آفتابنیوز : چند روز پیش در یکی از روزنامه ها، یادداشتی به قلم آقای محمدرضا کایینی منتشر شد که طی آن در واکنش به نامه اخیر آقای مهدی کروبی، خطاب به وی گفته بود که «...اگر در آن دوران طلایی(دوران امام) بودید، با چند کلمه فرمان همهتان را آویزان میکردند!» و با این جمله که «قدر حصر را بدانید!» به سخن خود پایان داده بود.
متعاقب انتشار این یادداشت و تکمله نویسنده بر آن، نامه وارده ای در سایت جماران با عنوان «حتی دشمنان نظام و امام چنین بی انصاف نیستند!؟» منتشر شد. اما در کمال تعجب عبدالله گنجی مدیرمسئول محترم روزنامه جوان، امروز در سرمقاله این روزنامه نه تنها از این اهانت به امام راحل عذرخواهی نکرده بلکه در فرار به جلویی آشکار این بار سایت جماران را مورد هدف قرار داده است، در حالی که آنچه محل بحث است اهانت به امام و تهمت «آویزان کردن» مخالفان توسط ایشان و دوران زعامت ایشان است نه عملکرد سایت جماران!
عبدالله گنجی در سرمقاله خود می نویسد:
«پس از انتشار یادداشت کوتاهی در روزنامه «جوان» درباره نامه مهدی کروبی به رئیسجمهور که در آن به کروبی یادآوری شده بود که اگر امام در قید حیات بود برخورد شدیدتری با شما میکرد، چند شبکه تلگرامی ضدانقلاب به انحای مختلف آن را تفسیر و پخش کردند که البته این اقدام از سوی آنان برای نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی طبیعی مینماید، اما آنچه موجب تعجب بود اینکه سایت جماران به نمایندگی از مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) به این موضوع واکنش نشان داد و در مطلبی بینام «جوان» را متهم به ارائه چهرهای خشن از امام کرد و آن را همسو با منافقین دانست. رقص منافقین علیه انقلاب اسلامی نیاز به ساز و دهل ندارد. به همین دلیل این جماعت آدمکش هیچ جایگاهی در بین ملت ایران ندارد. اگر بنا بر قضاوت آنان باشد، شهدای سالهای 1356 و 1357 انقلاب اسلامی و شهدای جنگ تحمیلی همه بر عهده امام است و از دشمن خونی توقعی جز این نمیرود. در خصوص سایت جماران نکتهای که نباید از نظر دور داشت اینکه فعلاً پایگاه نشر اندیشه کسانی است که براساس دهها مقاله و کتاب موجود در سالهای 1376 تا 1383 برای جدایی دین از سیاست و حذف اندیشه سیاسی و اجتماعی اسلام، تلاشهای فراوانی کردهاند و این دقیقاً نقطه مقابل امامی است که همه حیات مبارک خویش را صرف اثبات وحدت دین و سیاست در اسلام کرد. اما باور میکنیم که مطلب سایت جماران همان موضع رسمی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام است و ورود گزینشی آنان در چنین مواردی را طبیعی میدانیم و اصولاً مرجعیت این مجموعه برای صیانت از سیره و اندیشه امام در بین نیروهای انقلاب از بین رفته است.
و اما بعد... . حضرت امام آمیختهای از صلابت و عطوفت است و نادیده گرفتن هر یک از این دو بعد جفا به حق آن عزیز هویتبخش است. امام در کسوت یک انقلابی مسلمان هم «میزان» و «حدید» داشت و هم «عطوفت» و «محبت» و این هر دو لازمه حکومت است، اما در خصوص متخلفین(در اینجا مسئله سران فتنه است) محل منازعه عطوفت و مهربانی و رحمانیت امام نیست. سؤال و مسئله این است که امام در زمان حیات خویش با متخلفین و کسانی که تا مرز به چالش کشیدن اساس و مصلحت نظام پیش رفته بودند، چگونه برخورد کرده است؟ مهربانی امام در جای خود زبانزد است که در اینجا مجال آن نیست، اما به یاد داریم در جواب آن مادر شهیدی (شمسی نورایی) که دستبند خود را برای امام فرستاد تا صرف دفاع مقدس شود، نوشت: «فرزند عزیزم، خانم حاجیه شمسی نورایی نامه پراحساس شما را خواندم. از شما و افرادی مانند شما نمیدانم باید چگونه قدردانی کرد. من که در مقابل این همه محبت و صفا غیر از تشکر و دعا کاری نمیتوانم انجام دهم.» (صحیفه امام جلد 21، ص 109) و یا در پایان جنگ تحمیلی خطاب به رزمندگان و مردان جهاد و شهادت میفرمود: «فرزندان انقلابیام، ای کسانی که لحظهای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید، شما بدانید که لحظهلحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما میگذرد. میدانم که به شما سخت میگذرد، ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمیگذرد؟ میدانم که شهادت شیرینتر از عسل در پیش شماست، مگر برای این خادمتان اینگونه نیست؟» (همان ص 96) اما همین امام چهره صلابت و اقتدار هم دارند که برخی تلاش میکنند آن را مخفی کنند که سه سال پیش و در 14 خرداد مقام معظم رهبری هم بدان اعتراض کرد که چرا بخشی از شخصیت و اندیشه امام را پنهان میکنید؟ سیره و مکتوبات امام نشان میدهد که امام با تخلف آن هم از نوعی که به کلیت نظام و انقلاب آسیب بزند شدیداً برخورد میکردند که چند مورد آن در یادداشت کوتاهی که چند روز پیش توسط نگارنده منتشر شد، آمد.
