آفتابنیوز : متن توضيح دفتر هاشمي رفسنجاني
مديرمسوول محترم روزنامه كيهان
با سلام و احترام
پيرو درج مطلبي با عنوان «حكايت نانخورها و نانآورها» در ستون «يادداشت روز» مورخ ٨/١٠/٨٤ آن روزنامه، خواهشمند است دستور فرماييد مطلب ذيل جهت تنوير افكار عمومي در همان صفحه و به طور كامل چاپ شود.
«شايد شبههداران بيغرض از لابلاي گفتار صريح من در مقام پرسشگر و پاسخهاي روشن هاشمي، به سوي حقيقت رهنمون شوند، اما به يقين مسئلهداران مريض را اين گفت و شنود شفا نميدهد» اين مطلب بخشي از نوشتههاي آقاي قدرتالله رحماني – نويسندهي يادداشت روز فوق – است كه در تاريخ ١٥ اسفند ١٣٨٢ پس از ١٦ ساعت مصاحبه با آيتالله هاشمي رفسنجاني در روزنامه كيهان چاپ شده بود.
بعيد است روزنامهي وزين كيهان بدون توجه به ظرف زماني دوران پس از جنگ تحميلي و شرايط و مقتضيات آن زمان و پاسخهاي متعدد افراد حقيقي و حقوقي، خاصه دفتر و شخص آيتالله هاشمي رفسنجاني به ويژه آن گفتوگوي ١٦ ساعته را از خاطر برده باشد، اما براي يادآوري پاسخ همه آنچه را كه مرقوم كرديد، مطالبي را براي چندمين بار به اطلاع مردم بزرگوار و خوانندگان گرامي آن رسانه ميرساند.
مطالب يادداشت «حكايت نانخورها و نانآورها» سرشار از تناقض است. از يك طرف با استفاده از تعاريف جامعهشناسي حضور مردم در صحنهها را نشان از رفاه عمومي جامعه ميداند و از سوي ديگر حضور ٣٠ ميليوني مردم در انتخابات رياستجمهوري سال ٧٦ پس از ٨ سال دوران سازندگي را حاصل فقر و تنگدستي ميپندارد.
از سويي با استفاده از سخنراني در سال ١٣٧٠ دولت سازندگي را دولت فساد و تبعيض ميدانيد و از سويي ديگر آرزوي كرامت براي دولت جديد ميكنيد، حال آنكه توصيف «دولت كريمه» اولين بار توسط مقام معظم رهبري براي دولت سازندگي بهكار رفته كه به همه جوانب توسعه توجه داشته است.
امروز اگر روزانه ٤ ميليون بشكه نفت توليد ميشود، اگر از بومي بودن دستيابي به دانش هستهاي با افتخار ياد ميكنيم، اگر با اتكا به توليدات داخلي اعم از صنعتي، نظامي و كشاورزي در مقابل تشديد تحريمها و يا تهديدات جديد دشمنان با سرافرازي ايستادگي كرده و تسليم نميشويم، زيرساختهاي آن در كدام دوره ريخته شده است؟ آيا انصاف نبود كه نويسنده محترم كه خود را نزديك شاهد ويرانههاي جنگ بود، كمي به اوضاع كشور در آن حال و روز اشاره ميكرد و فقط كمي جانب انصاف را حداقل براي قضات آيندگان و جلوگيري از تحريف تاريخ انقلاب اسلامي رعايت ميكرد و همه گذشته را با عينك سياه افراط ، تيره و تار توصيف نميكرد؟
شك نداريم كه دغدغهي نويسندهي كيهان و بسياري ديگر حفظ ارزشهاي انقلاب است، اما متاسفانه به طريق افراط قدم در مسيري گذاشتهاند كه حاصلي جز مخدوش كردن دستاوردهاي گذشته انقلاب اسلامي ندارد.
