‌تر و از امام شیعه‌تر نشان می‌دهد تا جای خود را باز کند و آنگاه ضربه بزند. نفوذ یک حقیقت است و آن‌ها که نفوذ و پروژه‌های پیچیده‌اش را انکار می‌کنند، یا آن‌ها که آدرس‌های عوضی برای این پروژهٔ پیچیده می‌دهند دانسته یا ندانسته خود چرخ‌دنده‌ای از دستگاه عظیم نفوذ هستند. جالب‌ترین کارکرد این چرخ‌دنده‌ها وقتی است که هر چند خود جاده‌صاف‌کن نفوذ هستند، فریاد وانفوذا و وانفوذیا سر می‌دهند و آدرس جاهایی دیگر را می‌دهند.

به گزارش خبرآنلاین، در این میان آنچه دلگرم‌کننده است، هشیاری آگاهانی است که این پروژه‌ها را به رغم رنگ و لعاب مسلمانیشان به خوبی شناسایی می‌کنند و جلوی پیشرفتشان را سد می‌کنند. بنا بر شنیده‌ها، دوگین با این مدعا که متوجه اهمیت نامهٔ امام خمینی به گورباچف شده و می‌خواهد حامل نامه را ببیند سودای دیدار آیت‌الله جوادی آملی را در سر داشته که به جایی نرسیده است.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین