خطر تحجر
به گزارش خبرنامه داخلي جبهه مشاركت، خاتمي در سخنانش از حاكم شدن جريان «تحجر پادگاني» به عنوان مهمترين خطر پيشروي كشور نام برد و گفت: «در حوزه داخلي خطر اصلي كه كشور را تهديد ميكند، «تحجر» است. اصولاً، بزرگترين آفت دين «تحجر» است، شايد حتي بيشتر از «التقاط» ديني، در التقاط جريانهاي اصيل ديني پيدا ميشوند كه از اصل دين دفاع كنند اما متحجرين چون خود را اصل دين ميدانند، برخورد با آنها مشكل خواهد شد. شايد در طول تاريخ انقلاب هيچگاه خطر كنوني يعني تجميع تحجر و قدرت شكل نگرفته بود.
وي با اشاره به بيانات امام در اواخر عمر خويش كه ميگفتند
«آسيبي كه من از متحجرين خوردم از هيچكس نخوردم»، افزود: «اين در حالي است كه آن زمان تحجر در حد كوچكي بود. اما جريان تحجر الان 2 ويژگي پيدا كرده. اول آنكه در طول 16 سال گذشته تحجر توانسته خود را سازماندهي فكري و ايدئولوژيك بكند. سازمانهايي تأسيس كرده كه نيروهاي خود را آموزش ميدهند و اين نيروها الان در خيلي مراكز به عنوان «نيروهاي عقيدتي- سياسي» نفوذ پيدا كردهاند. در سالهاي اخير، اين جريان به شدت قدرت پيدا كرده است. پايگاه قدرت آنها، هم اقتصادي است و هم تبليغاتي؛ اما خطرناكتر از همه «پايگاه نظامي» است كه پيدا كردهاند. حاصل اين روند، سيستمي است كه ايده حاكم در آن، ايده متحجرانهاي باشند و از آن طرف، نيروهايي كه كشور را اداره ميكنند، نيروهايي باشند كه پايگاه نظامي دارند».
خاتمي تصريح كرد: «خيلي سادهانگارانه است كه فكر كنيم اين نيروهاي نظامي كه تجربه اداره مملكت و يا سابقه فعاليت سياسي در احزاب را ندارند، به تدريج تجربه كسب ميكنند و خطر برطرف ميشود. در حالي كه خطر اصلي اين نيروها پشتوانه ايدئولوژيك آنهاست كه همان اسلام متحجر است اين نگاه متحجر به اضافه پشتوانه نظامي، كشور را تهديد ميكند».
به گفته دكتر خاتمي، «در درون جريانات اصلاحات كم و بيش همه متوجه كل اين خطر شدهاند و ديگر كسي به مواجهه با اين جريان بدون لحاظ كردن پايگاه نظامياش فكر نميكند. حتي در جريانهاي مقابل يعني محافظهكاران هم، بعضي افراد و تشكلها احساس خطر ميكنند ولي اين احساس خطر «همهجانبه» نيست. مثلاً مؤتلفه هم در برابر عدم اعتقاد به جمهوريت در نزد طيف مصباح موضع ميگيرد ولي اين موضعگيري كامل نيست. با اين حال ميتوان گفت زمينه احساس خطر در كشور وجود دارد و شايد يكي از وظايف اصلي ما و همه نيروها، برخورد با اين جريان از نوع روشنگرانه و با تمام امكانات باشد. البته سكوت بعضي نيروها هم خيلي معنادار است. موقعي روزنامهاي، كسي ميآمد و براي اسلام اعلام خطر ميكرد اما الان در برابر اين جريان كه به نوعي خطرناكترين جريان براي يك حكومت ديني است، سكوت ميكنند».
مسايل اقتصادي
دبيركل جبهه مشاركت سپس به مهمترين مسائل اقتصادي داخلي اشاره كرد و گفت: «در بعد اقتصادي آن چيز كه به نظر ميرسد اين است كه شعارهايي كه آقايان دادند تحقق پيدا نخواهد كرد. يعني هم به دليل ساختارهاي اقتصادي كشور و هم سازوكارهايي كه آقايان اتخاذ ميكنند، نه تنها شعارها تحقق پيدا نميكند بلكه ما شاهد فساد و رانتخواري بيشتري هم خواهيم بود».