در مورد توجه به محرومان و نيازمندان كه مصداق مهمي از عدالت اجتماعي و همراه با سازندگي كشور دنبال ميشد، برعكس واقعيتها نوشتهايد كه چند مورد به عنوان نمونه ذكر ميشود:
الف: علاوه بر بازسازي ويرانههاي به جاي مانده از جنگ كه تاسيسات زيربنايي را در پنج استان كشور ويران و فاقد سكنه كرده بود، توجه به روستاها و مناطق محروم با تاسيس دفتر ويژه مناطق محروم در دولت سازندگي شكل رسمي و قانوني گرفت كه علاوه بر اعتبارات معمولي، سالانه دهها ميليارد تومان اعتبار ويژه براي رفع محروميت و رساندن آنها به سطح نقاط برخوردار در بودجهها ديده ميشد كه اكنون آثار آن را در تامين آب، برق، راه، مدرسه، خانهي بهداشت، تلفن و اشتغال و ... در روستاها ميبينيد و اگر آن سياست كه مصداق بارز عدالت بود، در دوران بعد از سازندگي هم به خوبي دنبال ميشد، امروز در روستاها بيكاري و فقر نبود.
ب: بيمه درماني رايگان روستاييان يكي از نمونههاي اجراي همان سياست است كه امروزه تقريبا تمامي روستاييان از بيمهي درمان رايگان برخوردارند.
ج: در آن دوره در نقاط محروم، به خصوص نقاط مرزي كشور، طرحهاي مهم عمراني انجام يا شروع شد كه اگر تا رسيدن به نقطه مطلوب پيگيري ميشد، اكنون بسياري از مناطق، عنوان نامناسب محروم را به همراه نداشتند. از آن جمله طرح عظيم توسعه و واگذاري ١٤ نقطه مستعد مرزي براي حضور نيروهاي مستعد و نيازمند است كه بعيد است كادر سردبيري روزنامه از آن بيخبر باشد.
د: اعتبارات امداد امام (ره) در دوران سازندگي براي خدمت به محرومين و فراهم كردن بستر اشتغال آنان به صورت جهشي در حد ٤٠٠ درصد بالا رفت كه از آن رهگذار توانستند صدها هزار دانشآموز و دهها هزار دانشجو را زير پوشش بگيرند كه ميتوانيد ارقام آن را از مسوولان كيمته امداد بپرسيد.
هـ: مهمتر از همه اينها، با توسعه سازندگي و سرمايهگذاري، ميليونها نفر بيكار و محروم، به شغل و درآمد رسيدند و در دوره سازندگي درصد بيكاران از ٦ / ١٥ به ١ / ٩ رسيد كه اين موفقيت، علاوه بر جذب انبوهي از افرادي بود كه شغلشان در دفاع مقدس يا مشاغل جنبي آن بود و اگر آن سياست ادامه داشت، سالانه يك درصد نرخ بيكاري تنزل ميكرد و امروز آمار بيكاران بسيار كاهش مييافت.
ادعاي اينكه آن دوران به نفع مرفهان تمام شد و تقابل بين توسعه و عدالت بود، تهمتي نارواست كه ضد انقلاب براي دور كردن تكيهگاه اصلي نظام به آن دامن ميزند و جريانهاي داخلي هم هر كدام در مقطعي از آن بهرههاي سياسي بردند.
و: سخن گفتن از جدول ضريب جيني و بهبود اوضاع دهكهاي آن با مردم وظايف ما و شما رسانههاي محترم است تا با بيان مستدل و منطقي بهبود سبد كالاهاي با دوام مردم محروم، اين روزنه رخنه و نفوذ دشمنان انقلاب اسلامي را بگيريم كه دائما در دنيا چنين القا ميكنند كه نظام جمهوري اسلامي هيچ كاري براي بهبود اوضاع مردم ايران نكرده است.
ز: تامين اجتماعي، حقوق بازنشستگان، هلال احمر و بهزيستي در دورهي سازندگي بيشترين كمك و خدمات را دريافت كردهاند و اين جفايي بزرگ به دستاوردهاي انقلاب است كه آن را توسعه بدون عدالت بناميم.
ح: ارتقاي حقوق سنواتي كارگران كه از سالها پيش متوقف شده بود، از سال ٦٨ شروع و مقرر شد حقوقها هماهنگ با نرخ تورم رشد كنند. قانون كار اصلاح شد و براي جبران توقف ارتقاي سالهاي گذشته، بن كارگري داده شد كه هنوز هم ادامه دارد.
