آفتابنیوز : خودش می گوید بهترین خواننده برای اجرای کارهای فرهاد است. تا امروز یکی دو قطعه از آثار فرهاد را خوانده و می گوید اگر درگیر دعواهایی جزیی نمی شدیم، می توانستم بقیه کارهای فرهاد را هم بخوانم و با این کار یک حرکت به یادماندنی در هنر موسیقی ایران رقم بزنم. رضا یزدانی خواننده موسیقی راک در ایران که به تازگی در یکی از فیلم های مسعود کیمیایی به عنوان نقش اول بازی کرده است، فرهاد مهراد را به عنوان تنها خواننده ایرانی معرفی می کند که اگر قرار باشد کاری را به زبان فارسی گوش کند قطعا آثار او را خواهدشنید؛ او که هیچ الگویی در موسیقی ایرانی برای خودش معرفی نمی کند.
درباره «فرهاد مهراد» با «رضا یزدانی» گفت و گویی ترتیب داده ایم. یزدانی در این گفت و گو ویژگی های منحصر به فرد فرهاد در موسیقی و زندگی شخصی اش را توضیح داده و دلایل محبوبیت فرهاد بعد از سال ها را از دیدگاه خودش مطرح می کند . پاسخ این سوالات و شرح مصاحبه در ادامه آمده است.
آقای یزدانی نظر شما در مورد شخصیت هنری فرهاد مهراد باید جالب باشد.
اگر بنا باشد نظر شخصی ام را بگویم به نظر من فرهاد فضای فکری و هنری مخصوص به خودش را داشت و من هیچ گاه به عنوان یک الگوی کاری به او نگاه نکردم.
اما شما در جشن شب موسیقی فیلم کیمیایی خودتان را مناسب ترین خواننده برای خوانش آثار فرهاد معرفی کرده بودید. برخی معتقد بودند که در تئاتر- موسیقی «روزهای آخر اسفند» آنچه اجرا کردید هیچ شباهتی به خوانش فرهاد از آثارش نداشت…
فرهاد از نظر ساختار صدایی و لحن خوانش، جزء موزیسین هایی محبوب من است. خوب است در ابتدا این نکته را بگویم که به واسطه موسیقی که گوش می کنم (غربی) کمتر اتفاق می افتد که موسیقی ایرانی وارد پلی لیستم شود اما اگر بخواهم کار ایرانی گوش کنم تنها خواننده مورد علاقه ام فرهاد مهراد خواهدبود. خیلی از تهیه کنندگان پیشنهاد اجرای کارهای فرهاد را به من داده اند اما من این اقدام را اشتباه می دانم. البته این عقیده مربوط به امروز و دیروز نیست و در مجموع قدم گذاشتن در این مسیر (بازخوانی آثار فرهاد) کار بی اندازه اشتباهی است. چون هرکس همچین کاری انجام دهد در حقیقت به خودش ضربه زده و شاهد چنین ادعایی، خوانندگان فعال در داخل و آنان که آن طرف آب این کار را انجام داده اند، هستند.
چرا فکر می کنید هرکس بخواهد کارهای فرهاد را بازخوانی کند، دچار شکست خواهدشد؟
اولا به خاطر ماندگاری صدای فرهاد با آن آثار در ذهن مخاطبان و ثانیا به دلیل خاص بودن جنس صدای فرهاد. این نوع بیان مال فرهاد است و همه کارهایی که او اجرا کرده مهر و امضای فرهاد را دارد. به همین خاطر کار فرهاد را عین خودم خواندم تا هم از او تقلید نکرده باشم و ذهن مخاطب را دچار آشفتگی نکنم و هم بتوانم فرم و حالت صدای خودم را روی این قطعات نشان دهم. به نظر من فرهاد آدم کمی نیست و آن قدر بزرگ است که نمی شود از او تقلید کرد.
همان طور که می دانید پس از گذشت سال ها از آخرین اجراهای فرهاد و علی رغم تعداد کم کارهایی که فرهاد مهراد خواند، آثارش همچنان مورد توجه طبقه خاصی از جامعه است و قطعات او برای خیلی ها هنوز هم تازگی دارد…
فارغ از استواری ها و تلاش های فرهاد رد زندگی شخصی و هنریش، صدای به خصوصی که داشت آثارش را ملل خود کرده بود و مهر و امضای فرهاد را به نمایش می گذاشت. این ویژگی از نظر من مهمترین دلیل ماندگاری و جذابیت کارهای فرهاد پس از گذشت این همه مدت است. «مرد تنها»، «جمعه»، «آیننه ها»، «خسته» ، «اسیر شب»، «هفته خاکستری»، «شبانه ۱ و ۲»، «گنجشکک اشی مشی»، «کودکانه»، «سقف»، «آوار»، «وحدت»، «نجواها»، «کوچ بنفشه ها»، «برف»، «مرغ سحر»، «گل یخ»، «شب تیره» از جمله آثاری است که فرهاد به زبان فارسی خوانده و هنوز که هنوز است به دل مردم می نشیند.