وي توضيح داد: «2 سياست اصلي اين جريان در سيستم پولي و بانكي عبارتند از: اول، كاهش بهره كه خيلي راحت ميتوان فهميد كه با اين كار چه بر سر سرمايههاي كوچك مردم كه در بانكها گذاشتهاند، خواهد آمد و از آن طرف هم فرار سرمايه خواهيم داشت و اين پول با بهره كم نصيب كساني خواهند شد كه لزوماً نيازمند نخواهند بود. دوم، سيستم جديد كه با نامه استاندار آن هم حداكثر تا 25-30 ميليون وام داده ميشود. اين پول غالباً صرف مصارف شخصي افراد خواهد شد. يعني به كارآفريني و توليد با اين پول نميشود پرداخت بعد اينكه وقتي همه ضمانتها را بر ميداريم و فقط با يك نامه استاندار ميشود وام داد، معلوم است چه روابطي شكل ميگيرد و بعد چه تضميني براي برگشتن پول افراد عادي كه در بانكها است، وجود دارد. البته ما خبرهايي داريم كه خود آقاي رئيس جمهور در نامهاي نوشتهاند كه به يك نفر وام دهيد و رفته به همين سادگي وام را گرفته اما اين نشان ميدهد ما دچار مشكلات فراواني در آينده خواهيم شد. هرچند آنها سعي دارند همچنان با استفاده از صندوق ذخيره ارزي كشور را اداره كنند. كه البته اين اقدام، آثار سوء جبران ناپذيري خواهد داشت كه در جاي خودش بايد به آن پرداخت.»
پرونده هسته اي
خاتمي درباره مسائل هستهاي هم گفت: «تحليل ما اين است كه با روندي كه الان كشور دارد پيش ميرود، ما نه انرژي هستهاي خواهيم داشت و نه آن امكاناتي كه در گذشته براي ما از فرصتهاي جهاني فراهم ميشد تا بتوانيم در زمينه دانش، اقتصاد و ابعاد ديگر خودمان را پيشرفت دهيم. الان اروپا و غرب مصمم هستند كه نگذارند چرخه سوخت در ايران باشد. مسأله اصلي آنها هم موضوع جريان حاكم در ايران است. يعني آن توافقات اوليه كه در دولت قبلي ايجاد شده بود و بعد از روي كارآمدن دولت جديد خواستند از آن بهره ببرند يعني طرح جديد بدهند و كشورهاي خارجي در فعاليتهاي هستهاي ايران مشاركت كنند.
با كشورهاي اروپايي موافقت شده بودكه ما آنها را مشاركت بدهيم و بخشي از چرخه سوخت در ايران و بخشي در خارج باشد چرا كه تضمين داشتن انرژي هستهاي در ايران البته آن هم در كوتاه مدت امكانپذير نبود. آقايان آمدند با شعارهايي كه عليه سياستهاي قبل دادهاند كلاً تلاش كردند بگويند سياستهاي قبل شكست خورده است. اما چون سياستهاي قبل آنها از اعلام نشده بود، سياستي را اعلام كردند غافل از اينكه طرف مقابل ديگر اين سياست را از اين آقايان قبول نميكند. تحليلي كه اروپا دارد اين است كه در ايران يك حكومت غيرمردمي روي كار است و ما با اين جريان نميتوانيم كار كنيم. حالا هر چقدر هم به ما تضمين بدهند، ما نميتوانيم بپذيريم. در حالي كه آقايان جلسه اخير سازمان بينالمللي انرژي اتمي را موفقيت خودشان ميدانند، اگر آقايان طرح روسيه را بپذيرند معني آن اين است كه چرخه سوخت در ايران وجود ندارد. يعني، حداكثر كارخانه اصفهان در كشور كار ميكند و بقيه آن بايد برود در خارج از كشور. اگر هم بخواهند نپذيرند، روسيه هم به طرف آمريكا خواهد رفت و در نتيجه، با اجماع در اجلاس بعدي پرونده ما به شوراي امنيت خواهد رفت و آن هم عواقب خود را خواهد داشت. به نظر ميرسد به اين ترتيب در كوتاهمدت نميتوانيم چرخه سوخت هستهاي را داشته باشيم. البته در درازمدت (مثلاً بين 5 تا 10 سال آينده) ممكن است به اين هدف برسيم.
بنابراين برنامهريزيها در اين چند سال بايد حول اصلاح روندها در داخل كشور و اعتمادسازي در خارج باشد تا به تدريج بتوانيم به هدف خود برسيم. در طول اين مدت هم بايد تلاش كنيم تا از فرصتهايي كه در عرصه جهاني به خصوص در امر اقتصاد برايمان به وجود ميآيد استفاده كنيم. اما روند فعلي ممكن است هم انرژي هستهاي را از ما بگيرد و هم فرصتهاي بهبود شرايط داخل را پيدا نكنيم.»