ط: در كنار سياست خصوصيسازي، مقرر شد كه ٣٣ درصد از سهام كارخانهها با قيمت پايين و به صورت اقساط طويلالمدت به كارگران واگذار شود كه تحولي عمده به حساب ميآيد.
ي: براي تسهيل در جذب فرزندان طبقات محروم به آموزش و باز شدن راه ترقي آنها و رفع تبعيض آموزش كه مهمترين عامل تبعيضهاي جامعه است، اولا به همه روستاها مدرسه داده شد و در روستاهاي خيلي كوچك كه ظرفيت حضور يك معلم را نداشتند، براي چند روستا، يك مدرسه شبانهروزي ساخته شد تا با هزينهي دولت كودكان را به آنجا ببرند و آموزش بدهند و اداره كنند و نهادهاي انقلابي، به خصوص كميتهي امداد امام (ره) ماموريت يافتند كه فرزندان خانوادههاي نيازمند و عشايري را در دانشگاهها و مدارس تحت پوشش قرار دهند و سياست آموزش عالي بر اساس بردن دانشگاهها به نقاط دوردست و محروم تنظيم گرديد.
ك: در اواخر دورهي مسووليت اجرايي آيتالله هاشمي رفسنجاني با هدف فقرزدايي از جامعهي اسلامي، لايحهاي ٣٦٠ صفحهاي به مجلس فرستاده شد كه در آن تامين اجتماعي كاملي پيشبيني شده بود، يعني طي برنامهاي پنج ساله تمام مردم ايران زير پوشش بيمههاي اجتماعي قرار ميگرفتند كه كسي در مسكن، شغل، تحصيل و درمان مشكل اساسي نداشته باشد. منابع مالي آن هم مشخص شده بود. ولي اين لايحه در دولت بعد از سازندگي به عنوان تكميل شدن از مجلس پس گرفته شد و ديگر به مجلس برنگشت.
اينها اثر طبيعي توجه به سازندگي و سرمايهگذاري است كه اقتصاد، رونق و گردش سرمايه سرعت ميگيرد و افراد بيكار به شغل و درآمد ميرسند. البته افراد توانگر هم سود ميبرند، ولي سودشان به جاي چرخش در امور انگلي، نادرست و مزاحم يا فرار از كشور، در عمران كشور بهكار گرفته ميشود و بنيه، اعتبار و موقعيت كشور و نظام را محكمتر ميكند و عوايد و خير آن به ديگران هم ميرسد.
معلوم نيست تهمت عدم توجه انقلاب اسلامي به محرومان را كدام دشمن دانا به دوستان انقلاب القا كرده است؟ موضوعي كه آيتالله هاشمي رفسنجاني در تمامي عمرشان با آن ناسازگار بودهاند. سياستهاي اقتصادي دوران سازندگي با نظر امام (ره) و رهبري و با اطلاع از موقعيتهاي كشور و با تشخيص كارشناسان در مجلس و دولت تصويب و اجرا شد. جوهر آن سياستها جذب سرمايههاي سرگردان در عمران و توسعه بود كه در سخنرانيهاي مكرر مقام معظم رهبري خيلي پررنگتر از آنچه دولت سازندگي كرد، مطرح شد. در انتقادات خويش اين نكته مهم را در نظر بگيريد كه برنامه سازندگي قبل از آنكه دولت سازندگي شروع به كار كند، در مجلس تصويب شده بود و وقتي كه كار اين دولت بعد از جنگ شروع شد، مشكلات اقتصادي و اجتماعي در حد انفجار بود.
كسري بيش از پنجاه درصدي بودجه، ذخيرهي صفر ارزي، درآمد سالانه فقط حدود هفت ميليارد دلاري ارزي، وارداتي بودن عمده نيازهاي كشور، كوپني بودن بسياري از مايحتاج ضروري مردم، بازار سياه دلالبازيها، خاموشيهاي مكرر و هشت ساعته برق، بدهي خارجي ١٢ ميليارد دلاري، انبارهاي خالي، زيربناهاي تقريبا ويران، كارخانههاي بدون مواد اوليه و با ماشينهاي فرسوده و بدون قطعات يدكي و بيست برابر بودن قيمت ارز و كالاها در بازار آزاد، نقطهي آغاز كار دولت سازندگي بود.