اما چشمه دیگری از تأکیدات امام در برخورد با متخلفان و خصوصاً متخلفین از روحانیت را که مهدی کروبی مصداق آن است از امام ببینیم: «مردم عزیر ایران باید مواظب باشند که دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفین از به اصطلاح روحانیون سوءاستفاده نکنند و با موجآفرینی و تبلیغات اذهان را نسبت به روحانیون متعهد بدبین ننمایند و این را دلیل عدالت نظام بدانند که امتیازی برای هیچ کس قائل نیست و خدا میداند که شخصاً برای خود ذرهای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم.» (همان ص 282)
و در تاریخ 26 فروردین 1368 خطاب به نمایندگان مجلس و وزرا درباره علل عزل آیتالله منتظری مینویسد: «سفارش این موضوع لازم نیست که دفاع از اسلام و نظام شوخیبردار نیست و در صورت تخطی هر کس در هر موقعیت بلافاصله به مردم معرفی خواهد شد.» برخورد امام با آیتالله منتظری دقیقاً بر همین اساس بود که «دفاع از اسلام و نظام شوخیبردار نیست» و یا میفرمود: «صریحاً اعلام میکنم تا من هستم، نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بیپناه را از بین ببرند. تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد. تا من هستم دست ایادی امریکا و شوروی را در تمام زمینهها کوتاه میکنم.» (همان ص 286)
بنابراین امام در مبارزه با تحجر و جمود از یکسو و وادادگی و تعیش از سوی دیگر در مرکز ثقل انقلاب اسلامی بود و اگر منافقین، امریکا و صهیونیستها کینه امام را در سینه میپروراندند به این دلیل بود که از اصول خود در مقابل دوست و دشمن تخطی نمیکرد، اگر امام صرفاً رحمانیت و عطوفت بود و بعد دیگری نداشت اینقدر دشمن و بدخواه نداشت.
لازم است برای نسلهای آینده امام را جامع معرفی نماییم و از سوگیری و تکبعدی معرفی کردن ایشان برحذر باشیم تا انقلاب امام در همان تراز ادامه یابد. به کارگیری واژه «آویزان» در یادداشت کوتاه «جوان» کنایه از برخورد قاطع امام است نه اینکه امام در داخل کشور دستور اعدام صادر میکردند. ممکن است بهکارگیری و معنادهی به مفاهیم ابتر انجام شده باشد، اما منظور یادداشت، کوتاه نیامدن امام در مواقع اتهام به نظام و تخطی از قانون است. امام اتهام به نظام را برنمیتافتند و شاید یکی از علل عزل آیتالله منتظری همین مسئله بود. امام در پیام به روحانیت که بهزعم نگارنده هدف آن آمادهسازی جامعه و حوزه برای عزل قائممقام خویش بود درباره متهمکنندگان نظام اینگونه مینویسد: «راستی اتهام امریکایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالها، اتهام کشتن زنان آبستن و حلیت قمار و موسیقی از چه کسانی صادر میشود؟ از آدمهای لامذهب یا از مقدسنماهای متحجر و بیشعور؟ فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا(مثل امروز) و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعنها و کنایهها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست(مثل امروز)؟ کار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهی؟ از به ظاهر معممین یا غیر از آن؟» (همان ص 281)
حال باید پرسید اتهام تقلب به نظام از کدام یک از اتهامات بالا کوچکتر و کمتر است؟ سکوت یا حمایت از کسانی که شعار مرگ بر جمهوری اسلامی و اصل ولایتفقیه میدادند و آرمان امام درباره فلسطین را به سخره گرفته بودند، جرم کمی است؟»
این فرافکنی در حالی است که همین روزنامه روز 24 فروردین توضیح داده بود که «فارغ از جنجالسازیهای خبری که از سوی یک جریان خاص در فضای مجازی علیه روزنامه «جوان» شکل گرفت، ذکر این نکته ضروری است که بهرغم تأیید کلی محتوای «نقد و نظر» دیروز، این مطلب الزاماً دیدگاه روزنامه «جوان» نیست، که اگر غیر از این بود عنوان «یادداشت یا سرمقاله» برای آن استفاده میشد و اهل نظر معانی این واژهها را به درستی درک میکنند. ضمن اینکه مناسبتر بود در استخدام برخی واژهها دقت بیشتری صورت میگرفت».
یعنی اولا این روزنامه به نوعی از مسئولیت محتوای یادداشت خودداری کرده بود و دوم، به نامناسب بودن برخی واژه ها اذعان کرده بود؛ در حالی که در سرمقاله امروز مدیرمسئول محترم این روزنامه به جای عذرخواهی، از موضع مدافع یادداشت وارد شده و پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران را زیر سوال می برد.
مسلّم است که چنانچه در بالا ذکر شد اساسا سایت جماران نه قصد دفاع از خود در برابر بدگوییهای ناروا علیه خود در این سرمقاله را دارد و نه اساسا موضوع اختلاف، این است؛ بحث ما دفاع از اندیشه و سیرهی مظلوم امامی است که در سایت ذکر شده متهم به آویزان کردن مخالفین شده است و از این جهت با رسانههای بیگانه و معاندان نظام همنوایی و همزبانی شده است!کاش این روزنامه همانگونه که در توضیح خود اشتباه یاد شده را تلویحا پذیرفته بود، توان عذرخواهی از آن را هم داشت تا اینگونه مرتکب اشتباهات پی در پی نشود!