مسايل عراق و سوريه
خاتمي در ادامه سخنان خود به ارائه تحليل حزب در حوزه سياست خارجي پرداخت. وي دو مسأله «عراق» و نيز «تحولات جديد در خاورميانه» به ويژه حوادث اخير سوريه را مورد اشاره قرار داد و گفت: «مقام رهبري در مورد عراق حرفي را زدند كه حرف جالب و درستي بود. ايشان گفتند عراق در طول تاريخ خودش انتخابات به اين آزادي نداشته است. البته اگر بخواهيم كاملتر بگوييم، هيچ كشور اسلامي و منطقهاي انتخاباتي به اين آزادي نداشته».
دبيركل جبهه مشاركت در تحليل نتايج انتخابات عراق گفت: «ما در انقلاب اسلامي افتخار ميكرديم كه در شرايطي كه هنوز شعلههاي انقلاب خاموش نشده بود، ما ظرف يكماهونيم رفراندوم برگزار كرديم. اما عراق هم زير چكمههاي اشغال انتخابات آزاد برگزار كرد و اين نشان ميدهد كه معادلات بينالمللي عوض شده و اين طور نيست كه اشغال لزوماً به اين معنا باشد كه وابستهترين و ديكتاتورترين حكومتها سركار بيايند. بلكه تحت يك حكومت اشغالگر مثل عراق هم يك مرجع سياسي و ديني مثل آيتالله سيستاني ميتواند مؤثر باشد و در انتخابات هم مردم پيروز شوند.»
وي با اشاره به مناسبات قومي-مذهبي و نژادي موجود در عراق و نقش آنها در انتخابات گفت: «شايد درست نباشد بگوييم كه تمام رأي مردم عراق آگاهانه و از روي مبناي دموكراسي كه آگاهي و آزادي باشد، به صندوقها ريخته شد. اما تا حدود زيادي اين اتفاق در آنجا افتاد».
خاتمي عراق امروز را مهمترين تهديد براي كشورهايي كه نظامهاي غيردموكراتيك دارند» دانست و گفت: «اگر عراق بتواند استقرار پيدا كند و اين نظام در داخل اين كشور ادامه پيد كند، آن وقت يكي از استراتژيهاي اصلي كه آمريكا داشته، محقق ميشود و ثابت ميكند كه تا كساني مثل صدام وجود داشته باشند امكان آزادي و پيشرفت براي مردم وجود ندارد و بنابراين اولين كاري كه بايد كرد سرنگون كردن حكومت ديكتاتوري توسط نيروي خارجي است تا بعد مردم خودشان به آزادي برسند».
وي تحقق كامل پروژه دموكراسي در عراق را «زلزلهاي» دانست كه «منطقه را خواهد لرزاند». وي بر اين اساس گفت: «مهمترين هدفي كه كشورهاي منطقه و پيراموني عراق براي خود احساس ميكنند اين است كه به نوعي حكومت نوپاي عراق استقرار پيدا نكند. در اين جهت تداوم حضور نيروهاي خارجي مشكل بزرگي هم براي مردم عراق و هم براي مردم كشورهاي ديگر و در عين حال بزرگترين بهانه است كه در آنجا بتوان كارهايي را انجام داد كه موقعيت عراق ناامن بماند و اين انتخابات آزاد و روند دموكراتيك از پا در بيايد و آنقدر ناامني و هرج و مرج ادامه پيدا كند كه در آينده بتوان قيد اين روند را در عراق زد.»
دبيركل جبهه مشاركت با اشاره به بحثهاي صورت گرفته درباره عراق در دفتر سياسي تصريح كرد: «سياست حزب اين است كه ما آن روندي كه خود آقاي سيستاني و چه شيعيان و كردها و ديگران به دنبال آن هستند، تعقيب شود. به هر حال، مهمترين مسأله كنوني در عراق اين است كه امنيت برقرار شود، مداخلات خارجي به حداقل برسد و به تدريج حضور نيروهاي خارجي به حداقل برسد. اين سياست كه آيتالله سيستاني و نيروهاي عراقي دنبال ميكنند، از سوي حزب نيز حمايت ميشود. چرا كه ما معتقديم اگر امنيت برقرار شود، هم خروج نيروهاي خارجي تسريع ميشود و هم روند پيشرفت عراق تسهيل ميشود. ما معتقديم كه اگر اين روند ادامه پيدا بكند، ايران هم در مرزهاي خود شاهد امنيت خواهد بود و در غير اين صورت دچار مشكلات فراوان خواهد شد».
دكتر خاتمي سپس به بحث درباره تحولات اخير در سوريه پرداخت و گفت: «سوريه خط اول استراتژي آمريكا است كه اوج اين تحولات را در مسائل اخيري كه آقاي خدام بيان كرد، ميدانيم. ما در تحليلها به اين نتيجه رسيدهايم كه آمريكا سوريه را رها نخواهد كرد و تلاش ميكند سوريه را به گوشه رينگ براند تا بتواند همه امتيازات خود را در اين منطقه بگيرد».