به سخنان مقام معظم رهبري اشاره و بر توجه به تاريخ آن سخنراني تاكيد كرديد، حال آنكه تاريخهاي مكرر به ويژه پس از انتخابات سوم تير امسال و اظهار محبت ايشان به آيتالله هاشمي رفسنجاني را فراموش كردهايد؟ آيا جمله «هيچكس براي من هاشمي نميشود» آنهم در پايان دورهي ٨ ساله رياست جمهوري ايشان كه شما از آن دوران به عنوان ترويج فساد نام بردهايد، براي شما معناي خاصي ندارد؟ اينكه ايشان لقب دولت كريمه را به خاطر خدمات انجام شده به دولت سازندگي دادند كه در اصل براي دولت امام زمان (عج) در نظر گرفته شده و ارزشگذاريهايي كه بارها ايشان از خدمات آن دولت كردند، چيزهايي نيست كه به آساني از حافظه تاريخ محو شود.
توجه داشته باشيد اگر امروز هم وعده رسيدگي به روستاها داده ميشود، به اتكاي زيرساختهايي است كه در دولتهاي گذشته فراهم شده و نبايد غيرمنصفانه از كنار آن به راحتي گذشت. ما هم آرزو ميكنيم همانگونه كه در پايان مقاله ذكر شده، نتيجهي اقدامات دولت جديد به گونهاي باشد كه پس از ٤ سال پسوند محروم از تمام مناطق ايران واقعا زدوده شود.
اميد آنكه مسوولان محترم آن روزنامه با كمي دقت و تيزبيني براي دستمال كهنه نقد، قيصريه انقلاب را به آتش نكشند.
*** بخشهايي از توضيح دفتر هاشمي رفسنجاني كه در روز ١٤ دي در كيهان چاپ شده است: دفتر آيتالله هاشمي رفسنجاني در اعتراض به بخشي از يادداشت روز كيهان ٨/١٠/٨١ با عنوان «حكايت نانخورها و نانآورها» جوابيهاي ارسال كرده و معتقد است در ياداشت مورد اشاره، خدمات فراوان دوران سازندگي ناديده گرفته شده است.
در اين جوابيه تاكيد شده توصيف «دولت كريمه» اولين بار توسط مقام معظم رهبري براي دولت سازندگي به كار رفته كه به همه جوانب توسعه توجه داشته است.
و در ادامه توضيح داده شده است كه: «امروز اگر روزانه ٤ ميليون بشكه نفت توليد ميشود، اگر از بومي بودن دستيابي به دانش هستهاي با افتخار ياد ميكنيم، اگر با اتكاء به توليدات داخلي اعم از صنعتي، نظامي و كشاورزي در مقابل تشديد تحريمها و يا تهديدات جديد دشمنان با سرافرازي ايستادگي كرده و تسليم نميشويم، زيرساختهاي آن در كدام دوره ريخته شده است؟ آيا انصاف نبود كه نويسنده محترم كيهان كه خود از نزديك شاهد ويرانههاي جنگ بود، كمي به اوضاع كشور در آن حال و روز اشاره ميكرد و فقط كمي جانب انصاف را حداقل براي قضاوت آيندگان و جلوگيري از تحريف تاريخ انقلاب اسلامي رعايت ميكرد و همه گذشته را با عينك سياه افراط ، تيره و تار توصيف نميكرد؟
شك نداريم كه دغدغه نويسنده كيهان و بسياري ديگر، حفظ ارزشهاي انقلاب است، اما متاسفانه به طريق افراط قدم در مسيري گذاشتهاند كه حاصلي جز مخدوش كردن دستاوردهاي گذشته انقلاب اسلامي ندارد.»