او خواسته یا ناخواسته تبدیل به اعتراض اجتماعی هم نسلانش شد. اعراضی که گاهی در عین اجتماعی بودن رنگ سیاسی به خود می گرفت و در نقش یک واکشن ظاهر می شد، آیا شما هم خود را یک خواننده اعتراضی می دانید؟
اصولا چنین خواننده ای را اعتراضی نمی دانم. به نظر من ارائه هنر به این شکل فریادزدن مشکلات و دغدغه های اجتماعی است که هنرمند در آن زندگی می کند. به عقیده من خواننده سخنران نیست و اگر بنا باشد نظری بدهد باید آن را در قالب هنرش و آن هم به صورتی که برداشت و قضاوت بسته بندی شده و آماده ای نباشد ارائه دهد. اصلا موسیقی خوب باید به مخاطب اجازه دهد به خلوتش برود، موسیقی را روشن کند و به فکر فرو رود. قضاوت ها و برداشت های شخصی از یک کار موسیقایی نه کار هنرمند است و نه به هنرمند ارتباطی دارد.
این مرحله را باید به عهده مخاطب گذاشت تا با استفاده از قدرت قضاوت و برداشتی که دارد به رهاورد شخصی اش از یک موزیک دست پیدا کند و بتواند در زندگی شخصی اش از آن سود ببرد. من حق ندارم، برای کسی جهان بینی تعیین کنم. شخصا خیلی اهل جدل نیستم و به همین خاطر هستند کسانی که علیه من بیانیه منتشر می کنند و به خاطر روحیه ای که دارم این جدل ها از جانب من بی پاسخ می ماند. آن چه به نظر من در مورد کار هنری هر هنرمندی از جمله خود من و فرهاد وجود دارد این است که مردم هستند که در نهایت قضاوت می کنند.
به نظر من فرهاد هم در دوره خودش به عنوان یک خواننده اعتراضی نبود، بلک کار هنری اش را با توجه به ذوق و سلیقه ای که داشت انجام می داد. این برداشت سیاسی و اجتماعی به بعد از دوره ای باز می گردد که او آثارش را خوانده بود و در فضایی که بعد از سال های فعالیت هنری او در ایران اتفاق افتاد تجربه شد. به این معنا که هرکدام از کارهایی که فرهاد خوانده بود در دوره خودش با توجه به فضای حاکم آن دوره به هیچ عنوان جنبه اعتراض سیاسی نداشت اما در سال های بعد جنبه اعتراضی وس یاسی به خود گرفت. این حالت درست همان چیزی است که من از ارائه هنرم به دنبالش هستم. هنرمند باید کارش را فارغ از برداشت های شخصی که دارد ارائه دهد و بقیه ماجرا را به عهده شنوندگانش بگذارد.
من دو کار از آثار فرهاد را در این سال ها بازخوانی کردم. البته بازخوانی که نه، دوباره اجرا کردم. چون همانگونه که گفتم لحن و خوانش مخصوص به خودم را داشتم. یکی از این کارها مربوط به تئاتر آقای رحمانیان بود و کار دیگر را در تئاتر آرامسایش اجرا کردم. فکر می کنم اگر در طول این مدت درگیر این دعواهای نه چندان جالب نبودیم، این امکان وجود داشت که علاوه بر این دو آهنگ اتفاقات جاب و مهمی رقم بخورد و گمان می کنم با توجه به توانایی که در خودم در مورد اجرای آثار فرهاد سراغ دارم می توانستم در ادامه با کار کردن بر روی بقیه کارهای فرهاد یک زیبایی قابل تحسین هنری رقم بزنم.
تا امروز خودم را بهترین گزینه برای اجرای آثار فرهاد می دانم و عقیده صددرصدی این نظر را مطرح می کنم. البته دنیای هنر بسیار گسترده و درون زاد است و این احتمال وجود دارد که هنرمند تازه ای بیاید و بتواند این کار را بهتر از من انجام دهد.
به نظر شما برجستگی و مشخصه هنری فرهاد چه بود؟ با این توضیح که خوانندگان هم نسل با او هنرمندان موسیقی در دوره حاضر در منحصر به فرد و باکیفیت بودن آثار فرهاد مهراد اتفاق نظر دارند….
از دیدگاه من آنچه را به عنوان مشخصه و برجستگی آثار فرهاد می توان معرفی کرد انتخاب موسیقی مناسب با ویژگی های صدایی خودش و دقت در گزینش شعر، است. آنچه فرهاد به عنوان شعر برای قطعه ای از کارهایش انتخاب می کرد به لحاظ زیبایی، معنا و سلیقه در درجه کیفی بالایی قرار داشت.