خاتمي تأكيد كرد: «اتهام اخير عليه سوريه در ترور رفيق حريري بزرگترين بهانه را نه فقط به آمريكا داده بلكه تمام متحدان سوريه را خلع سلاح كرده است. ادامه ترورها در لبنان نيز متأسفانه بهانه به دست آمريكا ميدهد كه بتواند نقشههاي خود را پياده كند».
وي با اشاره به افشاگريهاي اخير «عبدالحميد خدام» افزود: «در مورد اين اظهارات، تحليلهاي متفاوتي وجود دارد. بعضيها ميگويند نقشه خود سوريهاست سوريها احساس كردند تحت اين فشارها مجبورند امتيازاتي را بدهند بنابراين اگر يكي را از درون خود داشته باشند كه اپوزيسيون بشود و نگذارد كه به هر حال همه اين ساختاري كه آنها بنا كردهاند، فرو بپاشد و جايي هم براي آنها در سوريه آينده باقي بماند. دومين تحليل اين است كه آقاي خدام باهوش و ذكاوتي كه داشته خودش را نجات داده يعني احساس كرده كه سوريه دچار مشكلات فروان و تغييرات اساسي خواهد شد. بنابراين خودش را نجات ميدهد عليرغم اين كه ايرادهايي كه او ذكر كرد، (مثل نقض حقوق بشر و دخالت در لبنان) در دوران حافظ اسد كه ايشان همه كاره بود، به شكل شديدتري وجود داشت. تحليل ديگر اين است كه خدام با غربيها معامله كرده تا پس از بشار، كزراي آمريكاييها در سوريه شود.»
خاتمي اضافه كرد كه هر كدام از اين سناريوها كه در مورد سوريه وجود داشته باشد، يك نكته قطعي است و آن اينكه استراتژي آمريكا در سوريه دارد پيش ميرود و روزهاي خيلي بحراني براي نظام سوريه فرا رسيده است. ضمن اينكه اين تغييرات منحصر به سوريه نميماند و به نظر ميرسد استراتژي جديد آمريكا در منطقه ما دارد عمل ميكند».
وي در توضيح اين استراتژي گفت: «استراتژي جديد احتمالاً ديگر لشگركشي و جنگ در يك دهه آينده در منطقه ما نخواهد بود چرا كه آن لشگركشي به عراق را كافي ميدانند. اگر اين استراتژي در سوريه پيروز شود، آن وقت خيلي از معادلات منطقه را بر هم خواهد زد و دامنه آن تا كشور ديگر هم خواهد رفت. بنابراين ما با جديت، اين تحولات كه در سوريه پيش ميرود را پيگيري ميكنيم و در خلال حوادث مختلفي كه اتفاق ميافتد دنبال اين هستيم كه بفهميم استراتژي واقعي چي هست و چه كار بايد انجام داد».
تأكيد بر انسجام تشكيلات
دبيركل جبهه مشاركت در بخش پاياني صحبت خود به استراتژي اين حزب در شرايط كنوني و اقدامات انجام شده در چارچوب آن پرداخت.
وي گفت: «استراتژي اصلي ما گسترش و انسجام تشكيلات بود. ما طي بحثهاي مختلفي كه داشتيم، به اين نتيجه رسيدهايم كه گسترش تشكيلات تنها با حرف و ايدهپردازي امكانپذير نيست. بنابراين دو برنامه عمده طراحي شد و پيشرفت كرده كه شامل اطلاعرساني و تشكيلات دفتر دائمي انتخابات و شوراها است كه در حال پيشرفت هستيم».
دبيركل جبهه مشاركت همچنين از برگزاري سمينار مشروطيت و نيز تهيه كارگروههاي مختلف در دفتر سياسي شامل نقد اصلاحات، بررسي حكومتهاي پادگاني، ساختار دولت، جريانشناسي نيروهاي سياسي و ارزيابي طبقات اجتماعي و پايگاه حزب به عنوان ديگر اقدامات در دستور كار نام برد و خواستار همكاري همه اعضا در جهت پيشرفت آن شد.
ديگر كافيست ! تا كي فكر مي كنيد مردم ايران نادان هستند و به خيمه شب بازيهاي شما اهميت مي دهند .
برويد به همان كشورهاي اروپايي مورد علاقه خود و با پولهاي هنگفتي كه از بيت المال به جيب زده ايد صفا كنيد و دست از سر اين ملت زجر كشيده برداريد .