در ادامهي اين نامه به مواردي نظير توجه به روستاها و نقاط محروم با تاسيس دفتر ويژه مناطق محروم، بيمه طرحهاي عمراني در مناطق مرزي كشور، نزول درصد بيكاران از ٦ / ١٥ به ١ / ٩ با توسعه سازندگي و سرمايهگذاري، واگذاري ٣٣ درصد سهام كارخانهها با قيمت پايين به كارگران و دهها نمونه ديگر از اقدامات زيربنايي اشاره شده و آمده است: «معلوم نيست تهمت عدم توجه انقلاب اسلامي به محرومان را كدام دشمن دانا به دوستان انقلاب القا كرده است؟ موضوعي كه آيتالله هاشمي رفسنجاني در تمام عمرشان با آن ناسازگار بودهاند. سياستهاي اقتصادي دوران سازندگي با نظر امام (ره) و رهبري و با اطلاع از واقعيتهاي كشور و با اطلاع از واقعيتهاي كشور و با تشخيص كارشناسان در مجلس و دولت تصويب و اجرا شد. جوهر آن سياستها جذب سرمايههاي سرگردان در عمران و توسعه بود كه در سخنرانيهاي مكرر مقام معظم رهبري خيلي پررنگتر از آنچه دولت سازندگي كرد، مطرح شد. در انتقادات خويش اين نكته مهم را در نظر بگيريد كه برنامه سازندگي قبل از آنكه دولت سازندگي شروع به كار كند، در مجلس تصويب شده بود و وقتي كه كار اين دولت بعد از جنگ شروع شد، مشكلات اقتصادي و اجتماعي در حد انفجار بود.»
در پايان اين نامه آمده است: «توجه داشته باشيد اگر امروز هم وعدهي رسيدگي به روستاها داده ميشود، به اتكاء زيرساختهايي است كه در دولتهاي گذشته فراهم شده و نبايد غيرمنصفانه از كنار آن به راحتي گذشت. ما هم آرزو ميكنيم همانگونه كه در پايان مقالهي كيهان ذكر شده، نتيجهي اقدامات دولت جديد به گونهاي باشد كه پس از چهار سال پسوند محروم از تمام مناطق ايران واقعا زدوده شود.»
توضيح كيهان در ادامه همين مطلب: در يادداشت مورد اشاره، خدمات گسترده دولتهاي پيشين و از جمله دوران سازندگي نفي نشده بود و روال كيهان هيچگاه ناديده گرفتن اين خدمات نبوده است. كمااينكه در نامه اخير دفتر آقاي هاشمي نيز به اين نكته و مصاحبهي ١٦ ساعته كيهان با آيتالله هاشمي كه عمدتا شرح و برشمردن خدمات آن دوران بود، اشاره شده و انتظارات مردم از دولتهاي سازندگي و اصلاحات با توجه به نياز سه نسل پي در پي بود و اين كه «عدالت» همواره خواسته ملت بوده است و البته برخي از سوءاستفادههاي مالي و كم توجهيها به دغدغههاي مردم مورد اشاره قرار گرفته بود كه قابل انكار نيست، ضمن آن كه اشاره به اين كاستيها و كم توجهيها به مفهوم ناديده گرفتن خدمات نيز نبوده و نيست.
يادداشت تاريخ ٨ دي روزنامه كيهان : (حكايت نانخورها و نانآورها)
دعواي دوران سازندگي، دعواي «توسعه - عدالت» بود. توسعهگرايان - كه برمصدر امور بودند- ثروت آفريني را وظيفه خود ميانگاشتند و ظهور نسل جديد ثروتمندان را نتيجه طبيعي ثروتآفريني. ميگفتند نگران فقرا نبايد بود. دوران فربهي فقيران هم خواهد رسيد. ظاهرا قرار بود وقتي ثروتمندان سير شدند از سرريز ثروتشان، تهيدستان نيز ارتزاق كنند و كم كم پا بگيرند. مي گفتند حالا وقت عدالتورزي نيست. چيزي نداريم كه به عدالت تقسيم كنيم. ما فقط به توليد ثروت ميانديشيم و بس...