نکته دیگری که عنوان مشخصه فرهاد می توانم بگویم این است که او ترانه هایش را به شیوه ای منحصر به فرد اجرا می کرد به شکلی که کمتر کسی را حتی امروز می توانیم پیدا کنیم که بتواند و قادر باشد مانند او ترانه ای را اجرا کند. فرهاد به اهمیت دکلماسیون به خوبی آشنا بود و کلمه و درمجموع ترانه، را طوری بیان می کرد که با معنی آن ارتباط تام و تمام داشت. البته کارهای فرهاد هنوز هم تازگی دارد و برای دستیابی به جذابیت واقعیت صدایش باید چندین بار یک قطعه از کارهای او را گوش داد. دانستن زبان انگلیسی و کمک گرفتن از آن برای اجرای بهتر سبک موسیقایی که فرهاد در آن فعالیت می کرد یکی دیگر از دلایل موفقیت هنری او بود.
دانستن زبان به او کمک کرده بود که با بهره گیری از این توانایی بتواند به نحو مناسب و با تسلط و تفکر موزیک های لاتین را اجرا کند. این هنرمندی ها زمانی به اوج خودش می رسید که فرهاد در یک کنسرت به روی صحنه می رفت و پشت پیانو می نشست و همزمان با کار خوانندگی پیانو می نواخت.
برخی کنسرت های فرهاد را جزء موفق ترین و به یادماندنی ترین اجراهای موسیقی متحول شده قبل از انقلاب می دانند. شما در این مورد چه عقیده ای دارید؟
فرهاد با اجراهای به یاد ماندنی اش خاطرات زیبایی برای خیلی از ما به یادگار گذاشت. به نظر من فرهاد اجراهای زنده فوف العاده ای داشت و به حدی زیبا بود که همه را به ستایش وامی داشت. فرهاد موسیقی ایران را با سبکی از موسیقی همراه و آشنا کرد که تا پیش از او کسی با آن آشنایی نداشت یا لااقل از آن استفاده نکرده بود. او با اینکه آغازگر این نوع از موسیقی در ایران بود اما به هیچ عنوان مثل دیگر آغازگران هنر و علم ایرادات اساسی نداشت. چون قبل از وارد کردن این موسیقی به ایران مطالعه و توان خود را در مورد آن به سطح بالایی برده بود و به چنان مهارت و تمرکزی در اجرای موسیقی مورد نظرش دست یافت که امکان نداشت حتی از کلمه ای بدون دلیل و بی ارتباط به بدنه اصلی ترانه استفاده کند.
صدای فرهاد را در نام گذاری های صدای انسان، مانند سوپرانو، آلتو، تنور و باریتون، به تنور دراماتیک نزدیکتر می دانم. اگر بخواهم در این مورد یک مثال ملموس تر و دم دستی تر بزنم صدای مرحوم پاواروتی بزرگ یک تنور لیریک باشکوه بود و صدای فرهاد عزیز هم که صدای تنور دراماتیک باشکوه بود.
موسیقی مورد نظر فرهاد چه از لحاظ موسیقی و چه از نظر کلامی، با آن چه قبل از او در ایران مرسوم بود، تفاوت های بینادین داشت. از نظر شما این تفاوت ها را چطور می توان توضیح داد؟ فرهاد با چه روشی توانست این هماهنگی را بین موسیقی ایرانی و موسیقی نوئی که خودش در ایران آغازگر آن بود، برقرار کند؟
کیفیت اجراهای فرهاد در موسیقی ایران را می توان در اجرای خوانندگانی مانند التون جان و استیوی واندر سراغ گفت. البته باید کار فرهاد را نسبت به این مشاهیر تا اندازه ای مشکل تر دانست. فرهاد به دلیل آن که موسیقی ایرانی را اجرا می کرد، طبعا این موسیقی باید با شعر فارسی اجرا می شد. سختی کار فرهاد مهراد از نظر من به خاطر مشخصات منحصر به فرد شعر فارسی است. مشخصاتی که از شعر فارسی داریم و می دانیم که تمام وازه ها و کلمات در شعر فارسی باید به دکلماسیون درست ادا شود تا مفهوم درست داشته باشد.
با این شرایط به راحتی می توان دریافت که فرهاد زمینه کلام و انتخاب و گزینش شعر مناسب برای موسیقی مورد نظر با سختی ها و محدودیت های زیادی رو به رو بوده و احتمالا بزرگانی چون التون جان یا استیوی واندر هیچ گاه با آن دست و پنجه نرم نکرده اند.
منبع: ماهنامه تجربه