و چنين شد كه مصيبتهاي توسعه بدون عدالت به سرعت دامن دولت و ملت را گرفت. ويژهخواري متنفذان و - به تعبير رهبر معظم انقلاب- «دست و پاداران» رسم رايج شد. سالاري سرمايه و پول و پارتي برگشت. طبقه جديد سرمايهداران شكل گرفت و شكاف فقير و غني به درهاي عميق و پرنشدني مبدل گشت. قبح طبقاتي كردن جامعه كه فرو ريخت، سبك زندگي دولتمردان هم عوض شد تا ديگر تافته جدا بافتگي، عيب و عار نباشد. اشرافيگري و تجملپرستي- كه از بركت سادهزيستي سردمداران انقلاب از جامعه رخت بربسته بود- اعاده شد و يكسره بر يكرنگي مردم و مسئولان خط بطلان كشيد تا آنجا كه امير عدالت پيشه انقلاب در ملاء عام بر سر كارگزارانش فرياد برآورد: «من و شما همان طلبه يا معلم پيش از انقلابيم. يكي از شماها معلم بود. يكي دانشجو بود. يكي طلبه بود. يكي منبري بود. همه مان اينطوري بوديم. اما حالا مثل عروسي اشراف عروسي بگيريم. مثل خانهي اشراف خانه درست كنيم. مثل حركت اشراف در خيابانها حركت كنيم. اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ريششان تراشيده بود، ولي ما ريشمان را گذاشتهايم، همين كافي است!؟... اندازه نگه داريد. دولت مخارجش زياد و سنگين است. اگر مبلغي از مخارج دولت عبارت از تغيير دكوراسيون اتاق مدير كل و معاون وزير و وزير و فلان مسئول قضايي و فلان مسئول در بخشهاي گوناگون ديگر باشد، اين جرم و خطا است... براي اين كارها حد بگذاريد. دستگاهها بايد بخشنامه كنند و در مورد اين تغيير دكوراسيونها و تغيير خانهها و خرجهاي اضافي حدي معين بكنند... گاهي از جاهايي گزارشهاي نوميدكنندهاي ميرسد و در برخي موارد انسان واقعا عرق شرم بر پيشانياش مي نشيند. سوال ميكنيم كه چرا ماشين لوكس و نو و مدل بالا؟ ميگويند اشكال امنيتي داريم! چه اشكال امنيتي!؟ آقايان مسئول در شوراي امنيت كشور يا جاهاي ديگر بنشينند معين كنند و مسئله را در جايي ببرند، من هم اگر بايد دخالت كنم، بگوييد در جايي دخالت كنم. اين چه وضعي است كه همين طور بيحساب و كتاب جلو هر وزارتخانه و ادارهاي دهها ماشين به رنگهاي گوناگون متعلق به مسئولان آن جا به چشم مي خورد!؟ چه كسي چنين چيزي را گفته است؟... به حد ضرورت اكتفا كنيد و اندازه نگه داريد. اينها ما را از مردم دور مي كند». (رهبر معظم انقلاب - ديدار با مسئولان و كارگزاران نظام- ٢٣/٥/٧٠).
به تاريخ اين سخنراني تكان دهنده دقت كنيد! اين همه اشرافيت و طاغوتيگري در مدت زماني كمتر از دو سال در لايههايي از نظام پديد آمد و اعتماد مردم را متزلزل كرد. از اين دست سخنان عتابآلود در ماهها و سالهاي بعد باز هم از لسان رهبر انقلاب صادر شد اما اين رويه مشئوم و فسادانگيز همچنان ادامه يافت تا دولتمردان بيش از پيش از مردم دور شوند. در چنين وضعي توجه جدي دولتيان به مقوله عدالت اجتماعي و معيشت طبقات پايين دست جامعه به شوخي شبيه بود. رهبر انقلاب به كرات توسعهگرايان دولتمند را به تامين عدالت اجتماعي و توجه به طبقات محروم توصيه كردند اما... آنچه البته به جايي نرسيد فرياد عدالت بود. عدالت در دولت سازندگي غريب ماند، چون عدالتطلبان نقش چنداني در دولت نداشتند و معلوم بود كه در كشمكش نابرابر «توسعه- عدالت» اين مردم معيشت طلب تشنه عدالتند كه بازنده اصلي خواهند بود.
گذشت و گذشت تا رسيد به دوم خرداد ...76 و باز عدالت، عزيز نشد. در بازي دموكراسي باز هم سر عدالت بيكلاه ماند. دوم خرداد مبدل شد به ميدان كارزاري نابرابر ميان نانخورها و نانآورها. نانآوران در اقليت بودند. هر نانآوري كه فقط يك رأي داشت، ٣-4 نانخور بر سر سفره داشت كه از قضا آنها هم حق راي داشتند و احيانا رايي خلاف راي نانآور. چنين بود كه خيل لشكر نانخورهاي آزاديطلب به آساني بر جمعيت كمشمار نانآوران معيشتگرا غلبه كرد و خاتمي رييسجمهور شد؛ مردي كه دغدغههاي جوانان فارغ از غم نان را فرياد كرده بود. در اوضاع و احوال خاص جامعه ايراني اواسط دههي هفتاد «آقاي خاتمي بالاخره يك چهره جديدي بود. تعابير و واژههايي كه او به كار مي برد جوان پسند بود. ما يك كشور جواني هستيم و غالب رايدهندگان ما جوان هستند. [در آن مقطع] ما چقدر جوان ١٥ تا ٣٠ ساله داشتيم. اينها ادبيات جديدي را مي پسنديدند؛ جامعهي مدني، اصلاحات، آزادي و امثال اين ها، واژههايي است كه براي جوانان جذابيت دارد... بالاخره اين بگير و ببندها - حتي اگر قانوني هم باشد - با مزاج جوان ها جور در نمي آيد. ولي آن مشكلات اصلي و اساسي مردم ارتباط خيلي مستقيمي با قشر جوان ندارد. گراني و تورم را چه كسي لمس مي كند؟ فشارش به چه كسي مي آيد؟ به پدر خانواده. قشر جوان مستقيما اين فشار را لمس نمي كند. غذا و لباس و استراحت و مكان زندگي اش را پدر تامين مي كند. اين گرفتاريها مال او نيست. او آزادي مي خواهد. گراني روي دوش پدرها و مادرها سنگيني ميكند ولي تصميم گير و صاحب راي [در انتخابات] بچه ها هستند...» (حجت الاسلام والمسلمين ناطق نوري- مصاحبه با كيهان- ٢٧/١١/٧٩).
با راي «بچههاي نانخور» دعواي «توسعه - عدالت» ٨ سال ديگر دوام يافت. اين بار اما طايفه ديگري از توسعه گرايان بر سرير قدرت بودند؛ طالبان توسعهي سياسي. چنين شد كه بازار روزنامهبازي و حزبسازي و قيل و قال سياسي گرمي گرفت و در اين گرماگرم، همان رندان نوكيسه دوران سازندگي، به موازات توسعه سياسي دولت اصلاحات، به توسعه طول و عرض خود در اقتصاد بيمار كشور كمر همت بستند. بلعيدن تسهيلات بانكي، خريدن شركتهاي سودآور دولتي، ثبتكردن شركتهاي دولتي- نفتي، انعقاد قراردادهاي نفتي و گازي نان و آب دار آن هم دور از چشم اغيار (يعني نمايندگان مردم در مجلس)- به رغم شبهه مخالفت با قانون اساسي- و دامن گستري قاچاق ارز و كالا از مبادي قانوني و غير قانوني، همه و همه در عصر توسعه سياسي توسعه يافت تا به جاي توسعه رفاه و معيشت ملت، اسباب توسعه يافتگي «طبقه جديد» تمهيد شود.
اين يك روي سكه عصر اصلاحات بود. روي ديگر، آبستن حوادث ديگري بود؛ «بچه هاي نان خور» بزرگ ميشدند و كم كم عزم برخاستن از سر سفره پدر ميكردند. سوداي استقلال و گرفتن سامان و يافتن كسب و كار، دغدغه اول «بچه هاي دوم خرداد» شده بود. عدالت رنجور بهتدريج رنگ و رو ميگرفت. انگار خروج از آشيانه عزلت را اراده كرده بود. در روزهاي منتهي به ايام انتخابات ٨٤ همه چيز از بيرون شدن عدالت از حصار غربت حكايت مي كند. «بچه هاي صاحب راي» آفريننده دوم خرداد همچنان جمعيت غالب و تعيين كننده سرنوشت كشورند. با اين تفاوت كه حالا ديگر «نان خور» نيستند. به سن نانآوري رسيده اند. مزه آزادي هاي دوم خردادي را هم چشيدهاند، اما اكنون لنگ معيشت اند و عطشناك عدالت.
آري، خاتمي و احمدي نژاد هر دو بر آمده از آراي همان «بچهها»يي هستند كه - به قول رقيب خاتمي در دوم خرداد ٧٦- آرزومند آزادي بودند و بيخيال عدالت، و در سوم تير ٨٤ به هيئت عصيانگران عليه اشرافيت و تبختر و تبعيض و فساد و فاصله طبقاتي درآمدند. بچههاي پرشمار آن روز از سرسفره پدران بر سر صندوقها رفتند تا در جدال نابرابر «نانخور- نانآور» پدران كمشمار خود را در بازي دموكراسي مغلوب كنند. همان بچهها، امروز همدست و همداستان با پدران، صندوقها را از دغدغه معيشت پر كردند تا سرانجام پس از سالها كشمكش، عدالت در صدر نشيند و عدالت پيشگان عزيز شوند...
جامعهشناسي توسعه ميگويد: توسعهي سياسي و گسترش مشاركت عمومي موكول به تحقق توسعه اقتصادي و به تبع آن حصول حدي از رفاه عمومي است. آنچنان كه آحاد جامعه برخوردار از اوليات زندگي باشند. در فرآيند توسعه عمومي، رشد شهرنشيني به توسعه آموزش و پرورش ميانجامد و توسعهي آموزشي به نوبه خود توسعه ارتباطات را در پي ميآورد و آنگاه كه در سايه توسعه همهجانبه اقتصادي و اجتماعي، جمعيت عمده جامعه در قالب طبقه موسوم به «طبقه متوسط شهري» شكل گرفت و حد پذيرفته شدهاي از رفاه ملي تامين شد، جامعه مستعد مشاركت مفيد و موثر سياسي خواهد شد.
فرآيند توسعه اقتصادي در ايران پس از دفاع مقدس در بستري از نابسامانيهاي اجتماعي كليد خورد. در آن دوران، ملغمه اي از محدوديتهاي اجتماعي- اعم از خواسته و ناخواسته و صحيح و ناصحيح- بخش مهمي از واقعيتهاي جامعه ايراني در فصل آغازين توسعه كشور را تشكيل ميداد. قشر جوان جامعه كه از نظر تعداد بر ساير طبقات سني غلبه داشت، بهطور طبيعي اين محدوديتها را برنميتافت و در يك واكنش تاريخي به محدوديتهاي پيش گفته، آزاديهاي بيشتر اجتماعي را طلب كرد و دوم خرداد را آفريد. شعار توسعه سياسي و آزاديهاي اجتماعي در حالي راي آورد كه جامعه هنوز با فقر دست به گريبان بود و چرخ معيشت و آموزش و بهداشت و درمان خيل عظيمي از مردم لنگ ميزد.
اگر نرمهاي پذيرفته شده جامعهشناسي جديد، ملاك ارزيابي تحولات سياسي و اجتماعي باشد، بايد از پس دولت هاشمي، دولت احمدينژاد سر بر ميآورد، نه دولت خاتمي. از اين رو دولت اصلاحات را- جسارتا - بايد دولت نابجا و زايد به حساب آورد. جامعهي ايراني اكنون در مرحله ماقبل دوم خرداد است؛ جامعهاي در حال توسعه، مستعد پيشرفت و طالب عدالت اجتماعي. اگر توزيع عادلانه فرصت و ثروت ميان آحاد ايرانيان دستور كار باشد و عمليات پر كردن شكاف فقير و غني چنان شتاب بگيرد كه پس از ٤ سال پسوند «محروم»- آنچنان كه احمدينژاد آرزو كرده است- از نام مناطق ايران زمين زدوده شود و در يك كلام، اگر «دولت عدالت» چنان مشي كند كه در پايان ماموريتش هيچ كس در هيچ گوشهاي از اين سرزمين ثروتمند، درمانده اوليات زندگي نباشد، آنگاه نوبت به «دولت كرامت» خواهد رسيد. اگر در پايان دوره دولت عدالت، جوان ياسوجي و ايلامي و بوشهري- كه امروز از بيكاري فغان سر داده است- با گردني برافراشته از كرامت انساني سخن بگويد و حرمت و حقوق شهروندي را مطالبه كند، اهداف احمدينژاد به تمامه صورت تحقق گرفته است. توفيق دولت عدالت در پايان دادن به مطالبات مردم نيست، در تغيير ماهوي خواستههاست. در آن صورت وانهادن قدرت به منتخب پس از خود- ولو پس از ٤ سال و نه ٨ سال- عين پيروزي است.